حلقه وصل: حسین حسننژاد/
در این ایام کرونایی از سر بیکاری شبکه آموزش را انتخاب کردم تا ضمن وقتگذرانی، چیزی هم یاد بگیرم. خانم معلم، درس انسان و محیط زیست را تدریس میکرد، تدریسی که در بیست دقیقه مقرر، عملا چیزی جز مرور اجمالی مطالب نبود. اما خانم حسینپور به مبحث آب مجازی که رسید اعداد جدولی را خواند که حسابی مرا شوکه کرد؛ شما میدانستید برای یک ورقه کاغذ 10لیتر آب مصرف میشود؟! یا برای تولید یک کیلو گندم به 1334لیتر آب نیاز است؟! حتی باید قبول کرد هر کیلو گوشت گوسفندی 6140لیتر آب میخورد!
از صحت و سقم آمارهای محیط زیستی که بگذریم و اینکه اساسا آیا همه این آبها از منابع آب شیرین قابل شرب تأمین میشود یا نه؛ نکته جالب توجه این کلاس، جواب خانم معلم به فعالیت ششم درس بود. پرسش این بود: با توجه به موضوع آب مجازی، کشت کدام محصول یا تولید کدام کالا در کشورهای کم آب به صرفه نیست و منابع آن کشور را تهی میسازد؟ در این شرایط آیا کاشت محصولات کشاورزی پرمصرف و صادرات آنها به خارج، به نفع کشور است؟ خانم معلم جواب داد: با توجه به این حجم از مصرف آب، تولید آنها در داخل کشور به صرفه نیست و خوب است که آنها را وارد کنیم.
البته مجری برنامه مدرسه تلویزیونی ایران هم برای تعدیل این پاسخ به میدان آمد و گفت بهتر است محصولات کشاورزی در هر منطقه با توجه به ظرفیت آبی آنجا کشت شود.
خانم حسینپور که نمونه یک معلم نخبه در آموزش و پرورش است و به رسانه دعوت میشود نمیداند محصولاتی که اتفاقا در صدر جدول پرمصرفها، قرار گرفتهاند استراتژیک هستند و برای استقلال و عزت ملی و حفظ خودکفایی لازم است در داخل کشور تولید شوند! این صرفا یک نمونه از کتاب انسان و محیط زیست است که برای دانش آموزان یازدهمی ما تدریس میشود.
بخشهای مختلف کتاب را که ببینید مملو است از عناصر ناامیدکننده و گمراه کنندهای که البته در کنار آیات قرآن و نمودهای دینی دیگر طرح شده است. مثلا در جای جای کتاب، علت مشکلات محیط زیستی و به قول مولفان، خطر کمبود آب و غذا و انتشار آلودگیها، افزایش جمعیت عنوان میشود در همان ابتدا شکلی ترسیم شده و سوال میشود: با توجه به شکل 1، افزایش جمعیت چه تأثیری بر منابع آب شیرین خواهد داشت؟ مسئله افزایش جمعیت کره زمین در طول درسهای مختلف کتاب، به قدری رقتبار مطرح میشود که گویی جمعیت چند میلیاردی جهان، مانند کرمهایی بیخاصیت فقط مشغول اتمام منابع زمین هستند و باری اضافه بر دوش ساکنان فعلی زیست کره محسوب میشوند. با ارائه این دید از جمعیت، نوجوان شانزده هفده ساله چه بینشی نسبت به ضرورت توالد و افزایش جمعیت خواهد داشت؟!
در درس دوم(خاک، بستر زندگی)، برای امنیت غذایی، محصولات تراژن پیشنهاد شده است و فواید بسیاری برای این محصولات ذکر میگردد. در انتها سازمان مرجع تعیین کننده سلامتی این محصولات، سازمان بهداشت جهانی و خوار و بار معرفی میشود؛ سازمانی که در خصوص جمعیت و توصیههای عقیمسازی و ناباروریاش، خیانتهای آشکاری به ملت ایران کرده است. در درس چهارم(انرژی،حرکت، زندگی) هم، بحث گرمایش کره زمین مطرح است که از نگاه بسیاری از دانشمندان بیطرف، مقولهای غیر علمی است و با هدف ایجاد اخلال و کندی در حرکت صنعتی کشورهای در حال توسعه مطرح میشود. جالب اینکه اظهار مخالفت با این ادعا، همچون هلوکاست، مطرود است و مخالفان، با وجود داشتن دلایل منطقی، با آمارهایی عجیب و غریب و غیرعلمی منکوب میشوند. دیدیم که آمریکا اولین کشوری بود که از توافقنامه پاریس خارج شد و غربزدههای داخلی هم بدون طرح در مجلس و در نظر گرفتن منافع و زیانهای پذیرش آن، به صورت داوطلبانه، آن را امضا کردند.
خلاصه؛ بیش و پیش از آنکه وجود یا حذف یک نقاشی ساده از زیر میز تلویزیون مهم باشد ارزشها و آرمانهای اسلامی و انقلابی اهمیت دارند که سازمان تألیف کتب درسی، با پیادهسازی سند 2030 در کتابها و مواد درسی فرزندان انقلاب، آنها را به فراموشی میسپرد و حتی حقایق مقبول را با ظاهری علمی و فریبنده چیزهای دیگری معرفی میکند. از این رو به جاست تربییتکارهای جبهه فرهنگی انقلاب با همافزایی مجامع تخصصی، خیانتهای پیدا و پنهان محتوایی کتب درسی را رصد کنند تا چند سال بعد، تربیتشدگان نظام معیوب فعلی به ما نخندند که برای چند نگاره کودکانه چه غوغایی به پا کردیم!