
جامعه ای که در آن زندگی میکنیم شواهد مناسبی برای اسلامی بودن ندارد؛ یعنی وقتی بهعنوان یک مخاطب بیرونی وارد شهرهای کشور میشویم بافت و ساختار شهری ما نمیگوید که مثلا الان وارد شهر تهران، امالقرای جهان اسلام شدیم. بافت و معماری شهری ما نسبتی با داشتههای فرهنگی ما ندارد و در و دیوار شهرهای ما هویت ما را نشان نمیدهند و هویت، گمشده معماری ماست. گروه «نقشبند تراب مهر» متشکل از جوانانی است که درس معماری خوانده اند و نسبت به این کمبود، دغدغه دارند. آنها فعالیت خودشان را در یزد از سال 1391 آغاز و کارهای خوبی را در این زمینه صورت داده اند. با آقای کارگر به نمایندگی از گروه تولیدی آجرنمای سنتی نقشبند تراب مهر گفت و گو کردیم که در ادامه میخوانید.
***
آقای کارگر! دغدغه ورود به عرصه تولید آجرنمای سنتی از کجا می آید؟
من متولد شهر یزد و بزرگ شده این شهر هستم. در رشته معماری تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیل کردم. كمبود هويت در حوزه معماري امروز ما مشهود است و ما دیگر حتی رگه هايي از معماري اسلامي را که در معماري گذشته ما وجود داشت، نمیبینیم. همیشه اين ذهنيت و دغدغه براي من وجود داشت كه چهكاري ميشود کرد تا اين نقیصه كمي مرتفع شود. من از ابتدای تحصيل در این رشته وارد بازار كار شدم و در كار حرفه اي اين كمبود را بيشتر احساس کردم. اعتقادم این است که معماری هم مثل رشته های دیگر میتواند گرایش به اسلامی شدن داشته باشد، اما این عرصه تفاوتی با رشتههای پزشکی، روانشناسی، اقتصاد و... دارد و آن هم اینکه اسلامی شدن معماری یک موضوع سهل و ممتنعي است؛ یعنی آدم در نگاه اول فكر ميكند كه به راحتي ميتواند مبانی معماري اسلامي را تعریف و به مرحله اجرا برساند، ولي وضعیت در عمل به این راحتی نیست. وقتي وارد عمل ميشويم ميبينيم كه موانع زيادي براي عملیاتی کردن معماری اسلامی وجود دارد. يكي از اين موانع، كمبود مصالح و مواد است. مانع دیگر این است که كارفرماها سليقه و زمينه لازم برای تولید با معیارهای معماری اسلامی را ندارند. از طرف دیگر خود معمارها هم هنوز به این دغدغه نرسيدند تا بتوانند در این زمینه با هم همكاري كنند. تازه اگر همه شرايط هم جور باشد، نيروي فني و مصالحي كه نیاز است، نیست و ما در این زمینه هم كمبود داریم. ما در گروه «نقشبند تراب مهر» دست بر روي اين نقیصه گذاشتيم و وارد كار شديم. از سال 91 کار را شروع کردیم و برای اولین بار توانستيم يكسري آجرهاي نقشبرجسته با محوریت معماری اسلامی توليد كنيم.
اگر همه اين نواقصی که برشمردید فراهم باشد، آيا متقاضي از طرف بازار وجود دارد؟
يكي از زمينههايي كه ميتواند مانع گسترش معماري اسلامي ايراني باشد، عدم استقبال و کمبود تبليغات برای جا انداختن این موضوع است. الان چند درصد معماری شهرهای ما بر مبنای معماري اسلامي است و چند درصد گرايش و رويكرد اسلامي را ندارد؟ نسبت استقبال از کار ما هم به همین نسبت است. خوشبختانه در سالهاي اخير با مطالعات و كارهايي كه انجام شده است، تبليغاتي كه صورت گرفته و حمایتهایی که با تغییر رويكرد حاكميتي در زمينه معماري اسلامي اتفاق افتاده، رشد خوبی را در این حوزه شاهد هستیم، ولی این رشد هنوز هم قابل قبول و ايدهآل نیست و با حد قابل قبول و ايدهآل خيلي فاصله دارد.
وقتي ما از معماري اسلامي حرف ميزنيم، يك بخش کار ظاهر قضیه است، ولی بخش مهمتر از آن بافت و ساختار کلان یک ساختمان است. ما اگر به ساختمانهایی که با معماری اسلامی ساخته شدند توجه کنیم میبینیم که بر اساس ارزشهای اسلامی یک اندرونی و یک بیرونی دارند و بیشتر با این خصیصه شناخته میشوند. عرصهای که شما در آن ورود کردید کدام بُعد است؟ آیا فقط صرف ظاهر قضیه برای شما اولویت دارد یا نه وقتی از معماری اسلامی حرف میزنید ساختار کلی یک ساختمان مد نظرتان است؟
حرف شما درست است. در معماري بايد دو بخش را در نظر گرفت؛ یک بخش همان ظاهر كار است که ما در نگاه اول با آن مواجه ميشويم. يك بخش هم ساختار و نقشه و پلان كار است. بخش دوم است که پيوند یک معماري با سبك زندگي را به نمایش میگذارد و پيوند یک معماري را با فرهنگ و اعتقادات و مسائل روانشناختي جامعه را نشان میدهد. اعتقاد ما این است که یک معماری علاوه بر اينكه بايد در ظاهر معرف هويت فرد و جامعه باشد، باید در ساختار هم با سبك زندگي افراد و جامعه پيوند داشته باشد. معماری ما باید بتواند معرف سبك زندگي اسلامي و ايراني ما باشد؛ یعنی باید بتواند مسائل اعتقادي از قبیل محرميت و... را جواب دهد. رسیدن به این هدف یک مسیر طولانی را میطلبد. الان خود سبک زندگی در جامعه ما دچار نواقص و کمبودهایی در رویکرد اسلامیاش است. ما هم نمیگوییم که صددرصد میتوانیم بر اساس معماری اسلامی تولید کنیم و فعلا در ظاهر وارد شدیم و میخواهیم که ظاهر کار را اصلاح کنیم. چون در برخورد اول ما ظاهر را میبینیم و در برخورد دوم است که با لایههای درونی معماری درگیر میشویم. چیزی که شما میگویید مدنظر ما هم هست و به آن واقف هستیم، ولی در مرحله بعدی برنامههایمان قرار دارد.
مواد اولیهای که در آجرنماهای سنتی استفاده میکنید چیست؟ آیا تمام این مواد در داخل وجود دارد و متاثر از تحریمها قرار ندارد؟
مواد اولیه ما چیز خاصی نیست، همان خاک رس است. این خاک طی فرآیندهایی تبدیل به خشت خام میشود، خشت خام پخته و تبدیل به آجر میشود. دوباره مجددا ممکن است لعاب بخورد و پخت دوم انجام شود. هیچگونه تکنولوژی خارجی یا چیز دیگری درگیر کار نیست و تحریمها نمیتواند روی کار ما تاثیر بگذارد.
تفاوت قيمت چقدر است؛ یعنی من معمار اگر بخواهم یک ساختمان یک طبقه با معماری اسلامی بسازم تفاوت قیمتش با ساختمانهایی که در اطرافمان میبینیم چقدر است؟
امروز به معماري اسلامي نگاه لوكس ميشود و این معماري گرانتر از معماري معمولي است. طی 100 سال گذشته مردم ما از معماری سنتی خود فاصله گرفتند و معماريهايي با ساختار توليد انبوه وارد جامعه شدهاند. علت اقبال مردم به این معماری قيمت پايين آن است. معماري اسلامي در حال حاضر از صحنه خارج و به لحاظ بعضي از مصالح و نيروي فني تبديل به معماري لوكس و گران قيمت شده است. هدف ما برخورد با اين مقوله بود و میخواهیم قيمتها را پايين بیاوریم تا مردم عادي هم بتوانند از اين معماري استفاده كنند و این فقط قشر توانمند جامعه نباشد که بتواند با این نوع از معماری ساخت و ساز داشته باشند. ما در این زمینه تلاش زیادی کردیم ولی هنوز هم معماری اسلامی با معماريهاي معمولي كه در شهرهایمان دارد اتفاق ميافتد، تفاوت قيمت دارد.
گستره تاثيرگذاري شما تا چه حدي است؟ آيا توانستید از شهر يزد بيرون بيايد يا در همان محدوده خودتان محدود و محصور هستيد؟
وقتي كار ما در يزد و ساير شهرها معرفي ميشود -چه افراد عادي و چه اساتيد معماري- برخورد خيلي خوبي دارند. امكانات، تبليغات و در نتیجه دسترسي ما به ساير نقاط كشور محدود است. لذا 80 درصد فعاليتهاي ما داخل خود شهر يزد است و 20 درصدش خارج از یزد. در خارج از یزد در شهرهاي مختلفی مثل تهران، كرمان، كاشان و... ورود کردیم. کار وقتی معرفی میشود، استقبال خوبی صورت میگیرد. مثلا سال 95 ما از طريق يكي از اساتيد به فرهنگستان هنر به رياست آقاي علي معلم دامغاني معرفي شديم. در همايش آجركاري در معماري ايران این فرهنگسرا استقبال خوبي از محصولات ما شد و بازخوردهاي خيلي خوبي دریافت کردیم.
استان يزد بيشتر با خانههاي گنبدي شكلِ کاهگلی معروف است و یک فرد یزدی هویت خودش را با این نوع معماری تعریف میکند تا مثلا آجرنمایی که یکسری نقوش بر روی آن نقاشی شده است. ميخواستم بدانم کار شما در خود یزد توسط مردم و نه مسئولین، چقدر مورد استقبال قرار گرفته است؟
حقيقت اين است كه اكثر كساني كه تابهحال از كار استقبال كردند مردم عادي بودند نه دستگاههاي دولتي. حرفي كه شما ميزنید درست است ولي آجرهايي كه ما درست كرديم با رويكرد ايراني و اسلامي است. این آجرها میتوانند در هر شهری از ایران تولید شوند و مورد استفاده قرار بگیرند. آجر چيزي است که مورد استفاده همه است و ما سعی کردیم آجری تولید کنیم که نقش و نگار و هندسه روي آن هويت ايراني اسلامي داشته باشد. مثلا یک نقش را كه قبلا ما در خانههاي سنتي بر روي پنجره یا شيشههاي رنگي ميديديم، الان ميتوانيم روي آجر ببينيم.
مشخصا از نقشونگار و نمادهایی بر روی آجرها استفاده میکنید؟
در معماري اسلامي يكسري هندسه وجود دارد كه این هندسهها فوقالعاده پيشرفته هستند. ترسیم این هندسهها نیاز به کارهای خاصی دارد و باید با گونیا و پرگار این کار را انجام داد. این نوع از ترسیم فوقالعاده پیشرفته است. اگر امروز كسي بخواهد يك مورد مشابه ابداع کند، باید ماهها وقت بگذارد. ما به این اشکال هندسی، گره میگوییم. اين گرهها اسامي مختلفي دارند. اگر بخواهم در قالب مثال ذهن شما را به چیستی این گرهها نزديك كنم، مثل كاشيكاريهايي كه در مساجد است يا آن نقشونگارهايي كه روي شيشههاي رنگي خانهها و مساجد ميبينيد؛ اینها گره هستند. ما این گرهكاريها را روي آجر میآوریم و بهصورت نقشبرجسته يا نقش فرورفته توليد كنيم. بعضا هم لعاب ميخورد و به جاي شيشه رنگي ما لعاب رنگي ميتوانيم توليد كنيم. يا سعی کردیم اسليميهايي كه روي كاشيكاريهای قدیمی است، بهصورت نقش برجسته روي آجرهایمان پياده كنيم. يكسري مشبك را توليد کردیم. مشبك آجري در معماري اسلامي خيلي حضور دارد و بازي نور و سايه در معماري اسلامي خيلي مهم است و ما سعي كرديم این گرهها و هندسهها را در مشبكهايمان هم پياده كنيم تا از طریق سايه و نوری كه مشبكها توليد ميکنند و روي زمين ميافتد، هويت گذشته را تداعي کنیم.