
حامد زمانی ترانهسرا، آهنگساز و خواننده جوان ایرانی، در فروردین ۱۳۶۷ در شهرستان میمه از توابع استان اصفهان و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. در دوران کودکی به علت بهرهمندی از صدای خوش و استعداد فراوان و به تشویق خانواده، به قرائت قرآن و مداحی روی آورد و در این زمینه دورههای آموزشی را طی کرد و با شرکت در مسابقات سراسری قرائت قرآن کریم، توانست چند رتبه برتر استانی و کشوری را به دست آورد. پدرش در سن ۷ سالگی استعداد شگفتانگیز او را در زمینه خوانندگی و آواز کشف کرد. وی برای پرورش این استعداد در کلاسهای موسیقی سنتی استاد طباطبایی، از شاگردان مرحوم استاد تاج اصفهانی، در شهر اصفهان شرکت کرد و دوره آواز سنتی را نزد ایشان گذراند. اما در ادامه به فراخور مقتضیات زمان، به موسیقی پاپ روی آورد؛ چرا که عقیده داشت موسیقی پاپ به دلیل سرعت بیشتر انتقال مفاهیم و نیز عامهپسند بودن و اختصاص نداشتن به مخاطب و قشر خاص، بستر و عرصه مناسبتری برای بیان و انتقال گسترده حرفها و پیامهای او فراهم میآورد. موزیک ویدئوی «مرگ مساوی آمریکا»، آهنگهای «و تازه اول عشق است»، «نفس تازه کنیم»، «اهل نبرد» و... از جدیدترین کارهای حامد زمانی در شش ماه ابتدایی امسال است که در وب سایت رسمی خود انتشار داده است.
سازش پذیرفتند!
***
رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیر خود با شاعران میفرمایند که «من میخواهم عرض بکنم -بارها البتّه این را در این جلسه و در خیلی از جلسات دیگر گفتهایم- بیطرفی در دعوای حق و باطل معنی ندارد. یک وقت دعوای مشتبهی است، آن بحث دیگری است، وقتی که حقّی هست و باطلی، اینجا بیطرفی معنا ندارد؛ باید طرف حق بود و مقابل باطل ایستاد. حالا یکی میتواند به شکل نظامی بِایستد، یکی به شکل سیاسی بِایستد. به اَشکال مختلف میشود ایستاد؛ یک نفر هم با زبان، با بیان، با اندیشه میتواند بِایستد؛ باید ایستاد. شاعر نمیتواند در جنگ حق و باطل بیطرف باشد. اگر چنانچه شاعر، هنرمند بیطرف بود، تضییع نعمت خدا را کرده؛ اگر خدای نکرده طرف باطل را گرفت، آنوقت خیانت کرده، جنایت کرده؛ بحث اهمال دیگر نیست، بحث جنایت است. خب، شما ملّتتان مظلومیّتهای زیادی در این سالهای متمادی داشته، این مظلومیّتها گفتن دارد، این برای دنیا منعکس شدن دارد.»
به طور قطع و یقین میتوان گفت که سروده «آمریکا، آمریکا مرگ به نیرگ تو...» اوج صدای استکبارستیزی و گفتن مظلومیت یک انقلاب بود که خون جوانانش از چنگ شیطان بزرگ میچکید. انقلابی که بنیانگذاش به دهن استکبار زده بود و با حمایت مردم حکومت ضد استکباری تشکیل داد و مظلومیت این انقلاب را صدای رسای استاد اسفندیار قرهباقی به تمام جهانیان منعکس کرد. ولی متاسفانه با پایان جنگ خواندن ترانهها و سرودهای انقلابی تا حدودی کمرنگ شد و پس از اواخر دهه ۷۰ تقریبا ترانههایی با انگارههای ضداستعماری در مواجهه با تهاجم فرهنگی خوانده نمیشد و دیگر کسی از صدای خود به عنوان اسلحه استفاده نمیکرد. در آن سالها همه در پی این بودند که «سازش بپزیرند!» و در حالی که آمریکا در حال خوردن جهان بود، ما تدبیر کرده و به امید گفتوگو با تمدنها نشسته بودیم! چون خیلیها به این نتیجه رسیده بودند که دندانهای این گرگ دیگر ریخته است و اگر بخواهد هم دیگر نمیتواند جهان را بخورد!
یک کلام؛ مرگ بر آمریکا
پیامد این تدبیر در عرصه موسیقی این شد که تا حدودی جریان سرودهای اعتقادی-انقلابی متوقف شد. چون واقعیت امر این بود که فضا را برای هنرمندان به گونهای ساخته بودند که خود آنها از ترس اینکه با ریزش مخاطب یا هوادار رو به رو نشود! اصلا جرئت نمیکرد که به سمت مضامین انقلابی بروند. در این شرایط خواننده جوانی پیدا شد که دوستانش او را با نام «صدای بیصداها» صدا میزدند. چون این خواننده جوان اعتقاد داشت که بخشی از افراد جامعه و عقاید و آرمانهای آنها در بسیاری از آثار موسیقایی موجود نادیده گرفته شده است. در حالی که این قشر، بخش بزرگی از جامعه را تشکیل میدهند و تاکنون از داشتن هنرمندی که در عرصه موسیقی و ترانه، به صورت صریح و بدون تکلف و پردهپوشی به ارزشها و دغدغههای فکری آنها بپردازد، محروم بودهاند. محروم بودند، چون برای هنرمند همیشه این ترس و واهمه وجود داشت که ژانر موسیقی اعتقادی-انقلابی مخاطب ندارد و برای ورود به این عرصه باید ریسک بالایی کرد و اگر کسی برای آرمانهای انقلاب بخواند با شکست مواجه خواهد شد!
با این وجود حامد زمانی درست برخلاف جریان مسلط شنا کرد و در یک سرود حماسی پا را فراتر از استاد خود گذاشت و آرزوی مرگ را از نیریگ آمریکا متوجه خودش کرد و در یک کلام گفت: «مرگ بر آمریکا» وی در مورد انگیزه خود از خواندن ترانه «مرگ بر آمریکا» میگوید: «به اعتقاد من ترانه مرگ بر آمریکا کارکرد تاریخی- فرهنگی دارد. خواندم که برای همیشه بماند و همه بدانند که شعار مرگ بر آمریکا همیشه پابرجاست. مرگ بر آمریکا یعنی مرگ بر ظلم، مرگ بر این همه جنایاتی که اتفاق افتاده، مرگ بر سر بریدن مردم در سوریه، مرگ بر کشتن مردم افغانستان و... . چون همه مردم دنیا بر این مساله متفقالقولند که مسبب همه این جنایتها آمریکاست.»
پشت سرگذاشتن بیخوابی عمیق با «حقالسکوت»
شعر این ترانه را محمد مهدی سیار سروده بود. همکاری حامد زمانی و محمد مهدی سیار با این ترانه شروع نشد و با آن هم پایان نپذیرفت. شاعر ترانههایی مانند «آرمیتا»، «میکشیم»، «قلادههای طلا» و... که حامد زمانی خوانده، محمد مهدی سیار است. سیار سرودن را از دوران دانشآموزی آغاز کرده و برگزیده بسیاری از جشنوارههای شعر کشور است. او بیشتر با شعرهای کلاسیک و به ویژه غزلهای تأمل برانگیزش شناخته شده است. اما این روزها ترانههای شورانگیزش او توسط مردم زمزمه میشود. وی شاعری است که هم عاشقانه دارد، هم مذهبی و هم سیاسی. محمدمهدی سیار دانشجوی دکترای فلسفه است و با علوم حوزوی نیز تا سطح یک آشناست. این ویژگیها وقتی به تواناییهای شعری و ادبی او اضافه میشود، به شعر او درخشندگی خاصی میبخشد که دیگر شعرای جوان کمتر از آن برخوردارند. از ویژگیهای شعر سیار محدود نبودن آن به موضوعی خاص است؛ در ساختار کلی اشعار «تعهد» حضور پررنگی دارد و این موضوع را از اشعار اعتراضی، اجتماعی، مذهبی و… میشود فهمید. «بیخوابی عمیق» اولین مجموعهای است که از محمد مهدی سیار روانه بازار شد. مجموعهای که نیمی از اشعار در قالب نیمایی بود و نیم دیگر هم در قالب غزل. او پس از پشت سرگذاشتن بیخوابی عمیق با «حقالسکوت» بار دیگر به بازار نشر آمد و اینبار تجربه موفقتری را پشت سر گذاشت.
این آخرای قصۀ شماست!
حامد زمانی در مراسمی که در حسینیه نمایندگی ولی فقیه ستاد کل سپاه برگزار شده بود، در حضور سردار محمدعلی آسودی (معاون فرهنگی و تبلیغات نماینده ولی فقیه در سپاه) گفت که چندی پیش خدمت رهبر معظم انقلاب حضور یافتم؛ ایشان به بنده لطف داشتند و بنده را مورد تفقد قرار دادند. مقام معظم رهبری در این دیدار راجع به ترانه «مرگ بر آمریکا» فرمودند که ترانه مرگ بر آمریکای شما، مرگ بر آمریکای سال ۹۲ بود؛ شنیدم که به این کار زیاد حمله کردند، بگذار حمله بکنند که اگر حمله نمیکردند باید عزا میگرفتید؛ شما هم دلسرد نشوید و یکی دیگر هم بسازید. من هم با توجه به تشویق مقام معظم رهبری، کار «گزینههای روی میز» را ساختم که شعر این اثر ضد امپریالیستی را هم آقای سیار سرودند. وی در این ترانه هم آمریکاییها را مورد خطاب قرار میدهد و میخواند «حالا بازم بشمرید/ گزینۀ روی میزتون چیاست/ حالا بازم بشمرید/ همه میدونن این آخرای قصۀ شماست».
زمانی در سال ۱۳۸۴ اولین کارش بنام «زینت آسمون» درباره امام حسین(ع) را ساخت که خوانندگی، آهنگسازی و ترانهسرایی کار را خودش بر عهده داشت. او طی سالهای بعد، فعالیت خود را در زمینه ترانهسرایی، آهنگسازی و خوانندگی، با تولید تکآهنگهای مختلف ادامه داد تا اینکه در سال ۱۳۸۸ با ساخت تیتراژ برنامه تلویزیونی «دیروز، امروز، فردا» -ترانهای که شخصاً شعر آن را سروده و موسیقیاش را ساخته بود و مورد استقبال گسترده مخاطبان قرار گرفت- همکاری خود را با سازمان صدا و سیما آغاز کرد. این همکاری در سالهای بعد و با ساخت ترانه تیتراژ آغازین و پایانی برنامههای مختلف تلویزیونی نظیر «ماه عسل»، «شهر باران»، «شناسنامه» و… و نیز تکآهنگهای گوناگون با مضامین ارزشی و انقلابی نظیر «تحریم»، «فریاد فردا»، «خاک عزیز» و… تا به امروز ادامه یافته است.
بیان ارزشها هم رسالت هنر است
او فارغالتحصیل مقطع کارشناسیارشد در رشته علوم سیاسی از دانشگاه تهران بوده و خود را انسانی سیاسی میداند، سیاستی که برخواسته از دیانتش است. حامد زمانی در عرصه موسیقی معتقد به عریان و صریح و نه دو پهلو و مبهم (در عین حال، هنرمندانه) سخن گفتن در زمینه مسائل مذهبی و سیاسی است و آن را با باورها و آموزههای اسلام و مکتب اهل بیت(ع)، که در آن مسائل و ارزشهای عقیدتی و سیاسی به صراحت و سادگی و بیتکلف و البته به زیبایی عرضه شدهاند، همخوان و همراستا میداند. اعتقاد دارد که این نحوهی ارائه پیامهای ارزشی در آثار موسیقایی، منجر به عمق بخشیدن بیشتر به آنها و انتقال بهتر این مفاهیم خواهد شد. وی در عین حال، پرداختن به سایر مفاهیم والا و ارزشمند نظیر عشق، دردها و دغدغههای انسانی و اجتماعی و… را نیز در حیطه موضوعات «ارزشی» به شمار آورده و معتقد است سخن گفتن از این مضامین و مفاهیم نیز بخشی از رسالت هنر را تشکیل میدهد.
موسیقی خود را ترویجدهنده گفتمان و ارزشهای جهانی اسلام و انقلاب اسلامی دانسته و دامنه مخاطبان آثار خود را بسیار گسترده و فراتر از مرزهای جغرافیایی ایران میداند و در این راستا با ساختن ترانههایی (که برخی از آنها به زبان عربی خوانده شدهاند) مثل «زیباییِ عشق»، «مکر شیطان»، «قدس»، «حماسه بیتاب» و… با مضامین مبتلابه جوامع اسلامی و موضوعات روز دینی و سیاسی در این کشورها، نظیر مسئله حجاب، استکبارستیزی، قضیه فلسطین، بیداری اسلامی و … کوشیده است تا دامنه مخاطبان خود را گسترش داده و پیامهای ارزشمند مورد نظر خود را به عدهی بیشتری در سراسر جهان، به ویژه در جهان عرب و کشورهای اسلامی و نیز کلیه مستضعفان دنیا، منتقل کند. وی همچنین قصد دارد در آینده، ترانههایی به زبان انگلیسی نیز اجرا کند و از این طریق، گستره مخاطبان پیام جهانی آثار خود را باز هم توسعه داده و با اقشار مختلف مردم جهان به وسیله هنر خود ارتباط برقرار کند.
«مکر شیطان» در «هتل کوبورگ»!
«من به لبخند گرگ بدبینم/ به دروغ بزرگ بدبینم/ گرمتر میشود مذاکرهها/ تنگتر میشود محاصرهها/...» قسمتی از شعر محمد مهدی سیار و میلاد عرفانپور با عنوان «هتل کوبورگ» است که پس از تاکیدهای مقام معظم رهبری مبنی بر موضعگیری سریع و صریح شاعران کشور در قبال مسائل مهم روز، به صورت مشترک در رابطه با موضوع روز مذاکرات هستهای سرودند. میلاد عرفانپور دیگر شاعر جوان انقلاب اسلامی است که شعر برخی ترانههای حامد زمانی مانند «جنگ اقتصادی»، ترانه دو زبانه «مکر شیطان»، نماهنگهای زیبای «فردو» و «مردان ماموریت» و... را سروده است. عرفانپور متولد ۱۳۶۷ در شیراز است. او گرچه در قالبهای مختلف به سرودن شعر پرداخته است ولی شهرتش را بیشتر مرهون رباعیهای متفاوت خود است. مضامین رباعیهای عرفانپور را مسائل کلان انسانی مانند خود انسان، مرگ و ناپایداری دنیا در بر میگیرد. عرفانپور شاعر عدالت است، شاعر مستضعفین است، همان روح و بیان شاعرانهای که در وصف عشق، تنهایی و مرگ به زیباترین بیان میسراید، وقتی به درد و رنج محرومین، شکاف فقر و غنا و زندگی ماشینی و دور از مهر و انسانیت امروز نگاه میکند نمیتواند در غلاف کام خفته بماند. از عرفانپور تاکنون چهار مجموعه رباعی توسط انتشارات سپیده باوران منتشر شده است: «پاییز بهاریست که عاشق شده است» با مضامین عمومی و عاشقانه، «پادشهر» و «جشن فراموشیها» با مضامین تنهایی، مرگ، عدالت و نقد زندگی شهری و «از شرم برادرم» که مجموعه شعرهای عاشورایی و دفاع مقدس اوست. وی در شعر جنگ اقتصادی خود میسراید: «روزی به میدان روز دیگر در دل بازار/ هر دم نقابی تازه دارد دشمن مکار/ از رنگ و نیرنگش مگو خواندیم دستش را/ در هر هجوم تازه میبیند شکستش را/ ...».