سرویس جهان حلقه وصل - پایگاه آمریکایی مینتپرس در مقالهای به بررسی شباهت پلیس آمریکا با نظامیان رژیم صهیونیستی پرداخت و نوشت: نژادپرستی و خشونت ضد رنگینپوستان در آمریکا به هیچوجه تازگی ندارد. در حقیقت، آمریکا که خودش را «سرزمین آزادی» میداند همواره یک کشور نژادپرست، نسلکش، و خشن بوده است. این کشور بر پایه نسلکشی بومیان و بر پیکره بردههای آفریقایی بنا نهاده شده است. آمریکا فاحشترین جنایات جنگی را در طول تاریخ بشریت مرتکب شده که از جمله آنها میتوان به نسلکشی، استفاده از سلاحهای هستهای، نابودسازی دموکراسیها، و حمایت از دیکتاتورهای آدمکش در سرتاسر دنیا اشاره کرد. فهرست این جنایات از بدو تأسیس آمریکا آغاز شده و تا به امروز ادامه دارد.
این پایگاه آمریکایی مینویسد: اسرائیل که از لحاظ تاریخی نیز بر مبنای نسلکشی و نژادپرستی پایهگذاری شد. جنبش صهیونیستی که اسرائیل را ایجاد نمود قریب صد سال است که دست به یک پیکار وحشیانه زده تا از شر مردم بومی فلسطین خلاص شود و سرزمینهایشان را در اختیار استعمارگران یهودی قرار دهد. بنابراین، وجود روابط حسنه میان آمریکا و اسرائیل جای تعجب ندارد.
نفوذ گسترده رژیم صهیونیستی در تاروپود آمریکا
اسرائیل و سازمانهای صهیونیستی مختلف در حوزههای بیشماری از زندگی در آمریکا نفوذ و مداخله دارند. فدراسیون یهودیان، اتحادیه ضد افترا، و آیپک بیش از هم شناخته شده هستند، اما تنها سه مورد سازمانهای بیشماری محسوب میشوند که در پنجاه ایالت آمریکا فعالیت دارند و منافع اسرائیل را در همه ابعاد زندگی آمریکایی بیوقفه دنبال میکنند. این سازمانها از طریق پولپاشی در میان ستادهای انتخاباتی نامزدهای حامی اسرائیل در انتخابات آمریکا مداخله میکنند؛ در پروندههایی که متهمان آن عرب یا مسلمان هستند، این سازمانها به شدت تلاش میکنند رأی دادگاه را تحت تأثیر قرار دهند. آنها همچنین تلاشها در راستای ویرایش و بازنویسی کتب درسی مدارس را تأمین مالی میکنند تا خاورمیانه مطابق با روایت اسرائیل به تصویر کشیده شود.
شباهت رفتار پلیس آمریکا با رفتار نظامیان صهیونیست در فلسطین
این گزارش میافزاید: با انتشار ویدئویی که در آن مأمور پلیس ایالت مینهسوتا با بیرحمی تمام و به آهستگی جورج فلوید را خفه میکند، بسیاری از مردم، از جمله خودم، یاد فلسطین افتادیم. مأمور پلیسی که زانویش را بر گردن جورج فلوید گذاشت بود، میتوانست یک سرباز یا پلیس اسرائیلی باشد که یک فلسطینی را بر روی زمین خوابانده است. نحوه نشستن وی و قرار دادن زانو بر روی گردن فلوید، نادیده گرفتن حرفهای فلوید که مرتب میگفت نمیتواند نفس بکشد، نادیده گرفتن التماسهای فلوید برای نفس کشیدن، و نادیده گرفتن این واقعیت که مردی که زیر زانویش قرار دارد به آهستگی در حال خفه شدن است، همگی حکایت از آن دارند که مأمور پلیس یک شکارچی و جورج فلوید صرفاً قربانی وی بود.
چنین اتفاقی درست به همان نحوی در آمریکا اتفاق میافتد که در فلسطین مشاهده میشود. این شباهتها به هیچوجه اتفاقی نیست و شاید برآیندِ همان چیزی باشد که به «مبادله مرگبار» معروف است: همکاری میان دو دولت نژادپرست که سیاهپوستها و سیهچردهها را اعدام میکنند و به تماشای مرگ آهسته و دردناک آنها مینشینند.
«مبادله مرگبار» نام پویشی جهت متوقف ساختن همکاری میان ادارات پلیس آمریکا و دولت اسرائیل است. این پویش گزارش جامع و مفصلی منتشر نموده که در آن همکاری میان نهادهای مجری قانون در آمریکا و اسرائیل شرح داده شده است. گزارش همچنین حاوی فهرستی از خطرات و تهدیداتی است که این نوع مبادله متوجه رنگینپوستان آمریکا میکند.
آموزش افسران و نظامیان آمریکا در رژیم صهیونیستی
اسرائیل را به غلط یک دموکراسی معرفی میکنند که با تهدیدات همیشگی مواجه است. در حقیقت، اسرائیل یک دولت آپارتاید است و دغدغه دستگاه امنیتی آن برخلاف ادعایش نه ایمنی و امنیت بلکه مطیعسازی فلسطینیهاست. هیأتهای اعزامی نهادهای مجری قانون آمریکا در جریان دورههای آموزشی در اسرائیل با سازمانهای نظامی، اطلاعاتی، و پلیس اسرائیل دیدار میکنند. آنها در آنجا «فرصت» مییابند آنچه اسرائیل مقابله با تروریسم مینامد را فراگیرند، اما این چیزی جز «روشهای پروندهسازی نژادی» نیست.
در قالب بهرهبرداری از حملات 11 سپتامبر، نمایندگان نهادهای مجری قانون در آمریکا ظرف چند ماه از این حملات رهسپار اسرائیل شدند تا در اولین دوره آموزشی رسمی شرکت کنند. هدف در واقع آشنایی با به اصطلاح «تخصص» اسرائیل در زمینه آن چیزی بود که به مقابله با تروریسم معروف شده است. لازم به ذکر است که عبارت مقابله با تروریسم در واقع حسن تغییری برای شیوههای خشن مورد استفاده جهت مطیعسازی مردم ستمدیده است.
به گفته پویش مبادله مرگبار، اولین هیأت اعزامی شامل رؤسا و معاونان پلیس از ایالتهای کالیفرنیا، تگزاس، مریلند، فلوریدا، و نیویورک بود. این هیأت همچنین مأموران افبیآی و سیا، مأموران آینده اداره مهاجرت و گمرک آمریکا، و مدیران اداره امنیت حملونقل کلانشهر نیویورک را شامل میشد.
اتحادیه ضد افترا و مؤسسه یهودی امور امنیت ملی از جمله حامیان مالی این برنامه مبادله هستند. اتحادیه ضد افترا مدعی مبارزه با افترازنی علیه یهودیان است، اما در حقیقت به دنبال بدنامسازی اعراب و مسلمانهاست. مؤسسه یهودی امور امنیت ملی نیز مدعی است که میخواهد «نمایندگان کنگره و تصمیمگیرندگان نظامی و امنیت ملی را در خصوص منافع دفاعی و راهبردی آمریکا آموزش دهد». شالوده و اساس این منافع به گفته مؤسسه یهودی امور امنیت ملی «همکاریهای امنیتی قوی میان آمریکا و اسرائیل» است. هر دو گروه در واقع از جمله سازمانهای صهیونیستی هستند که به خوبی تأمین مالی میشوند و هدفشان ترویج و دفاع از خشونت و نژادپرستی اسرائیل است.
شباهتهای فراوان رژیم صهیونیستی و آمریکا در نژادپرستی سیستمی
یکی از شباهتهای فراوان میان اسرائیل و آمریکا گرایش آنها به سمت نژادپرستی سیستمی است. اسرائیل از همان بدو امر یک حکومت آپارتاید در فلسطین اشغالی ایجاد نموده و شهروندان فلسطینی ساکن اسرائیل بطور سیستماتیک علیهشان پروندهسازی میشود. این بدان معناست که تعامل با پلیس اسرائیل مرتباً به «استفاده حداکثری و غالباً مرگبار از زور بدون مواجهه با هرگونه پیامدی» میانجامد.
همانند آمریکا که در آنجا سیاهپوستان اکثریت جمعیت زندانیها را تشکیل میدهند، در زندانهای اسرائیل نیز شهروندان فلسطینی ساکن اسرائیل رقم بالایی را به خود اختصاص دادهاند. در یک گزارش منتشره در وبسایت اسرائیلی «مکومیت» آمده است شهروندان فلسطینی ساکن اسرائیل 20 درصد کل جمعیت اسرائیل و بیش از 40 درصد جمعیت زندانیها را تشکیل میدهند. به نوشته وبسایت مکومیت، تنها یک چهارم از زندانیان محبوس در زندانهای اسرائیل یهودی هستند و در میان افراد نابالغ محبوس در زندانهای اسرائیل نیز تنها 13 درصد یهودی هستند.
اگر «زندانیان امنیتی» از کرانه باختری، بیتالمقدس، و نوار غزه را نیز لحاظ کنیم، ارقام عجیب و غریبتری به دست میآیند و درصد فلسطینیهای محبوس در زندانهای اسرائیل به 73 درصد کل زندانیان افزایش مییابد.
شیوههای پلیسی اسرائیل تابع یک سیاست رسمی هستند که بر مبنای آن همه مجرم انگاشته میشوند مگر آنکه بیگناهی آنها ثابت شود. طبیعتاً، این بخشی از آموزههای به اصطلاح ضدتروریستی است که توسط اسرائیل ارائه میشود. چنین رویهای پروندهسازی نژادی نهادینه شده را تقویت میکند و حتی جنبشهای اجتماعی که خواهان عدالت نژادی هستند را هدف قرار میدهد.
دولت اسرائیل ادعای دروغین «تروریسم» را دستاویز خود قرار میدهد تا با همه فلسطینیها بعنوان مبارزان بالقوه دشمن رفتار کند. این دستاویز همچنین در راستای مطیعسازی فلسطینیها در برابر قوانین متفاوتی استفاده میشود که ناگزیر به کاربرد بیش از پیش شیوههای پلیسی و نرخ بالاتر حبس میانجامند.
آموزش شیوههای کنترل رسانه به نهادهای آمریکایی
آموزشهایی که اسرائیل ارائه میدهد شیوههای کنترل رسانهها را نیز شامل میشوند. آن دسته اعضای مجری قانون که در این زمینه آموزش دیدهاند، گفتهاند که «یاد گرفتهاند چگونه دست به مداخله زده و چگونگی دسترسی و پوشش رسانهها از خشونت نیروهای مسلح و پلیس را سر و شکل دهند.» شیوههایی که توسط اسرائیل آموزش داده شدهاند شامل چگونگی بهرهگیری از رسانهها بعنوان بازوی دولت و «بازتعریف نحوه پوشش خشونت دولتی» میشوند.
دولت اسرائیل از دفتر سانسور ارتش در راستای کنترل گزارشات در خصوص کاربرد زور توسط اسرائیل بهره میگیرد. دولت اسرائیل همچنین همه کتب و دیگر مطالب را قبل از آنکه در دسترس عموم قرار گیرند بازبینی میکند. دفتر سخنگوی ارتش اسرائیل که بر روزنامهنگاران اسرائیلی نیز نفوذ دارد، به صورت بالفعل بعنوان دفتر روابط عمومی اسرائیل عمل میکند و پوشش محلی آنچه «امور امنیتی» میپندارد را محدود و ساماندهی میکند.
باید خاطرنشان ساخت که در اسرائیل از عملکرد ارتش و دیگر سازمانهای امنیتی انتقاد چندانی نمیشود و خبرنگاران از نزدیک با ارتش همکاری میکنند تا خشونت ضد فلسطینیها را موجه جلوه کنند. مخالفت از طرف فلسطینیها حتی در مواردی که به مسالمتآمیزترین شکل ابراز میشود، در قالب خشونت و تروریسم مرزی گزارش میشود.
اسرائیل کاربرد نیروی نظامی جهت سرکوب اعتراضات مردمی را «عادیسازی» کرده و بدین طریق به حقوق اولیه شهروندی فلسطینیها لطمه زده است. این شیوههای خشن و قهری کنترل مخالفان در قالب دستورالعملهای گزیده و حتی جلسات آموزشی زنده به هیأتهای اعزامی از طرف پلیس آمریکا آموزش داده شدهاند.
شباهت سیاهپوستان آمریکا با اعراب فلسطین
نویسنده در پایان مینویسد: رویاروییهای خشونتباری که جوامع سیاهپوست در آمریکا در مواجهه با پلیس تجربه میکنند موجب شده تا بسیاری از مردم، سیاهپوستان را با فلسطینیها مقایسه کنند. این امر موجب ایجاد حس همبستگی میان جنبشهای اجتماعی در آمریکا و فلسطینیها برای آزادی شده است. این همبستگی روز به روز پررنگتر میشود و بطور بالقوه میتواند افکار عمومی آمریکا را در خصوص این مسئله کاملاً تغییر دهد. دولت آمریکا باید به خشونت به بهانه حفظ امنیت پایان دهد. امیدواریم دولتهای محلی در سرتاسر کشور به مطالبات مردم در فلسطین و آمریکا توجه کنند و به ایجاد دنیایی برخوردار از امنیت واقعی کمک کنند که در آنجا همگی بتوانیم با عزت و کرامت زندگی کنیم.