به گزارش حلقه وصل، محمد رویانیان مدیرعامل سابق پرسپولیس می گوید به خاطر این تیم مجبور شد خانه اش دا بفروشد و پس از گذشت چند سال از رفتن از این تیم نتوانسته طلبش را پس بگیرد و حالا مستاجر است.
* ماجرای پیشنهاد پرسپولیس در زمان مدیرعاملی شما به امیر قلعهنویی چه بود؟
من قبل از آن آقایان قلعهنویی، دایی، کریمی، پنجعلی و... را میشناختم اما من سنخیتی با فوتبال نداشتم و نمیدانستم که اگر یک مربی در استقلال مربیگری کند تا آخر عمرش باید آنجا بماند. فکر میکردم مربی از رنگها جدا است و مربی را نباید رنگی کنیم. اما اینکه بعضیها رنگی فکر میکنند، تقصیر من نیست. من رنگی فکر نمیکردم.
* یعنی حتی در مورد قرارداد و مسائل مالی هم با او صحبت نکردید؟
من به امیر قلعهنویی هیچ پیشنهاد مالی نداده بودم. گفتم جرات این را داری که به پرسپولیس بیایی و او گفت فوتبال اینطور نیست که من بتوانم به پرسپولیس بیایم. دوست داشتم بیایم کمکتان کنم ولی جو اینطور است که من را استقلالی میدانند. اصلا وارد جزئیات نشدیم. نشستی نداشتیم که بخواهیم روی قرارداد و مسائل مالی صحبت کنیم.
* از شرایط دوران مدیرعاملیتان در پرسپولیس صحبت میکنید؟
من ۳۶ سال طبق حکم کارگزینی خدمت کردم. در این ۳۶ سال از جنگ و مشکلات و مسائل مختلف عبور کردیم. اما هیچ وقت به اندازه دوره پرسپولیس اذیت نشدم. آبرو و زندگیام را گرو گذاشتم. من یک نظامی بودم و مردم را دوست داشتم. رئیس راهنمایی و رانندگی بودم و ۱۴ سال مردم من را در تلویزیون میدیدند. نیاز به شهرت نداشتم. اما به پرسپولیس که آمدم شهرتم افزایش پیدا کرد و مفهومدار و رنگی شد.
* از اینکه این سمت را قبول کردید و مدیرعامل پرسپولیس شدید پشیمان نیستید؟
در این چند سال خیلی زندگیام با سختی گذشت. خانهام را دادم و مستأجر شدم. گفتم شاید این یک نوع عنایت باشد که گناهانم کم شود یا بخشیده شوم. شاید تقاص جدا شدن از همسنگرانم را میدهم. در لباس مقدس سربازی و در لباس شهدا بودم. بعضی وقتها فکر میکنم که تقاص این را پس میدهم که از این لباس مقدس دور شدم. از خیمه شهدا به بازی فوتبال رفتم. نمیخواهم مظلومنمایی کنم یا احساسی صحبت کنم. ولی واقعیت این است که من فکر میکنم دارم هزینه دور شدن از آن آرزوهایی که با همسنگرانم داشتم را میدهم. در کشور ما ورزش اینطور تعریف میشود که در مقابل اعتیاد، پلشتیها و ناهنجاریها است. روح ورزش پهلوانی، شادابی و نشاط است و شما نمیتوانید یک ورزشکار را تصور کنید که رفتارهای ناهنجار داشته باشد.
* در مورد جوی که در آن زمان به راه افتاده بود مبنی بر اینکه خودروهای بدون سند به بازیکنان داده شده صحبت میکنید؟
ما به بازیکنان چک دادیم و گفتند که به ما چک ندهید. شما را که میشناسند، برایمان ماشین بخرید و این چکها را به صاحب ماشین (فروشنده) بدهید. چند مدل ماشین متوسط ۱۰۰ میلیون تومان خریدیم و چک دادیم. ۵۰ درصد پول چک را نقد کردیم و به صاحبان ماشین دادیم اما ۵۰ درصد بقیه به تاخیر افتاد. خشمگین شدند و جو ساختند.
* خانهتان را برای چه فروختید؟
برای این بود که آقایان قبل از دربی تحصن کرده بودند. من از بازیکنها ایراد نمیگیرم. من ایراد از خودم میگیرم. شما وقتی جایی با سربازهایی زندگی میکنید که جانشان را به راحتی برای مملکت و برای خدمت به مردم میدهند. با آنها یک عمر زندگی میکنید. بعد به فوتبالی میروید که قرارداد و پول را میشناسند و اگر پول دادی مدیر خوبی هستی. من دنیا را برای خودم عوض کردم. من مقصر هستم.
* اگر الان از شما بخواهند دوباره مدیرعامل پرسپولیس میشوید؟
من اصلا برنمیگردم. من از مدیری که اصرار کند یک جا بماند یا دوباره برگردد، خوشم نمیآید. تلخ و شیرین، خوب و بد گذشت. برگشت مجدد همیشه خوب نیست. من این را قبول ندارم. قبول ندارم که دوباره به پرسپولیس برگردم. یک مدتی گذشت و دوره من تمام شد. من دیگر از بازی خارج شدم. من باید در همین کسوت خودم سربازی، پاسداری، جانبازی زندگی کنم. زندگیام باید با این ریتم به پایان برسد. من اهل لابی کردن نیستم.