
حلقه وصل: نعمتالله سعیدی/
این روزها که قرنطینه کرونا خیلی از مردم جهان را خانه نشین کرده است و طبیعتا به بازار گفتگوهای فضای مجازی نیز رونق خاصی داده است، با خود فکر میکنم، آیا دوزخی شدن اهل عذاب حاصل اشتباه آنان است یا انتخابشان؟! و هر بار به این نتیجه میرسم که این موضوع مربوط به اشتباه اهل دوزخ نیست؛ بلکه دقیقا محصول انتخاب آنان است و نخستین گام این انتخاب عجیب نیز از دروازه «بی حیایی» میگذرد.
در روایت میفرماید «الحیا للایمان». یعنی حیا مخصوص اهل ایمان است. همان طور که بین شرم و ایمان رابطهای مستقیم وجود دارد، بین بیحیایی و کفر نیز همین تناسب برقرار است. لابد بارها از خود پرسیدهایم که مثلا جنگطلبترین و خونخوارترین دولتهای استکباری جهان، از قبیل امریکا و انگلیس، چطور میتوانند با این همه وقاحت و بیشرمی در مورد احتمال دستیابی به تسلیحات هستهای جمهوری اسلامی اعلام نگرانی کنند؟! یا با چه رویی ادعا میکنند جمهوری اسلامی نباید فنآوری موشکی داشته باشد؟! یا چطور کشورهایی چون عربستان سعودی و امارات که مستقیما در خاک کشورهای همسایه دخالت نظامی کردهاند، ایران را به دخالت در منطقه متهم میکنند؟! راز این ماجرا در همین ارتباط بیشرمی و کفر و الحاد است.
بگذریم و مستقیما برویم سراغ بحثمان. با این یادآوری مجدد که برخی توهینهای مخالفان حذف و یا گاهی پاسخها کمی ویرایش شده است. (برای اینکه قسمتهایی از بحث خلاصه شود)
***
امین
جناب سعیدی میشه خواهش کنم نظرتان را در مورد این متن بدهید. شما ظاهرا انسان منطقی و باسوادی هستید. امیدوارم جواب درستی بدهید و ماله کشی نکنید. طبق پیشنهادی که خودتان داشتید ، متن را جدا جدا میفرستم که به هر بخش جواب بدید
ویروس کرونا و امکان مقایسه
(امین سوفیامهر پژوهشگر فلسفه)
تا کنون هر بلای طبیعی چون سیل و زلزله و هر بلای انسانی چون تصادفات جادهای و سقوط هواپیما و آلودگی هوا و... در مملکت بلاخیز ایران روی میداد، پارهای از حکیمان دهر و عالمان زبده از گوشه و کنار سر بر میآوردند و با ضمیری مطمئن و لحنی عارفانه به ما گمراهان غربزده و خارجنشینان گم و گیج یادآوری میکردند که در همه جای دنیا نکبت و فلاکت روی میدهد و فلاکت و نکبت ما از جنس مابقی بشر و ممالک دیگر است.
سعیدی
خب عزیزم مگر غیر از این بوده است؟! مثلا سیل و زلزله در ایران با سیل و زلزله در امریکا و هند فرق دارد؟!
سیل در شهرهای مختلف امریکا ویتامین سی دارد و در خوزستان ما ندارد؟!
زلزله در هند بندری میرقصد و در کرمانشاه حاصل تب و لرز زمین است؟!
این منورالفکرهای فرنگ رفته نظر دیگری دارند؟ یا فقط عادت کردهاند به حرف مفت زدن؟!
امین
خب تا اینجا حق با شماست. نه فرقی ندارند. اما ادامه مطلب مهمه:
برخی از این حکیمان که وقیحتر بودند و دستی هم در ترجمه «بیشعوری» داشتند، پا را فراتر میگذاشتند و زبان را درازتر و پند میدادند که باید چسبید به همین حاکمان تبهکار جمهوری اسلامی که با رفتن اینها اوضاع قمر در عقربتر میشود و قسعلیهذا!
اما شیوع و پراکنش همزمان ویروس کرونا در چندین کشور امکان مقایسه میان مدیریت بحران و عرضه مسئولان و مسئولیت کارگزاران در جمهوری اسلامی را با دیگر کشورها به نمایش گذاشته و امکان مقایسهای کمسابقه را پدید آورده است که حتی از چشم این حکیمان دهر، که گاهی به اصحاب ماله هم ملقب میشوند، هم پنهان نمانده است.
مقامات بیسروپای جمهوری اسلامی تاکنون در مواجهه با ویروس کرونا کاری جز دغلبازی و کارهای نمایشی و رفع مسئولیت و دخیل بستن به ضریح که از بد حادثه خود منبع و منشاء ویروس کرونا گشته، کار دیگری نکردهاند. چنان بیعرضگیشان در مقایسه با حتی کمتوسعهترین کشورهای منطقه عیان شده که حتی دیگر از چیرهدستترین مالهبدستان جمهوری فلاکت و ابتذال هم کاری بر نمیآید.
درسی که میتوان گرفت این است که تا جمهوری فلاکتپرور اسلامی هست مسائل بنیادی ایران حل نخواهد شد که هیچ اصحاب ماله نیز مالهها را محکمتر و با ضمیری مطمئنتر خواهند کشید.
این تمام مطلب بود. خواهشا بدون ماله کشی جواب بدید.
سعیدی
در بخش اول فقط با لفاظی و تمسخر میخواهد یک واقعیت بدیهی و ساده سیاسی را انکار کند. یعنی جسارتا باز هم حرف مفت تحویل داده است!
مثلا چند بار از دوستان همفکر شما پرسیدهام: فرض کنید در همین حوادث آبان ماه، این طایفه برعندازان و ضدانقلاب موفق میشدند فروشگاه به فروشگاه را غارت کنند و بانک به بانک را آتش بزنند و شهرداری به شهرداری را فتح کنند و سطل آشغال به سطل آشغال جلو بیایند...
اگر موفق میشدند کل کشور را سطل آشغال به سطل آشغال اشغال کنند، چه آخر و عاقبتی در انتظار این مردم بیچاره بود؟!
یک نفر لیدر و رهبر سراغ داشتید که آدم با او حرف بزند و کسب تکلیف کند؟!
یک حزب و گروه وجود داشت که بتواند اعلام کند اینها از ما اطاعت میکنند؟!
وجود داشت چنین چیزی؟!
یک نفر در بین این مثلا «پژوهشگران فلسفه» پیدا میشود که قدر یک ارزن شعور و واقعبینی سیاسی داشته باشد؟!
که شعورش برسد، گروهها و احزابی که قبل از براندازی نتوانند به اتحاد و جمعبندی در مورد سرنوشت و نوع نظام حکومت بعدی برسند... بعد از براندازی به هیچ وجه ممکن نیست به چنین اشتراک نظری برسند! چرا؟
به یک دلیل کاملا ساده؛ که فقط نیاز به یک ارزن شعور دارد! فقط یک ارزن فهم و شعور که:
ماهیت سیاست یعنی قدرت و قدرتطلبی!
قدرت با هیچکس شوخی ندارد!
بعد از براندازی تازه اول سهمخواهی احزاب سیاسی و شروع اختلافات و تشدید دشمنیهایشان با هم خواهد بود! نه وقت به اتحاد رسیدن!
مگر همین سالهای ابتدایی انقلاب خودمان یادتان رفته است؟! یادتان نیست که چطور احزاب و گروههای مختلف شروع به سهمخواهی از قدرت کردند و کارشان به اعلام جنگهای مسلحانه رسید؟! یادتان رفته برخی از اینها حتی حاضر شدند با صدام (یعنی دشمن رسمی تمام ایرانیها!) متحد شوند؟! یادتان رفته در کردستان و باقی مناطق ایران چه جنایتهایی کردند؟!
بعد از براندازی یک حکومت چنین احزابی میخواهند با هم متحد شوند؟! چرا در این چهل سال که دشمن مشترکی به نام نظام جمهوری اسلامی داشتند نتوانستهاند متحد شوند؟!
بعد از این میخواهند متحد شوند؟!
میدانید دهها گروه و حزب داریم که رسما تا کنون اعلام موجودیت کردهاند؟!
با این اوصاف، آیا چیزی غیر از فروپاشی ملی و اضمحلال سیاسی و آنارشیسم و هرج و مرج در انتظار این مردم بود؟!
تجربه افغانستان و سوریه و لیبی و ... بس نیست؟! میدانید حتی تا به امروز هم برخی از مناطق لیبی زیر نظر حکومت مرکزی نیست؟! این قدر خریت و نفهمی چطور ممکن است؟!
نظر شما تا اینجا چیست؟
امین
من نظر شما را خواستم جناب سعیدی! شما دارید از من سوال میکنید؟!
سعیدی
چطور؟ یعنی بنده حق ندارم از شما هیچ وقت سوال بپرسم؟! فقط شما حق سوال پرسیدن دارید؟! فقط شما باید همیشه از دیگران طلبکار باشید؟!
پرسیدم اگر اتفاقات آبان ماه منجر به براندازی میشد، چیزی غیر از هرج و مرج و فروپاشی ملی در انتظار این مردم بود؟! یک رهبر و لیدر در بین این باشعورهای فرنگی سراغ داشتید که ادعا کند این شورشگران از من اطاعت میکنند؟! یک حزب و گروه چطور؟ گفتن یک «نه» ساده این قدر سخت است؟!
امین
خب قبول دارم. حرفتان درست است. نه، نبود. باقی مطلب چی؟
سعیدی
باقی مطلب هم فقط حرف مفت و فحش و ابراز تنفر است!
باقی متن نشان میدهد، این آدم با همین مقدار بیشعوری و وقاحت، چقدر ادعای بیاساس دارد! نشان میدهد ذهن و روح این مدعی فلسفه به جای منطق و تفکر، تا خرخره پر از نفرت و انزجار است! این آدم بیشعور خیال کرده فقط خودش بلد است به مخالف فحش بدهد...
چشمهای دریده و بیشرم او نمیبیند که وضع کشورهای امثال امریکا و ایتالیا و اسپانیا به مراتب از ایران بدتر است؟!
مغز این آدم که از فشار نفرت فاسد شده، نمیفهمد که چهل سال است جمهوری اسلامی تحت شدیدترین و بیسابقهترین تحریمهای ظالمانه جهان قرار دارد، اما در این بحران هیچ وقت به صورت جدی نه ماسک کم آورده و نه مواد ضدعفونی و تجهیزات پزشکی.
شعورش نمیرسد که مثلا وقتی به خاطر پرونده هستهای به ما ماسکهای مخصوص نمیدادند، دانشمندان ما مجبور شدند خودشان آستین بالا بزنند و ماسکهای مورد نیازشان را تولید کنند. اطلاع دارید ماجرای ماسکهای نانو چیست؟
امین
شنیدم کشورهای غربی از همدیگه محموله ماسک سرقت میکنند. منظورتون اینه؟
سعیدی
اینکه جای خود. (همین نمونه نشان داد که این کشورهای کراواتی واقعا چقدر فرهنگ و اخلاق دارند! هنوز هم هیچ فرقی با دزدان دریایی قرنهای پیش ندارند...)
اما نخیر منظورم چیز دیگری ست. ببینید! در فنآوری هستهای به قدری دقت کار باید بالا باشد که اگر مثلا بدون ماسکهای مخصوص در کنار تجهیزات و سانتریوفوژها نفس بکشند، میدانید چه اتفاقی میافتد؟ فکر میکنید چه میشود؟!
سرعت چرخش از یک حدی که بالاتر برود... بومممببب! انفجار!!
تجهیزات پودر میشود!
یعنی همان ذرات ریز هوای تنفس ریهها باعث میشود سانتریوفوژها منفجر شود!
این ماسکهای مخصوص را به دلیل تحریمها نداشتیم. مجبور شدیم خودمان تولید کنیم. حالا همین تجربه منتقل شده به کارگاههای تولید ماسک. یعنی هر نوع ماسکی را با هر کیفیتی میتوانیم در داخل تولید کنیم. آن هم با قیمتهایی به مراتب ارزانتر! بگذریم...
امین
واقعا نمیدانستم. البته یکی از فامیلهای ما دکتر اطاق عمل است. میگفت ماسک و لباس مخصوص هست. کم نداریم. اما مثل اینکه در امریکا کمبود است. شنیدم کیسه زباله تنشان میکنند. این را قبول دارم و راستش افتخار میکنم به ایرانیها. ما دشمن ایران نیستیم جناب سعیدی! چرا در مورد ما بد فکر میکنید؟! واقعا به نظرتان مسئولان پنهانکاری نکردهاند؟! من این یکی را باور نمیکنم.
سعیدی
بنده هم احتمال آنرا صفر نمیدانم. بله ممکن است گاهی هم مسئولان فکر کرده باشند که مصلحت است برخی چیزها را نگویند. یعنی برای ناامنی و نگرانی عمومی زمینهسازی نکنند. اما واقعا از همان وقتی که اولین آزمایش کرونا مثبت اعلام شد، مسئولان وزارت بهداشت اعلام عمومی کردند. کلیپش در کانالهای خبری هنوز هم موجود است.
حق با شماست. درکل نباید بیانصاف باشیم. وزرات بهداشت و مخصوصا قشر بیمارستانی ما عالی کار کردند. در اروپا مورد داشتهایم که یک پرستار از ترس کرونا خودکشی کرده! موارد بسیاری بوده که مردم فروشگاهها را غارت کردهاند! درحالی که هیچ کدامشان تحریم هم نیستند.
من فکر میکنم کشور ما در این زمینه و در مقایسه با اکثر کشورهای دیگر، انصافا عالی عمل کردهاند. مخصوصا اقشار مذهبی که کاملا منطقی، مثلا با تعطیل شدن نماز جماعتها و زیارت و عدم تشکیل هیاتهای مذهبی کنار آمدند.
اما غیرمذهبیها ظاهرا حاضر نشدند پارتیهای مختلطشان را تعطیل کنند!
البته عموم مردم رعایت کردند. مثالش چهارشنبه سوری و سیزده به در بود. مردم ایران مردم بافرهنگ و باشعوری هستند. ما نباید عادت کنیم به خودکم بینی. در این مورد کاملا با شما موافقم. احسنت.
امین
ممنون جناب سعیدی. پاسخ شما هم خوب بود. پس به نظر شما کشور ما در کل خوب عمل کرده؟
سعیدی
بله قطعا. ما رتبه دوم جهان بودیم و حالا با فاصله زیاد از کشورهایی مثل امریکا و ایتالیا در رتبههای هفتم و هشتم به بعد هستیم.
تازه برعکس این آقای فیلسوف، بنده معتقدم خیلی از کشورها دارند اطلاعات را سانسور میکنند. که اگر سانسور نمیکردند معلوم میشد به مراتب وضعیتشان بدتر از این حرفهاست. مثلا همین ترکیه ...
در ایران گاهی بزرگنمایی هم میشد! (برای اینکه افکار عمومی بیشتر احتیاط کنند)
شهرام
خوب فیلم بازی میکنید شما مسلمین ریاکار و دروغگو! اما مردم را نمیتونید مثل خودتان خر فرض کنید آقا امین! خودتی...
امین
شما بیجا میکنید توهین میکنید. چون ادمین هستید حق دارید به دیگران فحش بدید؟! بهتره معذرت خواهی کنید
رضا
آقا امین از اعضای قدیمی گروه است. چرا تهمت الکی میزنید؟! متنی که فرستاده بودند نویسندش مزخرفات بافته بود. به نظر منم حرفای آقای سعیدی درستتر بود.
یاد بحثهای چند ماه پیش افتادم. ریپلای میکنم ببینید. (بحث تشیع و امامت)
{دیگران هم دخالت کرده و مشاجرات بین مخالفین و موافقین بالا میگیرد...}
***
سام
از دیشب به زور میخوای بقبوولونی که الله برای بعد از محمد نقشه امامت داشته و این تحلیل عقلیه.
چند تا سوال پیش میاد.
اول اینکه اگر این ضرورت عقلانیه چرا برای پیامبران قبلی شکل نگرفته؟! مثلا بعد از عیسی حدود پانصد ششصد سال اللهتان پیامبری نفرستاده پس چرا امام در اون برهه ضرورت عقلی نداشت؟! سوال دوم اگر بنا به دخالت خداوند در انتخاب رهبری جامعه مسلمین وجود داشته بعد از امامان این ضرورت عقلی رو چطور پیاده کرده؟! سوال سوم ولی امر مسلمین شما اقای خامنهای با نظر مستقیم الله انتخاب شده یا دخالت شورا؟! سوال چهارم که خیلی خیلی مهمه و هیچ وقت جوابی براش نداشتین، چرا مساله ای به این مهمی که این همه مسلمان رو به جون هم انداخته رو الله شما با ذکر یک سوره (تخفیف میدم) یک آیه در قران تعیین تکلیف نکرده! ایا کم اهمیتتر از نوبت همخوابگی محمد با زنانش بوده؟
سعیدی
از دیشب به زور میخوای بقبوولونی که الله برای بعد از محمد(ص) نقشه امامت نداشته و این تحلیل عقلیه ...
اینها یعنی مهملگویی! (چون عینشان را میشود برای طرف مقابل فرستاد! اینجا نه کنکور معارف گذاشتهایم که تایم مشخص شده باشد و نه بناست تمام بحثها دو دقیقهای باشد. اگر این طور بود چنین گروههایی باید یک هفتهای به انتهای کار خودشان میرسیدند. متوجهاید؟) واقعا مشکل اصلی اکثر امثال شما محتوای تفکراتتان نیست...
مشکل در نوع تفکرتان است... که بدیهیترین و ابتداییترین شرایط و ضوابط آنرا نمیدانید!
در ثانی برای چندمین و آخرین بار انشالله... عرض میکنم: شما دارید در موضع یک اهل سنت با بنده بحث میکنید. پس به باورهای ایشان ملتزم هستید. اگر این موضوع بدیهی را متوجه نیستید، مشکلتان عدم توان درک منطقی و گفتگوی عقلانی ست. چون ظاهرا نمیخواهید متوجه شوید که بحث امامت بعد از توحید و نبوت است. وگرنه بیمار نیستیم که از اصل تشیع بحث کنیم! (از توحید و نبوت و... بحث میکردیم)
فعلا بدیهی است که حضرت ختمی مرتبت(ص) حکومت تشکیل داده بود...
پس پیش کشیدن پای پیامبران دیگر فقط تلاش برای فرار به عقب است! وگرنه خیال نکنید در آن بخشها مخالف شما حرفی برای گفتن ندارد! (تمام پیامبران وصی داشتهاند و زمین هم هیچگاه از وجود اولیای الهی خالی نبوده است...)
اما اینکه پیامبران قبلی چه کار کردهاند، چه ربطی به سوال ساده بنده دارد؟! پاسختان به این سوال بدیهی چیست؟ آیا ممکن است حتی یک شخص عادی که حکومت تشکیل داده، اینقدر فهم سیاسی و عقلانیت نداشته باشد که برای بعد از خودش جانشین تعیین کند؟!
مورد ولایت فقیه... نیز بیربط است. چون نمیتوانید پاسخ یک سوال ساده و بدیهی را بدهید که بنا نیست تلاش کنید هزار جور سوال دیگر را مطرح کنید و با تمام وجود دست و پا بزنید پاسخ آن پرسش را ندهید! خدا و پیامبر چطور ممکن است در موضوع مهمی مثل امامت تعیین تکلیف نکرده باشند؟ (اما به قول شما برای مواردی بسیار بیاهمیتتر آیه و حدیث وجود داشته باشد!) پس این موارد دقیقا بر ضد خودتان است! (هیچ کسی هم ادعا نکرده رهبر منتخب مستقیم خداوند متعال است. خودتان حرف میگذارید دهان مخالف و خودتان آنرا رد میکنید؟! خسته نباشید واقعا!!)
آفرین! چرا در قران اشاره نشده؟ مگر میشود نشده باشد؟؟! اما اگر منظورتان اسم و نشانی صریح است، اول باید ثابت کنید این کار درست بوده است! وگرنه در قران در مورد نماز و بسیاری از موارد ضروری دیگر نیز آیه صریح نداریم. که چی؟!
در مورد همسران پیامبر نیز اگر خیال میکنید نباید در قران به آنها اشاره میشد، در خود حقانیت قران مشکل دارید و باید متوجه شوید که دیگر بحث امامت ربطی به شما ندارد. جوانمردانه و مثل یک انسان متمدن اقرار کنید در همین نخستین مرحله حرفی برای گفتن نداشتید! که بعد یا برویم سراغ ایات و احادیث یا نه، برویم سراغ یک بحث جدید تحت عنوان همسران پیامبر و غیره.
اما جسارتا افرادی مثل شما که بیشتر با تنفرشان میخواهند خردورزی کنند، هیچ بعید نیست اگر بحث حقوق جنسی و خانواده در اسلام را هم مطرح کنیم، فرار کنند به همین بحث امامت! (چون بعضیها تلاش میکنند برای نفهمیدن!) روشن شد!
اگر حرفی در مورد تشیع ندارید برویم سراغ آیات مربوطه و ببینیم حرف حسابتان چیست؟! به شرط اینکه قبول کنیم وحدت موضوع شرط اساسی هر گفتگویی ست...
قبول دارید در بحث تشیع حرفی برای گفتن ندارید؟!
جمشید
جناب سعیدی میتوانم خواهش کنم پاسخ کوتاه ادعایشان را بدهید! چون ممکن است اگر پاسخ ندهید بعدها سواستفاده کنند. در مورد همسران پیامبر چرا آیه نازل شده؟
سعیدی
چشم! 1- در قران تاریخ پیامبران نقل شده. تاریخ خود پیامبر اسلام نیز نباید مورد اشاره قرار میگرفت؟ (اکثر آیات شان نزول دارند و در آنها تاریخ اسلام نیز موضوعیت دارد)
2- فرض کنید نیوتن زیاد چلوکباب میخورده! انیشتین خیلی گیلاس دوست داشته! ابن سینا به صبحانهاش اهمیت میداده...
خب که چی؟!
نیوتن چلوکباب دوست داشته باشد، چه دخلی به دیگران دارد؟! زندگی خصوصی پیامبر چه ربطی به دیگران دارد؟! مگر نعوذبالله عمل خلاف شرعی انجام داده است؟
پس اجمالا: نفس چنین سوالات و شبهاتی بیشتر از اذهان بیمار درمیآید! افراد عقدهای و مریضی که اتفاقا بزرگترین موضوع ذهنی و فکری خودشان مسائل جنسی ست! بگذریم...
3- و نهایتا اگر فرصت باشد، عرض خواهم کرد که اتفاقا همین آیات چقدر به موضوع امامت ارتباط دارد! شما کافی ست به نقش عایشه همسر پیامبر در تاریخ صدر اسلام و حتی تا به امروز دقت کنید. چه کسانی حساسیت فوقالعاده روی ایشان دارند؟ (اهل تسنن. درست است؟!)
از آن طرف از خودمان سوال کنیم، به راستی چرا باید یک شایعه ناخوشایند در مورد همسر حضرت رسول در قران مورد اشاره قرار بگیرد؟! به این سوال اخیر کمی فکر کنید! چرا اصحاب جمل به این موضوع فکر نمیکردند و حاضر شدند دهها نفر از مثلا صحابی خود را فدای افسار یک شتر قرمز کنند؟! (اجمالی اشاره کردم. اما با کمی دقت ماجرا روشن میشود! و متوجه میشویم اتفاقا همین آیات مذکور چقدر به بحث تشیع ربط دارد! بگذریم از آیات تطهیر و غیره که در خلال همین آیات آمده است...)
Deleted Account]
از یه طرف میگی زمین از اولیا خالی نبوده
از یک طرفم توجیه میاری که پیامبران قبلی سیاسی نبودن
شما بفرمایید بعد از عیسی اولیا خداوند رو نام ببرید
ضمن اینکه وقتی میگی پیامبر اخر یعنی الله دیگه بعد از ۱۲۴۰۰۰ تا پیامبر حجت و تموم کرده دیگه
اتفاقا اینجا ضرورت عقلی بیشتر ایجاب میکنه دست برداره از این ارسال پیامبران و اولیا
وقتی میگی حکومت سیاسی
یعنی پیامبران قبلی همچین حکومتی نداشتند؟!!!
نوح و موسی و سلیمان و داوود و... سیاسی نبودن؟
مساله اینجاست که با هر جواب و توجیهی که میکنین چون که دوست دارین یه دروغی رو با توجیه بقبولونین از یه جای دیگش ایراد میزنه بیرون
مثل شخصی که دروغ میگه و هر چی بیشتر پیگیری میکنی دروغهای بیشتری میگه تا خلاص بشه و هر جا مچش گرفته میشه باز یه دروغ دیگه
سعیدی
بنده چه از این طرف و چه از آن طرف فقط یک پرسش ساده و بدیهی مطرح کردهام...
و وقتی شما مدام به این طرف و آن طرف زدهاید... پاسخهای کوتاه دادهام که به اصل پرسش و ادعای بنده برگردید...
و یک متن در میان مجبور شدهام به دوستان یادآوری کنم که دارند از جانب یک اهل تسنن حرف میزنند...
که غیر از این باشد، انگار خودمان را مسخره کردهایم... متوجهاید؟؟
عزیز دلم ! هموطن! همزبان! همنوع!
پیامبر خاتم حکومت تشکیل داده بود یا نداده بود؟
اگر بله... تمام شد! مقدمه بحث ما ثابت شده...
تمام ادعاهای بعدیتان تلاش برای حاشیه رفتن و فرار از یک سوال بدیهی با پاسخی بدیهی ست...
پس به بنده چه ربطی دارد 124 هزار پیامبر قبلی چرا نتوانستهاند این کار را بکنند یا نکنند!؟
اگر قران ملاک شماست... که میفرماید اکثر قریب به اتفاق انبیا چه مشکلات و مصیبتهایی با امتهای خود داشتهاند!
(جان خودشان را خیلی وقتها نمیتوانستند حفظ کنند... چه رسد به تشکیل حکومت!!)
آنهایی هم که تشکیل حکومت دادهاند قطعا جانشین مشخص کردهاند...
حالا شما به سکولاریته معتقدی یا هرجور موضوع با ربط و بیربط دیگری در ذهنتان است... به حقیر ارتباطی ندارد. چرا؟
چون بحثمان تشیع است... نه پیامبران بنیاسرائیل و شرایط سیاسی دورانشان!
اینکه حضرت رسول حکومت تشکیل داده یک امر قطعی و کاملا بدیهی است. حالا شما مشکل دارید که چرا این اتفاق افتاده... مشکلتان میشود خود اصل دین اسلام! (نه تشیع!) بنده نمیدانم این موضوع را چند بار و با چه زبانی توضیح بدهم؟
فوق آخر شما میتوانید صبر کنید که این بحث تمام شود... و سپس اشکال خودتان را در این مورد که «چرا اسلام یک دین سیاسی ست» و حضرت رسول (به قول خودتان بر خلاف یک عده از پیامبران) تشکیل حکومت داده... طرح کنید. میخواهید این موضوع ساده را متوجه شوید یا نه؟!
Deleted Account
بیش از یک میلیارد که شما شیعیان در زیارت عاشورا خلفایشان را لعن میکنید
اینم نشانی از منطق شما شیعیان
سعیدی
بحث تکفیر ربطی به موضوع فعلی ما ندارد. (شیعه و اهل سنت واقعی نیز هیچ وقت یکدیگر را تکفیر نکردهاند و نمیکنند! برای جواب ندادن به یک سوال ساده چرا این قدر دست و پای بیخود میزنید؟!)
Deleted Account]
خیر وقتی میگم به زور ادله دارم
کل کامنتهای شما رو جمع کنند، حرف تازه ای نزدین
تکرار تکرار و تکرار این موضوع که الله برای بعد از محمد حتما ضرورت دیده که هدایت حکومت اسلامی رو دست اهلش که حتما همان ائمه مد نظر شما هستند بده
بدون هیچ اشارهای در قرآنش یا گفتهای از زبان پیامبرش و...
در آخر اما، حتی اگر این رو هم قبول کنیم باز باید به حال چنین الله درماندهای گریست
که به سختی در این پروژهاش شکست خورد و اسلام به زعم شما به انحراف کشیده شده و بیش از نود درصد مسلمین تابع خلفا هستند و نه اصل امامت...
بگذریم از شرح حال ائمهای که هر جا به قدرت دعوت شدند با سر دویدند.
هر جا دستشان از منابع مالی قطع شد سر به شورش نهادند
و و و و...
سعیدی
در متن قبلی پاسخ دادم. عزیزم بدیهیات کیلویی نیست! متوجه هستید؟!
بدیهیات این عالم کیلویی نیست...
مثلا جاذبه وجود دارد...
اگر قبول کردید تمام شد!
وگرنه... سوال کردن از نحوه کار ماهوارهها برای شما تقریبا غیرممکن میشود. متوجهاید؟ (چون مشروط است به قبول یک مقدمه...)
اینجا هم گام نخست ما یک پرسش بدیهی ست: اگر مسلمان باشیم (یا خودمان را مسلمان فرض کنیم) مگر ممکن است امامت تعیین تکلیف نشده باشد؟؟
و متاسفانه ندیدهام کسی را که در افکار و اعتقادتش دچار مشکلی شده باشد... مگر اینکه قدم به قدم... سادهترین بدیهیات را انکار کرده باشد. بگذریم...
ایضا میخواهید به حال خدا گریه کنید یا مسلمین یا عدم دقت خودتان و مقاومت در برابر فهم سادهترین بدیهیات... مختارید.
پس از این نیز به متنهایی که در خود حقانیت دین اسلام شبهه کنند... پاسخ نمیدهم. (خواهشمندم صبر بفرمایید این بحث تشیع تمام شود. چون بحث ما همین است... نه حقانیت خود اسلام! این را بفهمید که شما در این بحث از موضع یک اهل سنت باید حرف بزنید! نه یک ناباور و بیدین...)
اگر توفیق ادامه حیات و ادامه گفتگو در این گروه داشتیم... (و دق نکردیم از این همه مهملگویی و اراجیف!) کسی قابل دانست، برای آن بحثها نیز در خدمتم
END
هر چند جناب اشیل محترم هستند نزد من و دوستان. اگه دقت میکردید این موضوع رو برای اولین بار بنده بیانش کردم. ظاهرن این عادت زشت شماست که هر جا در گل میمونید و دست و پا میزنید یا دیگران رو به فرار به سمت جلو متهم میکنید یا به نوعی درصدد تخریب دیگران هستید عزیز.
سعیدی
اگر شما اول شورایی بودن را مطرح کردهاید... ببخشید. اشتباه ار طرف بنده بوده.
بنابراین شما برای اولین بار در این بحث اشتباه کردهاید که این ادعا را دارید. روشن است؟!
چون چیزی به نام شورا برای تعیین جانشین حضرت رسول نداشتهایم. (شورا مربوط میشود به خلفای دوم و سوم...)
ادمین
جناب سعیدی واقعا هنرمندید. ظاهر کلامتون مودبانه است ولی طعنه و کنایههاتون رو در قالب همون بیان مودبانه میگید.
خب موردی نیست. اتفاقا منم بدم نمیاد این جوری بحث کنیم چون ظاهرا برای شما شیعیان حُناق میاره که بتونین فقط به موضوع بپردازید و گوشه و کنار حرفتون بصورت نامحسوس متلکی به طرف مقابلتون نندازید. اوکی..
نکته اول اینکه من با زبانی شیوا و رسا گفتم محمد امر شور و مشورت رو برای مسلمانان به جا گذاشت
هیچ جای سخنم نگفتم محمد شورا تعیین کرد!
لذا انرژی بیهوده به خرج دادین و این همه اظهار فضل فرمودین ولی متاسفانه چون اصل مطلب رو درست درک نکردین به بیراهه رفتین.
جالب بود که بر اساس همون برداشت غلط، پرسیدین که اگر محمد شورا تعیین کرده بود پس چطور رییس فلان قبیله.
گفتم که محمد شورایی تعیین نکرد. محمد بیست و سه سال تلاش کرد تا ادم درست حسابی تربیت کنه و برای تشخیص مصالح این امت چه چیزی بهتر از امر مشورت؟ که اگه دقت میکردین بهتون گفتم اعراب در کل با این شیوه غریبه نبودن و قریش هم دارالندوه داشت.
و البته در کل بازم برام عجیبه که تاریخ رو تحریف فرمودین! جوری حرف زدین انگار سعد بن عباده خودسرانه خطبه خلافت خوند!
نه عزیز من. انصار در سقیفه جمع شدن و برای جانشینی محمد همفکری و مشورت میکردن و نظر مثبتشون روی سعد بن عباده بود. یعنی همونجا هم کار با مشورت پیش میرفت.
اما خیلی ممنون که گل به خودی زدین!
من این استدلال جالب شما رو میذارم جلوی خودتون
اگر محمد با اون صراحتی که شما ادعا دارید جانشین تعیین کرده بود، چرا انصار رفتن در سقیفه و نظرشون بر خلافت سعد بن عباده بود؟
بفرمایید جواب استدلال خودتون رو بدین
در پیام بعدی گفتین که من سوال کردم چرا اسم ائمه در قران نیومده بنده همچین سوالی از شما نکردم!
برگردید و مجددا پیام منو بخونین و لطفا به همون مواردی که دربارش ازتون سوال کرده بودم با دقت جواب بدین
ضمن اینکه جالب نیست که از طرفی استدلال میکنین که به فلان دلیل و فلان دلیل اسامی امامانتون در قران نیومده و اونوقت شیعیان در جایی دیگه ادعا میکنن محمد در حدیث نام تک تک امامان رو گفته بود؟!
یعنی ملت فقط پذیرش و ظرفیت اینو نداشتن که نام امامان در قران باشه؟؟
سعیدی
1- موضوع بحث ما این نیست که بنده یا شما چقدر هنرمندیم یا چقدر خوبیم!
2- اگرچه اهمیت خاصی ندارد... اما اگر برایتان مهم است، به سیر مناظره نگاه کنید و ببینید چه کسی برای طعنه و تمسخر و... پیشقدم شده!؟ و یا تمایل به استقبال از آن دارد...
3- اجمالا بنده برای شما (و هرکسی که یکدیگر را قابل گفتگو با هم بدانیم) احترام قائلم. اما نه به این معنی که مخالفتان نیستم. صراحت بنده متوجه یک استدلال شما بوده... نه خودتان... (و باتوجه به لزوم صراحت... تعبیر «پاسخ ول کردن» ملایمتر از تعبیرات دیگر به نظرم رسید) اما از تمام این حواشی بگذریم. اصل ماجرا چه بوده؟؟
4- تا اینجا هسته مرکزی و اصل ادعای بنده این بوده که: با حداقلیترین درک و شعور سیاسی و عقلانیت... غیرممکن است در مورد امامت در قران و روایات نبوی تعیین تکلیف نشده باشد. پاسخ شما مخالفان چیست؟ آیا میتوانید آنرا توضیح بدهید؟! یا خیال میکنید برای متقاعد شدن، فقط ذهن شما مهم است؟!
5- در این مورد اکثر دوستان یا به جاده خاکی زدهاند و شروع کردهاند به مناقشه در خود دین اسلام. (که البته خودش نشانه این است که واقعا غیرممکن است خدا و رسول حق باشند و... چنین موضوع مهمی را آن هم در آن مقطع حساس و سرنوشتساز و وجود آن همه خطرات طبیعی برای امت نوپای اسلامی و تداوم همین خطرات و مصیبتها تا قیام قیامت بلاتکلیف گذاشته باشند!) تا جایی که کارشان به ادعای اینکه نعوذبالله حضرت ختمی مرتبت صلی الله دیوانه است... هم رسیده! (و این نشان میدهد که واقعا یک آدم عاقل چنین کاری نخواهد کرد!!)
6- یا مثل شما فعلا یک پیشنهاد مطرح کردهاند. (که البته و خوشبختانه این خودش نشاندهنده عقلانیت شماست. که اصل ضرورت غیرقابل انکار تعیین تکلیف شدن در این مورد را تلویحا پذیرفته اید و حتی به راهحلی در این مورد نیز دارید فکر میکنید...)
که چه؟ که این موضوع به شورا واگذار شده! درست؟؟
اصل مطلب این است که توافق داریم در ضرورت تعیین تکلیف یاد شده...
و حالا نقد و بررسی این موضوع شورایی بودن برای این امر. درست؟
مثلا یک سوال ساده: آیا تفاوت بین هرج و مرج و محول شدن موضوع امامت و خلافت به یک شورا را میدانیم؟ واقعا لازم است چنین تفاوت بدیهیای را توضیح بدهیم؟؟
حاکم و رهبر یک امت نوپا یا حتی هر حکومت دیگری رحلت کند
جانشین مشخص نباشد...
مکانیسم مشخص نباشد...
شورایی تعیین شده و تایید شده وجود نداشته باشد...
و ادعا کنیم سرنوشت چنین قوم و ملتی به شورا واگذار شده یعنی چه؟؟
این چه فرقی با آنارشیسم دارد عزیز من؟! (آیا منظور قران از شورا دستور به آنارشیسم و هرج و مرج است؟!)
عزیز دل! نمیپرسم آیات و مستندات شما در این مورد چیست؟ (مثلا آیا قران گفته: ای پیامبری که اولی هستی به تمام مومنین از خودشان بر خودشان در امورات مهم با آنها شورا و مشورت کن! و یا بماند که اگر لازم شد آیات مربوطه را بیاوریم و ببینیم از کجای آن آیات و با چه تفاسیر منطقی و روشنی چنین استنباطی میشود کرد که امر خطیر و سرنوشتساز و فوقالعاده مهمی چون جانشینی به شورا سپرده شده؟؟!)
بلکه میپرسم: ببینید وقتی یک بدیهی ساده را قبول نمیکنیم و شروع میکنیم به دادن پاسخهایی که خودمان هم بعید است قبولشان کنیم قدم به قدم چه اتفاقاتی میافتد؟
و چطور این انکار بدیهی اولیه منجر به شکل گرفتن سلسلهای تقریبا نامعلوم و بیانتها از انکار بدیهیات دیگر میشود؟! مثلا چه؟
مثلا اینکه: در زمان صدر اسلام هر کسی با حضرت رسول صحبت کرده حکم صحابی درجه یک و نسبتا معصوم را دارد!
(یعنی برای نپذیرفتن مقام یک معصوم مجبور شویم همه را معصوم درجه یک جلوه بدهیم غیر از همان اصل کاری را!!)
و آن همه تاکیدات قران در مورد منافقین و... هیچی!
بلکه حتی اگر طرف ابوجهل هم باشد... چون با پیامبر همصحبت بوده... حکم صحابی هدایت شده معصوم از خطا و حب ریاست و... چه و چه را دارد! (و ادعای اینکه پیامبر همه را آدم کرده!)
طبق کدام ادعا و بر اساس کدام حداقلهای منطق و انصاف و واقعگراییها و... حکم میکنید که پیامبر تمام مسلمین آن دوره را صحابی درجه یک فرموده و به مقام عصمت رسانده؟!
اگر این طور بوده، همان سعد بن عباده روی چه حسابی افراد قبیله خودش را جمع کرده و ادعای خلافت کرده؟! مگر بنا نبوده شورایی خلیفه تعیین شود؟ مگر همین سعد صحابی به شمار نمیآمده؟!
اگر این طور بوده، مگر خیمه سعد بن عباد دارالندوه این موضوع بوده؟
مگر تمام مسلمین جزو افراد قبیله ایشان بودهاند؟
اصلا کاری نداریم جناب ابوبکر چرا باید در آن مقطع تاریخی در مدینه حضور داشته باشد...
کاری نداریم چرا ایشان و خلیفه بعدی به عقلشان رسیده که برای خلیفه بعدی دقیقا یک شورا... با اعضای کاملا مشخص... کاملا شناخته شده برای مردم... تعیین کنند...
اما مدعی میشوند که خدا و رسول نعوذبالله این قدر درک و فهم سیاسی و خیرخواهی و نگرانی برای امت اسلامی و... نداشتهاند؟!! (خودشان را عاقلتر و خیرخواهتر از خدا و رسول میدانستهاند؟ که کاری را که خودشان ضرورت بدیهیاش را تشخیص دادهاند... برای خدا و رسول قائل نبودهاند!
کاری نداریم در همان سقفیه (که اگر نگوییم دسیسه طراحی شده بوده... قطعا میدانیم اتفاقی بوده) این افراد به چه چیزهایی استناد و احتجاج کردهاند... که مصداق اصلی و عینیاش خود حضرت امیر بوده است!
یعنی احتجاج کردهاند به ملاکها و معیارهایی که از خود حضرت رسول مطرح شده... و نشان میدهد:
پس این مساله به هیچ وجه نمیتوانسته به یک شورای موهوم اتفاقی سپرده شده باشد!! (دقت شود!)
نمیپرسیم چرا کم مانده بود در همان سقفیه شمشیرها بیرون بیایند و... سعد بن عباد زیر دست و پای بیعتکنندگان دار فانی را وداع کنند...
نمیپرسیم چرا این صحابی (وقتی نوبت خلافت امیر رسید) دیگر آن حالات عرفانی و ملکوتیشان را فراموش کردند و با حضرت جنگ کردند... (مگر میشود در یک جنگ هر دو طرف حق باشند؟؟!)
نمیپرسیم ماجرای منافقین و آن هم اشارات متعدد و مکرر و صریح قران کریم به این موضوع چه شد؟ (اگر بناست همه را در آن مقطع خطاناپذیر بدانیم...)
نمیپرسیم اگر بنا بر شورا بوده چرا در نخستین فرصتها امر خلافت هم مثل نظامهای پادشاهی ارثی و موروثی شده؟؟ (در تمام حکومتهای بنیامیه و بنیعباس)
نمیپرسیم هنوز پیامبر کفنش خشک نشده و... این صحابیهای مورد ادعا در سقفیه چه کار میکردند؟ (چون قاعدتا و منطقا باید در خانه پیامبر و مرادشان جمع میشدند! قاعدتا باید عزادار آخرین پیامبر خدا میبودند... تا نگرانی و مناقشه در مورد خلیفه شدن خودشان!)
از تمام اینها فعلا بگذریم...
به فرض محال قبول کردیم موضوع خلافت هم به شورا سپرده شده. اما دقیقا کدام شورا؟ با چه اعضایی؟ با چه شروطی؟ با استناد به کدام شواهد تاریخی میخواهید مدعی شوید مسلمانان آن مقطع فوقالعاده حساس و سرنوشتساز میدانستند که بناست این موضوع شورایی شود؟
آن هم مقطعی که اتفاقا از نظر شرایط تاریخی، به صدها دلیل و هزاران شواهد، به مراتب حساستر از دورههای بعدی بوده است! (امت اسلامی نوپا، خطر ارتداد، خطر دشمنان خارجی، عدم اقتدار مسلمین، خطر ایجاد تفرقه و شدت گرفتن اختلافات داخلی، خطر ایجاد اختلاف و چنددستگی برای تمام تاریخ جهان اسلام و...)
در غیر این صورت اگر مدعی شویم نعوذبالله خدا و رسول متوجه این حداقلیترین مصلحتسنجی و خیرخواهی سیاسی و عبادی و... نبودهاند، چه فرقی دارد با ادعای وجود چنین شورایی؟
این حرف چه فرقی دارد با اینکه بگوییم خدا و رسول عملا کار امت نوپای اسلامی را به اتفاقات و حوادث سپردهاند و... فاقد آن عقلانیت بدیهی بودهاند؟!
اصلا اگر بنا بر چنین برداشتی از «شورایی بودن» داشته باشیم چرا خلیفه اول و دوم چنین نکردهاند؟! چرا بر خلاف خدا و رسول خودشان شورا (با اعضای دقیقا مشخص و... حتی نتایج مشخص!) تعیین کردهاند؟!
معاویه و بنیامیه و بنیالعباس و... چرا شورایی عمل نکردند؟! همین علمای اهل تسنن که میدانستند امر خلافت باید شورایی باشد... چرا اعتراض نکردهاند؟! چرا بعد از شهادت حضرت امیر کار به شورا سپرده نشده؟!
ماجرای این شورایی بودن چیست که فقط در همان مقطع ماجرای بنیسقفیه معنا دارد و بعدا مطلقا خبری از آن نیست؟؟ مگر همین صحابی تربیت شده توسط حضرت رسول در زمان خلفای دوم و سوم زنده نبودهاند؟!
اگر باز هم اصرار بر این داشته باشید که پاسخ آن پرسش اصلی و اولیه «شورایی» بودن است روی همین موضوع تمرکز کنیم.
وگرنه فعلا و ظاهرا توافق داریم که ضرورت تعیین تکلیف واضح در این مورد بدیهی ست.
حالا ایا بناست در مورد «عدم وجود منافقین» در مقاطع بعد از رحلت حضرت رسول (و ادعای اینکه مردم آن زمان همه صحابی بودهاند و...) بحث کنیم؟
یا ضرورت ادعایی در مورد اینکه: پس حالا چرا به صراحت در قران از خلیفه بعدی و ائمه اطهار اسم برده نشده؟
یا چرا در روایات اهل تسنن به صراحت بر حقانیت حضرت امیر برای این امر اقرار نشده؟ یا ...
پس:
1- آیا موضوع مورد نظر به شورا سپرده شده؟
2- ایا مردم آن دوره همه صحابی درجه یک وارسته از هرگونه ریاست طلبی و غیره بودهاند و نعوذبالله قران برای خودش این همه به موضوع منافقین پرداخته؟!
3- آیا ضرورت داشته مستقیما اسم ائمه در قران بیاید؟
4- یا هر پیشنهاد دیگری که به ذهن شما میرسد. (پیشنهاد بنده مورد 3 است)