به گزارش حلقه وصل، مهدی نصیری پژوهشگر حوزه دین و اندیشه و مدیرمسؤول سابق روزنامه کیهان در کانال تلگرامی خود نوشت:
انتشار اولین قسمت از گزارش تحقیقی و افشاگرانه صبح (مهر ماه 1376) در مورد تخلفات و مفاسد صورت گرفته در وزارت نیروی دولت آقای هاشمی با تیتر «کارنامه دومین کارگزار سازندگی» ورق می خورد، بازتابی بسیار گسترده داشت.
خوانندگان احساس می کردند حصار نقد ناپذیری دولت آقای هاشمی در زمینه عملکرد اقتصادی و توسعه ای با گزارش های صریح و مستند نشریه صبح شکسته شده است.
دو سه روز پس از انتشار صبح، از داخل وزارتخانه نیرو و نفت خبر رسید که آقای زنگنه به دفتر رهبری رفته و پس از بازگشت اظهار داشته که به زودی با نشریه صبح بابت درج این گزارش برخورد خواهد شد و...
در همین اثناء یکی از مسئولان ارشد بیت تماس گرفت و اظهار داشت که رهبری در مورد میزان صحت و استحکام گزارش صبح سئوال دارند.
به وی گفتم: به ایشان عرض کنید که گزارش منتشره کاملا مستند است و من بیش از یک قاضی در مورد این گزارش، تحقیق کرده ام چرا که اگر قاضی در حکم خود به خطا رود با مشکلی مواجه نمی شود و نهایتا حکم به دادگاه تجدید نظر می رود اما من اگر اشتباه کنم، باید هم جواب خدا را بدهم و هم جواب دادگاه و پاسخ شاکی را. پس از این جهت ایشان نگران نباشند.
در ادامه گفتم: ضمنا الان قسمت دوم گزارش در حال آماده سازی برای انتشار است، اگر نظر آقا این است که منتشر نشود، بگویید تا ما دست نگهداریم اما باید به این نکته توجه داشته باشید که آقای زنگنه پس از بازگشت از دفتر، در وزارتخانه گفته که به زودی با صبح برخورد خواهد شد و عدم انتشار ادامه گزارش ـ که در شماره قبل وعده آن را داده ایم ـ، به این معنا خواهد بود که دفتر رهبری مانع از انتشار آن شده و این به هیچ وجه بازتاب خوبی در افکار عمومی نخواهد داشت.
مسئول دفتر گفت به شما خبر خواهم داد. همان روز مجدد تماس گرفته شد و ظهر فردا برای مذاکره به دفتر رفتم. در این جلسه، توضیحات بیشتری در باره روند تدوین گزارش و گروه کارشناسی و اسناد و مدارکی که گزارش بر اساس آنها تنظیم شده بود ارائه کردم و ضمنا گله ای را که در ذهنم بود مطرح کردم و گفتم: یک سئوال برای بنده و برخی از دوستان ما وجود دارد که چرا دستگاه رهبری با برخی از منصوبین فرهنگی دستگاه رهبری ـ که بعضا مشی ای کاملا متضاد با رهنمودها و توصیه های رهبری در امر فرهنگ دارند ـ برخوردی نمی کند (نام دو نفر از آنها را بردم که از جمله آقای زم مسئول حوزه هنری سازمان تبلیغات بود) و بعضا شاهد تشویق و تاییدهایی نیز هستیم. این امر نوعی برخورد دوگانه با مسائل است. اگر مشی ما مورد تایید است دیگر تایید این افراد با این عملکرد قابل درک نیست و اگر واقعا مشی آنها مورد تایید است بفرمایید تا ما هم همین مشی را بریم، چه آن که سرمان برای نقد و نزاع با دستگاهها و جریانها درد نمی کند و از صلح کل بودن بدمان نمی آید!
جلسه تمام شد و دفتر را ترک کردم. همان روز یا فردا مجددا تماس گرفته شد و برای ملاقات با رهبری پس از نماز مغرب و عشاء دعوت شدم.
مجددا به بیت رفتم و به یاد دارم که از اوضاع کشور در ابعاد فرهنگی و اقتصادی دلخور و نگران بودم و در مسیر با خود می گفتم: خدایا کمک کن تا حرفم را به رهبری بزنم. این که اغلب بروند و بگویند همه چیز عالی است، جفای به نظام و کشور است و باید کسانی هم باشند عریان و صریح اشکالات و انتقادات را مطرح کنند.
نماز را با رهبری و چند نفر دیگری که حضور داشتند، خواندم و همراه با ایشان به اتاقی رفتیم که فقط من و ایشان بودیم.
در ابتدا گفتند: بگذارید قبل از این که در مورد آقای زنگنه و گزارش صبح توضیح بدید، در باره آنچه که گفته بودید آیا ما مورد تایید رهبری هستیم یا فلان آقایان، به شما بگویم که من یک تن از امثال شماها را با صد نفر از این اقایان عوض نمی کنم.
حالا شما شروع کنید.
من که خودم را آماده کرده بودم تا دلخوری و تحلیل بدبینانه ام را از اوضاع به رهبری بگویم، صحبتم را این چنین شروع کردم:
به نظرم در بسیاری از عرصه ها مشکل این نیست که عوضی راه می رویم بلکه مساله این است که راه را عوضی می رویم!
ایشان به دقت گوش می داد.
پس از طرح مطالبی که الان دقیقا در خاطرم نیست به این نکته رسیدم که: چرا صحبت ها و هشدارهای حضرتعالی در کشور پی گیری نمی شود؟ در زمان حضرت امام، وقتی ایشان صحبت می کرد، شما و آقای هاشمی و دیگر مستولان حرفها را پی گیری می کردید و فضا سازی رسانه ای می شد و تاثیرات خود را می گذاشت اما الان چنین نیست.
ایشان با حالتی انکار گفت: منظورت این است که آقای هاشمی حرفها را پی گیری کند؟! گفتم: نه! اما از کسانی مانند آقایان ری شهری و محمدی عراقی و امثال اینان انتظار است که این مهم را انجام بدهند.