
حلقه وصل: دورههای آموزشی شاعران جوان انقلاب «آفتابگردانها» یکی از مهمترین فعالیتهای دفتر شعر موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب است که هر ساله پذیرای تعدادی از شاعران جوان و متعهد کشورمان است. این دورهها از سال ۱۳۹۰ آغاز شده و تاکنون هفت دوره از آن به پایان رسیده است.
هدف از برگزاری این دورهها زمینهسازی برای رویش و پرورش استعدادهای نسل جوان شاعران انقلاب اسلامی است و تا کنون شاعران جوانی از جمله محمدمهدی خانمحمدی، سیدمحمدمهدی شفیعی، شهریار شفیعی، سیدعلی لواسانی، سجاد سامانی و... در این دورههای مختلف آفتابگردانها شرکت کردهاند.
دورۀ آموزشی آفتابگردانها از ابتدای سال جاری وارد هشتمین دورۀ خود شد. این دوره که با اعلام فراخوانی در بهار سال ۹۸، اقدام به رصد، شناسایی و جذب شاعران مستعد و جوان در کشور کرده بود، برنامه دوره هشتم را با اردوی آقایان در تاریخ ۲۲ الی ۲۶ بهمنماه سال ۹۸، در مجتمع فرهنگی و تربیتی امام علی(ع) در محمدشهر کرج آغاز کرد.
در این اردوی چهار روزه، ۵۶ شاعر جوان از سراسر کشور حضور یافتند و ۱۸ استاد و کارشناس برجستۀ شعر کشور به انتقال تجربه و دانش شعری خود به شاعران آفتابگردانها پرداختند.
در این دوره کلاسهای متنوع آموزشی شعر، با حضور شاعران و اساتیدی چون محمدمهدی سیار، میلاد عرفانپور، سیدوحید سمنانی، علیمحمد مودب، محمدرضا وحیدزاده، اسماعیل امینی، مصطفی محدثیخراسانی، محمدحسین نجفی، محمدحسین نعمتی و... برگزار شد.
* شعر یک گفتگو است
علیمحمد مؤدب مدیر مؤسسه شهرستان ادب در اولین کلاس آموزشی اردو با عنوان «جان شعر، جان شاعر» درباره راه و رسم شاعری گفت: وقتی میخواهیم کار ادبی را جدیتر بگیریم، بعد از مباحثی مانند قافیه، وزن، ردیف و دیگر مسائل فنی شعر، پرسشهای تازهای برای شاعر ایجاد میشود؛ اصولاً اینکه ما کجا قرار داریم؟ و چه افقی پیشِروی ماست؟ شاعر با چه کسی حرف میزند؟ در لحظهای که بدانیم که در کجای زمان و مکان ایستادهایم، میتوانیم متوجه شویم که چه باید بگوییم.
وی با بیان اینکه اولین مخاطب شعر خود شاعر است، عنوان کرد: آنچه مسلم است و یقین داریم، حرف زدن شاعر است و هر حرفی مخاطبی دارد. شناخت مخاطب کلیدیترین جایی است که امکان تأثیر به حرف میدهد. شعر یک گفتگو است و گفتگو جز با شناخت ممکن نیست؛ حتی وقتی با خود حرف میزنیم.
مؤدب اضافه کرد: قدم اول برای شاعر شدن، سکوت و شنیدن صداهای خود است. سکوت شرط تأثیر سخن است؛ خود اصیل در سکوت شناخته میشود. حرف زدن به معنای شعر گفتن آسان است، ولی برخی حرفها خودشان حجاب شاعر هستند، وهم است و نمیگذارد شاعر پیش برود و رشد کند. بین وهم و فهم یک حرف فاصله است. شروع شاعری با سخن گفتن نیست باسکوت است.
* کالبد و جسم شعر لفظ، آرایهها و ساختار شعر است
در ادامۀ این برنامه، میلاد عرفانپور مدیر دفتر شعر مؤسسه شهرستان ادب، دربارۀ مقدمات شاعری گفت: شعر مانند یک موجود زنده است. این موجود زنده روح و کالبدی دارد. مهمترین ویژگی یک موجود تأثیرگذاری اوست و روحی که موجب حیات او میگردد، منبع تأثیرگذاری است. کالبد و جسم شعر لفظ، آرایهها و ساختار شعر است و در کالبد شعر تعریف میشود، اما روح شعر چیزی است که باعث تأثیرگذاری و ماندگاری آن میشود.
وی با بیان اینکه در ابتدای راه سرودن شعر، چند سؤال جدی برای شاعر مطرح میشود که باید پاسخ مناسب به آنها داده شود، اظهار کرد: شروط ماندگاری یک شعر چیست؟ ما در زمان سرایش یک شعر چگونه متوجه شویم که شعر چقدر میتواند ماندگار و تأثیرگذار باشد؟
عرفانپور عنوان کرد: شاعر هنگام سرایش شعر از روح خود در شعر میدمد؛ شعر واجد قسمتی از روح شاعر میشود. حال اگر شاعر تهذیب نفس و خودسازی کرده باشد و روح خودش را متعالی کرده باشد، روح شعر هم متعالی میشود.
وی در تشریح صفات شاعر مطلوب، طبق آیات قرآن گفت: شاعری که اهل ذکر کثیر ایمان و عمل صالح است و وقتی ظلم میبیند سکوت نکند، در هر موضوعی که شعر بگوید شعرش الهی است. شاعر مسلمان باید صدق کامل داشته باشد؛ آنچه شخص بر زبان میآورد در دل همان را داشته باشد، این صدق است؛ اما صدق کامل یعنی رسیدن به حق و حقیقت در دل و بر زبان جاری کردن آن.
در ادامه چند شعر از شاعران جوان کشورمان که عضو هشتمین دوره آفتابگردانها هستند را خواهیم خواند.
***
به دورت بس که میگردند بی پروا، کبوترها
مرا یادت میاندازند در هر جا کبوترها
همیشه فکر میکردم که تنها نامهبر باشند
زیارتنامهبر هم میشوند اما کبوترها
دوباره از قفس آزاد شد، سمت حرم پر زد
هوایی کردهاند این بار هم دل را، کبوترها
غریبی تو بیمعناست آنجایی که میبینم
هوادار تواند از عمق جان، آقا، کبوترها
سلیمانی و جن و انس، خادمهای دربارت
به گرداگرد خوشروییت، آهوها، کبوترها
زمین و آسمانت را چه محشر کردهاند اینک
در این پایین مسافرها، در آن بالا کبوترها
رهایی را از آن روزی که در دام تو میبینند
نشستن روی بام دیگری! حاشا کبوترها...
میان گریه بودم که صدایی گفت: این آقا
همیشه زود راضی میشود از ما کبوترها
به جای دانۀ گندم به صحنت واژه پاشیدم
اگر جمعاند دور شاعرت حالا کبوترها
سیدروح الله فریدونی
***
من و تو اهل غدیریم و از تبار علی
قرار بوده که باشیم بیقرار علی
میان قلب من و تو قرار این بوده
همیشه پشت ولایت، همیشه یار علی
یمن، برادر من، تکیهکن به شانه من
که تکیهگاه من و توست اقتدار علی
بیا به جاده بزن، از چراغراه نپرس
به اعتبار قدمهای استوار علی
اگرچه تیره شد امروز آسمان یمن
سپیده میدمد از برق ذوالفقار علی
جهان کفر ندیدهاست قدرت ما را
بگو به بیخبر از رنج کارزار علی
خیال خاک یمن را به خاک خواهد برد
به دست وحدت یاران بیشمار علی
در این فضای پر از فتنه عهد میبندیم
که تا همیشه بمانیم در مدار علی
علی نفسبهنفس تکیهگاه سربازان
سپاه قدس قدمبهقدم کنار علی
علی ولایت عشق است و ما قبیله عشق
در انتظار ظهوریم، در جوار علی
محمد محمودآبادی
***
«فاش میگویم و از گفته خود دلشادم»
بنده حضرت مولاست همه اجدادم
پدرم گفت بگو یاعلی از جا برخیز
یاعلی گفتم و شد ذکر علی امدادم
روز اول که به استاد سپردند مرا
بجز از عشق علی یاد نداد استادم
آتش عشق تو سوزانده وجودم را، ...من
مثل خاکستر افتاده به دست بادم
هر کسی دم ز کسی میزند و من عمریست
«ها علی بشر کیف بشر» فریادم
کاش یک بار دگر زائر کویت گردم
نرود لذت ایوان نجف از یادم
خواب دیدم که چو میثم سر نخلم بستند
خوش به حالم که سر عشق علی سر دادم
محمدحسین یادگاری