به گزارش حلقه وصل، «گروگان گرفتن حوزه خصوصی برای کنترل کردن فعالیت حوزه عمومی»؛ شاید این عبارت را بتوان خلاصه غیراخلاقیترین و ضدآزادیترین رویکرد در جریان رقابتهای اجتماعی و سیاسی دانست، رویکردی که در آن با متغیری خارج از معادلات سیاسی و اجتماعی افراد حوزه کنش و واکنش آنها را تحت تاثیر قرار میدهد. در این میان هر چند گرفتن «آتوی شخصی» برای مهار اشخاص رویکرد و سناریویی قدیمی بوده است اما با گسترش حوزه ارتباطی و توانایی تغییر نگرش افراد نسبت به سوژه یا شخص واحدی، عمده این گروگانگیریها نسبتی با حوزه شخصی و غیرعمومی پیدا کردهاند. در میان این رویه، هر چند انتشار راز یا تصویری شخصی سابقهای به بلندای گسترش وسایل ارتباط جمعی دارد اما عمده انتشارها محدود به همان حوزه خصوصی و انتقامگیری شخصی میشدند تا اینکه توانایی تخریبی این انتشارها گروههای متنفذ و منتفع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی را به فکر تعمیم این راهکار در جریان رقابتهای درونقدرتی انداخت.
* آمدنیوزیسم سازمانیافته
چند ماه پیش بود که بعد از افشای انگیزه یکی از مقامهای محلی در استانهای جنوبی کشور برای ورود به عرصه انتخابات و رقابت سیاسی به یکباره فیلمی شخصی از او منتشر شد و شخصیت وی را به شکلی کامل تحت تاثیر قرار داد. انتشار اولیه این فیلم توسط کانال «آمدنیوز» شک و تردیدی برای کسی باقی نگذاشت که آنچه منتشر شده با مقدمه و هدفگذاری سیاسی انجام شده است. مدتی کوتاه بعد از انتشار این فیلم و بازتاب گسترده آن بود که این کانال تلگرامی اقدام به انتشار فیلم خصوصی یک فعال اقتصادی کرد تا با تبدیل کردن این اقدام به یک سنت سیاسی، باب آن را در فضای سیاسی کشور باز کرده و فراتر از یک مصداق افکار عمومی را با قاعدهای جدید آشنا کند. انتشار فیلم خصوصی یک مدیر شهری در یکی از شهرهای جنوبی کشور نیز در مدتی کوتاه بار دیگر موجب تحکیم این قاعده شد.
با دستگیری روحالله زم و پایان یافتن عمر کانال تلگرامی آمدنیوز، انتظارها بر این بود که این سنت نیز تحتالشعاع قرار گرفته و با بسته شدن مجرای اولیه انتشار این فایلها شاهد به انتها رسیدن این سریال و سناریواش باشیم اما با گذشت مدتی کوتاه و انتشار عمومی فایل مکالمه یک چهره منتقد دولت در حوزه سیاست خارجی با یکی از محارمش، این فرضیه تقویت شد که در سایه غفلت نهادهای امنیتی و اطلاعاتی، مرجع اولیه انتشار و پخش این فایلها به کانالهای مختلفی برای پیگیری این رویه متصل است. با این حال، انتشار یکباره تصاویر مبهم و نه چندان واضح از مهران مدیری، مجری معروف صدا و سیما که چند روز قبل از انتشار این تصاویر در برنامهای تلویزیونی به رئیسجمهور و نوع واکنشش به گران شدن نرخ سوخت واکنش نشان داده بود، وجود چنین سناریوی برنامهریزیشدهای را بیش از پیش به یقین نزدیک کرد. در این زمینه میتوان به توئیت یکی از حامیان دولت و اصلاحطلبان ساعاتی بعد از کنایه این مجری به روحانی اشاره کرد که نوشته بود: «روزی را میبینم که قربانی سیاست نادانی خود میشود، روزی که میگویند موشها به دنبال سوراخ میگردند. عاقبت بدی را برایت میبینم هنرمند سفارشی»! این تهدید آشکار در حالی صورت گرفت که تنها چند روز پس از آن و به یکباره در میان موج تخریب گسترده این هنرمند، تصاویر شخصی وی در یکی از کشورهای اروپایی منتشر شد.
مجموعا و بر مبنای این تهدیدات و همچنین هدفمند بودن سوژههای انتخابی آن میتوان از سناریویی مبتنی بر الگوی «آمدنیوزیسم» سخن به میان آورد. در این باره و به شکلی آشکار یک جریان سازمانیافته به دنبال ترویج و نهادینه کردن این روش برای مهار عناصری است که در بزنگاههای حساس قصد کنار گذاشتن آنها را دارد. اما ماجرای مهران مدیری از آن جهت واجد اهمیت است که موج خبری حضور او در تلویزیون و اظهاراتش در ویژهبرنامه شب یلدای شبکه نسیم و پس از آن حملات عجیب و بیسابقه رسانههای دولتی علیه این مجری و تهدید او و سپس انتشار تصاویر مبهم و غیرقابل استناد علیه او در یک توالی زمانی کوتاهمدت، یعنی 5 روزه رخ داد و از این رو قضاوت عمومی درباره ماهیت تلاش برای تخریب مهران مدیری و همچنین درباره افراد پشت صحنه و سفارشدهنده این سناریوی تخریب، کاملا شکل گرفته است.
* مصداق جدید ناامنی
فارغ از مصادیق طرح شده که نشانههایی از یک سناریوی منسجم با طرحی مبتنی بر منزوی کردن بازیگران سیاسی و فعالان اجتماعی در جهت تثبیت موقعیت مطلوب برای یک جریان است، نکتهای که نباید نادیده انگاشته شود امکان اپیدمی شدن این شکل از ناامنی با گسترش حوزه عمومی در سایه شبکههای اجتماعی است که عدم کنترل و مدیریت صحیح این مجرا میتواند به فراگیری این الگو بهعنوان غیراخلاقیترین و مخربترین استراتژی در جهت به حاشیه راندن رقبا در هر عرصهای منجر شود. خط و نشان کشیدن یک فعال مجازی برای مخاطبان خود و تهدید آنها به فراهم کردن شرایطی که «به دنبال سوراخ میگردند» نشانهای از عدم کنترل صحیح برای حفاظت از حریم شخصی افراد است.
ناامنی شکل گرفته در سایه عدم صیانت صحیح از حوزه شخصی افراد و تبدیل کردن آن به بستری برای وارد کردن فشار اجتماعی را میتوان یکی از مصادیق ناامنسازی سپهر سیاسی کشور برای کنشگران و مسؤولانی دانست که تضاد منافع آنها با یک جریان دیگر میتواند موجبات به خطر افتادن حوزه فردیشان را فراهم کند. اما یکی از پیامهای روشن سناریوی فوق، ایجاد رعب و ترساندن سایر چهرههای معروف است و به نوعی هزینه هر نوع مواجهه با سناریوسازان را برای افراد مشهور بالا میبرد؛ موضوعی که بخوبی ماهیت امنیتی سفارشدهندگان سناریوهای مافیایی و ضدیت آنها با بدیهیترین اصول آزادی بیان و احترام به حریم خصوصی را نشان میدهد.
تجربه حوادث چند ماه اخیر به مثابه تلنگری غیرقابل انکار برای تثبیت الگوی مهارسازی افراد مختلف با تجاوز به حوزه خصوصیشان است.
[دستگاههای امنیتی ورود کنند]
اگر چه بر اساس برخی دیدگاهها، نبود نظارت دقیق بر فضای وسیع مجازی باعث شده این فضا به بستری برای اقدامات خلاف امنیت شخصی و امنیت عمومی تبدیل شود، با این حال اما این گزاره، مانع برجسته نشدن وظایف و تکالیف دستگاهها و نهادهای امنیتی مسؤول نمیشود. با توجه به تبعات اجتماعی و امنیتی پروژههای نقضکننده حریم خصوصی و امنیت روانی، ورود و تمرکز نهادها و دستگاههای امنیتی به این ماجرا و شناسایی و برخورد با عوامل و مسببان این قبیل اقدامات غیراخلاقی که قطعا هرج و مرج امنیتی را به دنبال خواهد داشت، یک ضرورت اجتنابناپذیر است.
منبع: وطن امروز