به گزارش حلقه وصل به نقل از روابط عمومی جمعیت جانبازان، مجید فولادگر با حضور در جمع اعضای شورای مرکزی جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی، بحث درباره آینده پژوهی در ساحت سیاست را با قرائت آیه ٣۴ سوره لقمان آغاز کرد و گفت: در این آیه آمده است «خداست که می داند قیامت چه وقت می آید؛ اوست که باران را می باراند و از آنچه در رحم هاست، آگاه است و هیچ کس نمی داند فردا چه چیز به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی داند در کدام سرزمین می میرد؛ همانا خداوند دانا و آگاه است». وی عالم را به یک رحم تشبیه کرد و با بیان اینکه باید بدانیم در رحم جامعه چه اتفاقی رخ می دهد، گفت: آنچه در رحم اجتماع و اقتصاد است، آینده را شکل می دهد.
فولادگر با بیان اینکه آینده پژوهی غربی به عدم قطعیت همچون یک موجود بیرونی نگاه می کند، افزود: این در حالی است که آینده پژوهی مبتنی بر حکمت اسلامی، به درون باز می گردد و اسرار آینده برای هر کس به تناسب مرتبه وجودی که پیدا می کند، مکشوف و آشکار می شود. با این تعبیر رسول الله (ص) آینده نگرترین انسان خلقت بوده است.
این آینده پژوه در ادامه با بیان اینکه در موضوعات اجتماعی با پنج سطح مختلف روبرو هستیم، گفت: عینی ترین سطح «رفتار» است که مشهود، عینی و قابل سنجش بوده و همان چیزی است که از جامعه بروز می کند. در مراتب بعدی به ترتیب سطح ساختاری، احساسی، ارزشی (پارادایمی) و در نهایت فکری و فلسفی قرار دارند که سطح فکری، عمیق ترین و ذهنی ترین سطح محسوب می شود.
وی با بیان اینکه یک خطای راهبردی معمول و رایج این است که نخبگان و سیاستمداران صرفا سطح رفتاری را آنالیز و قضاوت کرده و برای آن برنامه ریزی می کنند، این در حالی است که رفتار تغییر نمی کند یا تاثیر نمی پذیرد، مگر اینکه مداخله در لایه های پایین تر صورت گیرد.
فولادگر با بیان اینکه لایه ساختار شامل قوانین و هنجارهای جامعه است که بخشی از رفتارها در این ظرف شکل می گیرد، افزود: احساسات نیز لایه بعدی و عمیق تری است که خواستگاه بخشی از رفتارها محسوب می شود. در مراتب بعدی نیز ارزش ها و در نهایت مبانی و منظومه فکری و فلسفی وجود دارد. اگر بخواهیم در ساحت رفتار به نتیجه دلخواهی برسیم و به طور مثال در انتخاب سیاسی افراد در انتخابات اثر بگذاریم، باید اتفاقی در این سطوح چهارگانه رخ دهد.
رییس پژوهشکده چشم انداز و آینده پژوهی با بیان اینکه به تعداد افراد بشر منظومه های فکری گوناگون وجود دارد که البته برخی با یکدیگر همپوشانی دارند، خاطرنشان کرد: به همین ترتیب به تعداد افراد بشر رفتارهای گوناگون در موقعیت های خاص اجتماعی شکل می گیرد که در نظام حکمرانی، این رفتارها از یک قالب ساختاری عبور داده می شود.
وی خطاب به اعضای شورای مرکزی جمعمیت جانبازان تاکید کرد: فعالان سیاسی نیز باید به رفتارهای مردم در انتخابات به همین شکل بنگرند، به این معنا که در بحث انتخابات اگر یک کنش سیاسی همسو با جریان خود را از مردم انتظار دارند، باید در لایه های عمیق تر اجتماع کار کنند. البته نکته اینجاست که هر قدر از سطح رفتار به سمت سطح فکر حرکت می کنیم، قدرت اثرگذاری کاهش می یابد.
در واقع رفتار را می توان با یک مداخله ساختاری مثل قانونگذاری تغییر داد، اما اگر به هر دلیل نتوانیم از ساختار برای تحت الشعاع قرار دادن رفتار استفاده کنیم، تغییر فکر برای اثرگذاشتن بر رفتار بسیار دشوار است. از طرفی در سطوح عمیق تر نفوذ تکنولوژی نیز کمتر می شود، به طور مثال با تکنولوژی شاید بتوان احساسات را ساده تر تحت تاثیر قرار داد، اما ارزش ها و منظومه فکری فرد به سادگی تحت تاثیر نفوذ ابزارهای فناورانه قرار نمی گیرد. در واقع اینرسی (لختی) و نیز پایداری در فکر و ارزش ها به مراتب بیشتر از رفتار است.
این آینده پژوه در ادامه به تشریح جزئی تر روایت جریان غیر انقلابی پرداخت و گفت: روشنفکران متاثر از غرب با این جریان همراه هستند. آنها منویات خود را به سیاستمداران دیکته می کنند؛ کمااینکه در دولت یازدهم و دوازدهم شاهد چنین رویه ای بودیم. نکته اینجاست که پس از اینکه سیاستمداران دنباله رو آنها شدند و نتیجه نگرفتند، پشت آنها را خالی می کنند. از این روش می توان به عنوان استراتژی «سیگار برگ» یاد کرد.
وجه شبه این است که سیگار برگ را می توان نصفه و نیمه استعمال کرد و بقیه آن حتی تا سال ها بعد خاموش نگه داشته شود و سالم می ماند و می توان در وقت دیگری باقی مانده را نیز استعمال کرد. این روشنفکران تفکر فاسد را در یک دولت استعمال می کنند و زمانی که این تفکر نتواند پاسخگوی مشکلات باشد، پا پس می کشند، آن سیگار برگ را خاموش می کنند و صبر می کنند تا یک سیاستمدار دیگر در دوره های بعد متناسب با آن جریان گفتمانی بیاید و دوباره آن را روشن و استعمال کند.
رییس پژوهشکده چشم انداز و آینده پژوهی با بیان اینکه پایداری انقلاب اسلامی به دو بال اقتصادی و اجتماعی بستگی دارد، گفت: تاب آوری در حوزه اقتصادی و اجتماعی به این ترتیب اهمیت ویژه پیدا می کند. از طرفی هر یک از این دو بال هم بعد عینی و هم بعد ذهنی دارد.
به گفته وی، بررسی گزارش های اندیشکده های مهم امریکایی، بانک جهانی و مراجع اقتصادی بزرگ حاکی از این است که اقتصاد ایران به زیست درون تحریم خو گرفته و آموخته که چگونه عمل کند. به این ترتیب در بعد عینی، تاب آوری اقتصادی محقق شده و یا در حال تحقق است اما در بعد ذهنی، به منزله ادراک مردم از شرایط اقتصاد، چنین نیست. عموم مردم وضعیت اقتصادی را بد و بغرنج می پندارند و تصور می کنند اوضاع روز به روز بدتر از این هم خواهد شد. در واقع ادراک مردم نسبت به آینده اقتصادی ویران است و ادراک برخی از مسوولان حتی از مردم هم بدتر است.
فولادگر در جمع اعضای شورای مرکزی جمعیت جانبازان با بیان اینکه طرح مساله «کارآمدی» توسط مقام معظم رهبری نیز با هدف حل همین مساله ذهنی بوده است، اظهار کرد: تلاش رهبری معظم این است که فاصله مذکور میان شرایط واقعی و ذهنیت مردم را پر کنند و به همین خاطر تاکید می کنند که فساد سیستماتیک در کشور وجود ندارد و بیانیه گام دوم را نیز با ترسیم افق روشن آینده صادر کردند.
وی در ادامه با بیان اینکه بعد دیگر پایداری انقلاب اسلامی، تاب آوری اجتماعی است، اظهار کرد: امروز مساله نیروهای انقلاب باید تمرکز روی همین مقوله باشد. فرض کنیم دولتی بر سر کار بیاید که در زمینه تاب آوری اقتصادی، بهترین تصمیمات را اتخاذ کند، از خام فروشی پرهیز کند و مشکلاتی که اکنون با آن دست به گریبانیم، برطرف شود؛ اما اگر ذهنیت مردم این کارآمدی را نپذیرد، با وجود تمام تلاش ها، به نتیجه نخواهیم رسید.
به اعتقاد وی، ترمیم ادراک ذهنی مردم در حوزه اقتصادی نیازمند ارتقای رفاه اجتماعی و تقویت نظام تامین اجتماعی در ساحت عینی اقتصاد است. در صورتی که این ادراک ترمیم شود، تاب آوری اجتماعی نیز محقق خواهد شد.
فولادگر با اشاره به آمار و ارقام موجود در برنامه های حمایتی دولت از دهک های پائین جامعه خصوصا در حوزه امنیت غذایی بیان داشت، مبالغ تخصیصی به هر خانوار تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی در طول سال بسیار ناچیز است و اگر چه بعنوان سهم سالانه پرداخت می شود، اساسا امکان ایجاد امنیت غذایی در یک ماه را هم فراهم نمی کند. در نتیجه، این عملکرد نمی تواند منجر به تاب آوری اجتماعی شود. برای حل مساله تاب آوری اجتماعی در نظام جمهوری اسلامی، لازم است اولا نگاه مردم به شرایط اقتصادی به واقعیت نزدیک شود و دوم اینکه روی ساز و کارهای رفاه اجتماعی به شکل ویژه کار و خلاها پر شود. به گفته وی، غفلت از این موضوع می تواند انقلاب را از این نقطه ضربه پذیر کند و به همین خاطر باید سران قوا روی حوزه اجتماعی نیز مانند مسائل اقتصادی در بالاترین سطوح تمرکز کنند.