به گزارش حلقه وصل: وقتی که حضرت زهرا سلام الله علیها آمد برای دفاع از علی ابن ابیطالب علیه السلام بدنش خون آلود بود وقتی که آمد، که داخل مسجد وارد نشد، وقتی که برگشت دیگر توان از او رفت دیگر به گونه ای شد که می خواست ادامه راه را بدهد، نتوانست، آنجا نشست و فکر می کنم که آن مکان به خون فاطمه سلام الله علیها رسیده است؛ آنجا حاجتتان را بخواهید.
اسرار وجودی ائمهی اطهار(ع) همواره به عنوان مهمترین خط سیر ارتباط با مسیر حق و شاخص رضایتمندی خداوند متعال از شیعیان اهل بین عصمت و طهارت مطرح میشود و حضرت زهرا(س) به عنوان مرکزیت این سلسلهی وزین، به حق صفت امابیها را در خود پروانیدهاند.
به عقیدهی بسیاری از اهل معرفت، وجود پر برکت حضرت زهرای مرضیه(س) پیچیدگیهای فراوانی دارد تلاش برای شناخت بیشتر ان حضرت، پیچیدگیهای بیشتری از سر وجودی آن حضرت را به نمایش میگذارد.
بی شک انقلاب اسلامی ایران و تلاش انقلابیونی که مسیر امام حسین(ع) را در پیش گرفتند و با هدایت امام خمینی(ره) و رهبری امروز آیت الله خامنهای در حال طی طریق هستند، از چشمان مبارک حضرت زهرا(س) دور نمانده است.
یکی از مصادیقی که اتفاقا از مهمترین دلایل بر تائید مسیر انقلاب اسلامی و رهبری شخص آیت الله خامنهای است، سخنرانی آیت الله صدیقی در سومین شب از مراسم عزاداری شهادت حضرت صدیقه طاهره(س) سال 1386 در حسینیه امام خمینی(ره) است.
جلسهای که بعد از روایت آیتالله صدیقی از تشرف به مدینه و ذکر سبعه در محل آغشته به خون حضرت زهرا(س) به هم ریخت و به تعبیری ناتمام ماند.
درونمایهی این روایت، نتیجهی ذکر سبعهای بود که آیتالله صدیقی به توصیهی مرحوم آیت الله بهاءالدینی در محلی خاص از حرم پیغمبر اکرم(ص) زمزمه کرد و دو نتیجهی برجسته به همراه داشت.
1- زیارت مجدد آیت الله صدیقی از حرم پیغمبر(ص)
2- تشرف آیت الله خامنهای به حضور حضرت ولیعصر(عج)
آیت الله احدی، استاد حوزه علمیه قم و همچنین از شاگردان آیات عظام محمدتقی بهجت، رضا بهاءالدینی، میرزا هاشم آملی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، فاضل لنکرانی، علامه افغانی، اشتهاردی و بزرگان کنونی حوزه یعنی علامه انصاری شیرازی، علامه حسن زاده آملی، مکارم شیرازی، وحید خراسانی و جوادی آملی و سیدمحمد هاشمی شاهرودی، این ماجرا را در مردادماه سال 1389 بدین شرح نقل میکند:
«مطلبی را به شما عرض می کنم شاید نشنیده باشید. جناب آقای صدیقی شب فاطمیه روی منبر در بیت ایشان (بیت رهبری) که آقای رییس جمهور نشسته بود، آقای هاشمی بود، سران مملکتی بودند، قوه قضاییه، همه بودند. آقای صدیقی روی منبر این مطلب را گفت و آن را نتوانست تمام کند، همین که خواست تمام کند فریاد گریه جمعیت و حضار بلند شد. دیدند این جمعیت به سوی آقا دارند حمله می کنند که به عنوان تبرک به ایشان دست بزنند، آقا را بردند و دیگر نتوانستند جمعیت را اداره کنند.
و آن مطلب این بود: من همه ساله مکه که می رفتم، قبل از رفتن به مکه به محضر آیت الله بهاءالدینی می رسیدم و توصیه می خواستم از ایشان. ایشان به من توصیه هایی می کرد و من این توصیه ها را در سفر مکه عمل می کردم. بعد هم که داشتم می آمدم، یک عمامه ای یا چیزی را برای ایشان هدیه می خریدم. این دفعه که رفتم محضر ایشان این مطلب را فرمودند:
شما وقتی که می روید مسجدالنبی از قسمت جنوب شرقی مسجد، از آن قسمت هفت قدم می آید به جلو و قسمت بعدی را هم گفت که من نمی توانم دقیق به شما بگویم، به خاطر اینکه ایشان این را به ودیعت پیش من گذاشت. آن وقت از دو طرف به من دستور داد وقتی که قدم زدی آمدی جلو رسیدی به آنجا، آنجا بنشین و این ذکر سبعه را بگو. این ذکر را که گفتی ان شاءالله به حوائجت خواهی رسید.
ذکر سبعه عجیب است، علامه حسن زاده آملی بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب اذکار سبعه را دارد که اینها را از آسیدعلی آقا قاضی گرفتند، ذکر سبعه واقعاً یک ذکری است که معجزه می کند در نفس انسان، عجیب معجزه می کند.
سخنرانی آیتالله صدیقی در بیت رهبری - خرداد 86
آقای صدیقی می گوید، عرض کردم: آقای بهاءالدینی چه وجهی دارد که من باید آنجا بنشینم و این اذکار سبعه را بگویم؟ چه وجهی دارد هفت قدم از آنجا قدم بزنم؟
حالا همه دارند مثل شما گوش می دهند، همه دارند دقت می کنند آقای صدیقی چه می خواهد بگوید؟
گفت: وجهش این است که دارم به شما می گویم فقط پیش شما بماند. وقتی که حضرت زهرا سلام الله علیها آمد برای دفاع از علی ابن ابیطالب علیه السلام بدنش خون آلود بود وقتی که آمد، که داخل مسجد وارد نشد، وقتی که برگشت دیگر توان از او رفت دیگر به گونه ای شد که می خواست ادامه راه را بدهد، نتوانست، آنجا نشست و فکر می کنم که آن مکان به خون فاطمه سلام الله علیها رسیده است؛ آنجا حاجتتان را بخواهید.
فریاد گریه جمعیت بلند شد، بعد آقای بهاءالدینی می گوید: این کار را انجام بده. ایشان می گوید: من رفتم این کار را انجام دادم، حالا تو نگو آقای بهاءالدینی خودش هم نظر دارد، نیت دارد یا حاجتی دارد، چون خودش مشرف نمی شود.
حالا جالب این است که حضار دارند به آقای صدیقی توجه می کنند، از اعیان شخصیتی مملکت و هم آقایانی که شرکت کننده بودند، ایشان هم با ضرس قاطع دارد مطلب را می گوید.
مراسم عزاداری حضرت زهرا(س) در بیت رهبری - خرداد 86
گفت: من رفتم مدینه همین کار را انجام دادم، بعد از این رفتم مکه دیدم از بلندگو صدا می زنند: آقای صدیقی دوباره بروند مدینه، من دوباره رفتم مدینه. چند روزی مدینه ماندم، وقتی برگشتم به ایران یک عمامه ای خریده بودم رفتم محضر حاج آقا، رسیدم، تا سلام علیک کردم بدون اینکه حرفی بزنم، حاج آقا بهاءالدینی فرمودند: میدانی ثمره ذکر امسال چه بود؟
گفتم: نه!
گفت: نمیدانی ثمره ذکر امسال چه بود، نگرفتی؟
گفتم: نه!
فرمود: امسال ثمره ذکر شما یکی این بود که شما دو بار آمدید مدینه!
گفتم: شما مطلعید من دو بار امسال آمدم مدینه؟
گفت: بله آنجایی که نشسته بودید ذکر می گفتید، در آنجا با تو بودم.
این نوارش در بیت آقا هست، دم در که می فروشند، نوار سه سال قبل فاطمیه؛ بعد برگشت و گفت: ثمره دوم اینجا بود، که تا گفت مجلس به هم پاشید، اینقدر مردم به خودشان زدند و گریه کردند که آقا تشریف بردند؛ دیدند که دیگر نمی شود جمعیت را اداره کرد.
فرمودند: ثمره دوم این بود که آن نیتی که من می خواستم، به آن نیت رسیدم و آن این بود که امسال مقام معظم رهبری به دیدار امام زمان نائل آمد.
منبع: خبرنامه دانشجویان ایران