روایت زندگی شهید مدافع حرم شهید حمیدرضا اسدالهی، در چهارمین جلد در مجموعه مدافعان حرم خواندنی شد. حمید گفت «مصطفی جان هرچی دارم مال تو.» گفتم «نه، اون چیزی که خیلی برات با ارزشه رو بگو.» گفت: «من یه چفیه دارم که برام خیلی با ارزشه.» گفتم «چی؟! یه چفیه؟! قرآن و پول و این همه چیز با ارزش داری، اون وقت یه چفیه؟!»
دوست نداشت بیشتر از چهل سال عمر کند. زیاد در مورد مرگ و توشه آخرت حرف میزدیم. همیشه میگفت «دلم میخواد قبل چهل سال شهید بشم یا برم! اگه فقط یه روز از چهل سالگیم بگذره و زنده باشم وحشت تمام وجودمو میگیره صادق.» کتاب «آدمها توی قاب من نمیمیرند» روایت زندگی شهید سعید جانبزرگی منتشر شد.