گاهی اوقات دوست داریم قصه ای به سرانجام برسد اما ناگهان قصه دچار سندروم پایان های باز می شود و ناامید ناچاریم که در پایان سینما را ترک کنیم، این اتفاق بارها و بارها رخ داده است و مخاطب سینمای ایران را آب دیده این دست فجایع سینمای مقلد کرده است ، اما نمی دانم چرا برای اولین بار در سینما مشتاق پایانی باز برای یک فیلم بودم؛ داستانک های فیلم همگی پتانسیل این روند و سبک را دارا بودند اما انگار سازنده اثر از آن دست آدم هایی بوده که پیش تر خودش از مخالفین سر سخت پایان های باز بوده ولی ناخودآگاه دچار نانفیکشن و وقایع سازی روزمره شده است و در تضاد داشته های شخصی و دریافتی اش هت تریک را خلق کرده است که در تنه اصلی فیلمنامه کاملا بلاتکلیف و حیران بین کلاسیک و مدرن شدن قصه باقی می ماند.
شورای صدور پروانه ساخت با پنج فیلمنامه در جلسه ۶ آذر موافقت کرد.