آقای خانی با پیشفرض و ذهنیت سراغ دیدن نمیرود. زبان و چشمش را آزاد گذاشته و هیچ ابایی ندارد که از چارچوبهای رسمی خارج شود. حتی ممکن است رزمندگان مدافع حرم از خواندن بعضی قسمتهای کتاب عصبانی شوند.
جشن سهسالگی باشگاه هواداران کتاب با حضور اعضای این باشگاه و جمعی از اهالی کتاب و کتابخوانی برگزار شد.
دیدم خانهمان پر از نور است و آشپزخانه ما دری به سمت بیرون دارد و همه شهدا دارند داخل خانه می شوند. دنبال منبع نور می گشتم که دیدم محمدعلی ایستاده و مدام من را صدا می زند...
وقتی این جمله را گفت؛ گفتم: خودت را لوس نکن! من نمی توانم این دعا را بکنم؛ اصلا دعا نمی کنم شهید بشوی. تا من این را گفتم، حرفش را پس گرفت و گفت پس همان دعای شهادت را بکن!
یک بار که از قم به تهران می آمدیم، محمدرضا تمام این دو ساعتی که در راه بودیم، با پدرش صحبت کرد که می خواهم زن بگیرم و شما تلاش کنید که دختر خوبی را برای من پیدا کنید...
برای این که گوشت اضافه نیاورد، دکتر تجویزهایی کرده بود و دامادمان کمک می کرد و محمدرضا را به حمام می برد و با لیف زِبر روی زخمهایش می کشید تا زواید برود.
خیلی از جوانهایی که فکر نمی کردیم پایشان در مسجد باز شود به واسطه عکس محمدرضا به مسجد آمدند. می گفتند مگر ممکن است جوانی با موی خامهای و با این مدل لباس آستین کوتاه برود و شهید مدافع حرم بشود؟!
مدیر بازرگانی انتشارات امیرکبیر در نشست دورهمی رونمایی از رمان «دلی که نداشتی» گفت: این کتاب، عاشقانه نیست بلکه داستان انتخاب و تصمیمگیری است.
بیشک کتاب های بهتری در عرصه نشر وجود دارد که ما حتی از چاپشان هم بی خبریم! و هیچ چیزی از آن ها نمی دانیم اما برای رسیدن به نتیجه عینی خودمان را محدود کردیم به این ۳۰ عنوان.
از وقتی خودم را شناختم با آدمهای جنگ زندگی کرده ام و واقعاً خودم را مدیون این آدمها میدانم، از لحاظ حسی هنوز این آدمها تمام نشده اند و فکر نمیکنم تا آخر عمرم این ارتباط قطع شود.
از مقداد خواست تا سرتو را جایی بند کند، شاید فکر ازدواج از سرت بیفتد. قرار شد تو را در آموزشگاه مشغول کند. فکر کردند اگر سرت به آموزش نظامی و ورزش گرم بشود، فعلا از ازدواج منصرف می شوی.
راوی «صَدِ روسی» با بیان اینکه ۲۰۰ بار این کتاب را مطالعه کرده، گفت: بدون اغراق یکی از چیزهایی که من از این کتاب فهمیدم، تصرفاتی بود که تمام شهدایی که اسمشان در کتاب آمده در روند تدوین آن داشتند.
«قرار سه شنبه ها» عنوان ویژه برنامه ای ست که به همت انتشارات شهید کاظمی پیرامون کتاب و کتابخوانی هر هفته با حضور یک نویسنده برگزار و فردا ۵ شهریورماه میزبان فاطمه سلیمانی ازندریانی خواهد بود.
ما نویسندگان اجتماعی زیادی داریم اما رمان نویس مذهبی خوب نداریم و من دلم می خواهد یک رمان نویس مذهبی خوب باشم به طوری که اگر یک نفر در ۵۰ سال آینده هم آثار من را بخواند، از آن لذت ببرد.
امیر دژاکام گفت: خیلی ها صد کتاب داشته اند اما ماندگار نشده اند. کارهای ضعیف در طول تاریخ به مرور از بین می روند و این، یک ممیزی طبیعی است.
این فروشگاه در تهران، گوشه شمال شرقی میدان انقلاب اسلامی، کنار سینما بهمن قرار دارد. این جا قبلا گالری نمایش آثار تجسمی بود اما چند سالی است که به جمع کتابفروشی های جبهه فرهنگی انقلاب پیوسته.
علاوه بر سلطان خانم، یک خواهر ناتنی خیالی به نام اسماء هم برای حضرت معصومه(س) به وجود آمده که یک کم خرده شیشه دارد و مدام در حال گلایه کردن و نق زدن است.
یک نویسنده گفت: مجموعه داستان کوتاه «رد سرخ جامانده بر فنجان» را برای انتشار به نشر شهید کاظمی سپردم.
در آستانه میلاد امام رضا(ع) آئین رونمایی از دو کتاب «به سپیدی یک رویا» و «یوما» برگزار میشود.