اگر به سمت مار شلیک می کردیم عراقی ها می فهمیدند. اگر هم فرار می کردیم عراقی ها مارا می دیدند. مار هم به سرعت به سمت ما می آمد. فرصت تصمیم گیری نداشتیم. آب دهانم را فرو دادم. در حالی که ترسیده بودم نشستم و چشمانم را بستم.