تجزیهطلبان و براندازانی که سال 1401 در شورای همبستگی دور هم جمع شده بودند، اکنون از اعدام جمشید شارمهد با سابقه ترور مردم عادی ایران، ابراز ناراحتی میکنند.
جریان ضدایران پس از درگذشت تلخ مهسا امینی در سال ۱۴۰۱ تلاش کرد با همگرایی و بهکارگیری همه ظرفیتهای خود ایران را از پا درآورد؛ اما بعد از گذشت ۲ سال، آنها چه اوضاعی دارند؟
چرا تلاش اپوزیسیون برای ائتلاف به شکاف بیشتر انجامید و نظام جمهوری اسلامی چگونه در اوج فشارها توانست بحرانسازی چندضلعی با حضور بازیگران مختلف را مهار کند؟
بهرغم آن حجم از اقدامات رسانهای و تبلیغ و هزینه از ۸۸ میلیون ایرانی در همه پنج ماه حدود ۴۰۰ هزارنفر (با تکراریها) به میدان آمدند و طبیعی بود که برای انقلاب چنین عددی ره به جایی نخواهد برد.
3 فصل از کلید خوردن پروژه آشوب در ایران میگذرد. یکی از اهداف آشوبهای زن زندگی آزادی انزوای ایران بود. اما نه تنها این امر محقق نشد بلکه ایران روزهای پرجنب و جوش خودش در روابط خارجی را سپری میکند.
بیش از ۶ ماه است که اپوزوسیون خودخوانده تحت زعامت قدرتهای غربی در خیابانهای اروپا در حال خودنمایی مقابل جمهوری اسلامی است. اما در روابط بین الملل، اصالت با قدرت است. همین قدرت مقاماتِ پایتختِ ناتو را مجبور به آزادی اسیر ایرانی کرد.
کارزار وکالت ضربه بزرگی به بقایای خاندان پهلوی بود؛ این کارزار نشان داد که نه شاه مخلوع در ایران کوچکترین اهمیتی برای اکثریت مردم دارد و نه صفحات میلیونی سلبریتیها واقعی هستند.
بنیادی تبدیل به مهرهای شده که علی رغم داشتن یک کارنامه ضد ایرانی به عنوان بازیگری ایرانی تبار، سناریوهای فرمایشی سرویس های اطلاعاتی را در محافل مختلف قرائت میکند.