دست کرد توی جیبش و مقداری آجیل و کشمش و آلو خشک به من داد، رفتم کنارش نشستم و حرف زدم، حسابی با من شوخی کرد. بعد رو کردم به او و گفتم راستی فرمانده اینجا کجاست؟