بابا عزیز در زمان جنگ ایران و عراق در خرمشهر در قسمت شیمیایی (ش.م.ر) کار می کرد، در جنگ ایران و عراق می گوید ما اهواز بودیم، آنجا کار می کردیم.
گفتند اگر فردا گریه و ناله می کنی ما نمی گذاریم بیایی سردخانه و معراج شهدا. اگر گریه و ناله نکردی میگذاریم پیکر سید جعفر را ببینی. بعد پیکر سید جعفر و صندوق تابوتش را آورده بود خانه.
سید جعفر آن موقع سوریه می رفت و می آمد؛ سید عیسی مریض شد و سکته کرد. دو سال در بستر بیماری بود. هر چه دکتر بردم، مداوا نشد.