کیمیایی در حال درجا زدن در یک ایده تکراری است که نمیتواند آن را از خود جدا بداند، اگر چه او به درستی میتواند قهرمان بسازد و قهرمانش هم دوست داشتنی باشد.
گویی حکمرانان به استناد فیلم «خون شد» مسعود کیمیایی، سند خانه را از آن خود کردهاند و نظام اجتماعی و معرفتی مورد حمایت آنان پاسخگوی ناهنجاریهای کنونی نیست.
بنجامین در هیأت یک پیرمرد به دنیا میآید و هر چه که میگذرد، جوانتر میشود و در آخر در سیری معکوس همه آدمها، در پایان عمر تبدیل به کودکی میشود. سیر آثار کیمیایی مثل مورد عجیب بنجامین باتن است.
کیمیایی انگار در سال های اخیر بنا دارد هر از چند گاهی به بهانه ساخت یک فیلم، دیداری با همکاران سینمایی اش تازه کند و اتفاقا این، بسیار پسندیده ای است.