فریادهای مرحوم ایرج قادری وسط حیاط وزارت ارشاد که میگفت میخواهد کار کند اما نمیگذارند را مگر سینما فراموش میکند؟سعید راد چه گناهی مرتکب شده بود که وی را مجبور به مهاجرت کردند.
نقاشی های تهمینه میلانی، کنسرت مهران مدیری، بازیگر شدن خواننده های دوزاری ،شعرهای بهاره رهنما ،کلاس طنازی بهنوش بختیاری و حالا هم نمایشگاه نقاشی های مسعود کیمیایی به همت خانم لیلی گلستان.
یک طیفی هم در این میان بازار سینما را آزاد دیدند و رفتند هرچه فیلم بزنبزن و کرهای و کمونیستی بود میآوردند در سینما پر میکردند.
برای بازی روز جمعه ایران نیز تا لحظه تنظیم این گزارش (ساعت ۱۲ چهارشنبه)، تنها ۶ نفر اقدام به خرید بلیت بازی با کامبوج کردهاند.
کیمیایی در حال درجا زدن در یک ایده تکراری است که نمیتواند آن را از خود جدا بداند، اگر چه او به درستی میتواند قهرمان بسازد و قهرمانش هم دوست داشتنی باشد.
کیمیایی پدر، سینامطلبی، سردبیر سابق بیبیسیفارسی را در برنامه زنده هفت، در گفتوگویی با محمود گبرلو متهم به خیانت میکند و فرج سرکوهی، ستاره سیاسی شبکه فارسی زبان را «پشتکوهی» خطاب میکند.
در پلن طراحی شده سفارتخانهای برای جشنواره فیلم فجر، نقشه راه کامل مشخص است. شمار فراوانی از چهرههای مشهور سینما، تئاتر و موسیقی از تمامی اجراها و قضاوتهای رقابتی انصراف میدهند.
وزارت ارشاد به عنوان متولی برگزاری جشنوارههای فجر باید فکری به حال انتخابهای ضعیفی که تاکنون داشته بکند. افرادی امروز سکاندار جشنواره شدهاند که حتی نمیتوانند پاسدار نام «فجر» که نشانهای از پیروزی