یارو اومد از جوب بپره، افتاد توی جوب. برای اینکه ضایع نشه چند متر توی جوب سینهخیز رفت و صدای قوطی درآورد!
ای عوام! کجاش بیحساب و کتابه؟! مافیای خودرو و دلالها حساب کار دستشونه!
یارو میگفت؛ بابای من خیلی دموکرات است. حتی وقتی میخواهد به من فحش بدهد هم نظر مرا میپرسد که چه فحشی بدهد!
یارو برای خرید ماشین سوار آن شد و یک دوری زد و بعد به بنگاهی گفت؛ آقا این ماشین که همه جاش صدا میده! بنگاهی گفت؛ اختیار دارید، در عوض بوقش اصلا صدا نمیده! امتحان کن ببین!
یارو میگفت صدها بار خودمو به مریضی زده بودم و مدرسه نرفته بودم ولی هنوز این معما برام حل نشده، اون دکتری که بعدازظهرش معاینم میکرد و کلی قرص و شربت واسم مینوشت مدرکشو از کجا گرفته بود!
ای عوام! اگر به آنجا بروند چون هیچ هنر و تخصصی ندارند فقط باید مفت بخورند که آنها هم نان مفت به کسی نمیدهند! ولی اینجا که باشند، هم مفت میخورند و هم به نفع دشمنان وطنشان حرف مفت میزنند!
یارو لیوانی را وارونه روی میز رستوران بود برداشت و دستی روی آن کشید و با عصبانیت به مدیر رستوران گفت؛ اینکه سر ندارد! و دستی هم به زیر لیوان زد و گفت؛ تهش هم که سوراخ است!
یارو یک پیراهن دزدیده بود و رفت بازار که آن را بفروشد، دزد دیگری دوتا مشت بهش زد و پیراهن را گرفت و رفت، وقتی یارو نزد دوستانش رفت، پرسیدند؛ چند فروختی؟ گفت؛ به قیمت خرید! بهاضافه دوتا مشت!
این حیوون زبون بسته پول گرفته یک غلطی کرده و حالا هم پولها رو خرج اتینا کرده، هم غلط زیادیش تو زرد در اومده و مجبوره سطح غلطی که کرده بود رو، پایین بیاره!
خبرنگاری از یک مسئول سؤالی کرد که پاسخی برای آن نداشت و گفت سوال شما دو بخش دارد، یک بخش آنکه مهم نیست و بخش دیگرش هم به کسی مربوط نیست!
هویت این قماش برای مردم آشکار شده و به ادعاهای آنان وقعی نمیگذارند ولی مگر از خودشان اراده و استقلالی ندارند که هرچه به آنها دیکته میشود را بر زبان و قلم میآورند؟!
رعایت قانون در عمل کردن به آن است و نه نوشتن و تصویب کردن و بعد، پشت گوش انداختن!
از اول هم معلوم بود که کلاه گشاد دیگری است که قصد دارند با سوءاستفاده از سادهلوحی دولت و برخی از نمایندگان مجلس سر کشورمان بگذارند!
اروپا از پولی که به بانکهایش منتقل کردهایم سود میبرد و کالای بنجل خود را هم به ایران قالب میکند و در عوض برای ما با پول خودمان قاقا لیلی میخرد!
یارو صد جور کلاهبرداری کرده بود و قرار بود محاکمه شود. وکیل مدافعش قول دستمزد کلانی گرفت و گفت؛ هرچه قاضی از تو سوال کرد فقط بگو «بعبع».
یارو به رئیسش که بیماری قلبی داشت میگفت؛ کاش مغز داشتم، ضربه مغزی میشدم که قلبم رو به تو هدیه کنم!
امروز هم به نظر میرسد که نامه ۸ وزیر به رهبری با همان سمت و سو نوشته شده و همان رنگ و بوی برجام خسارتبار و فاجعهآمیز را دارد!
یارو دستش خورد به آفتابه، ناگهان غول جادو از آن بیرون آمد و گفت؛ یک خواسته تو را برآورده میکنم.
ترامپ هم به پلوسی که قصد سفر به مصر و افغانستان و بلژیک را داشت، گفته است حالا که دولت تعطیل است او هم نمیتواند از هواپیما و امکانات دولتی برای این سفر استفاده کند.
یارو به همسرش گفت؛ امروز حلوا درست کن ببینیم چه مزهای میده؟ همسرش گفت؛ نیم کیلو آرد و نیم کیلو شکر و ۴ کیلو روغن میخواد.