بخشی از مستند خانه مادری را به مناسبت ایام وفات حضرت زینب کبری سلام الله علیها می بینید.
به معنای واقعی کلمه خودتان را مجهّز کنید و در این میدان وارد بشوید: در میدان تبیین و افشاگری، یعنی راهی که زینب کبریٰ (سلام الله علیها) در این چهل روز انجام داد.
رئیس سازمان حج و زیارت: با رایزنی های انجام شده قرارداد های جدید سفر به سوریه با سه شب اقامت به مبلغ حدود ۸ میلیون تومان کاهش یافت.
سازمان حج و زیارت با صدور اطلاعیهای از پیش ثبتنام سفرهای زیارتی به سوریه از امروز ۶ بهمنماه خبر داد.
احمدشکیب را که دیدم، گفتم این پسر من است. گفت این راضی نیست بیاید. گفتم چرا راضی نیست؟ شما دوباره برو. من این آقا را التماس کردم و گفتم بگو یک بار بیا پیش مادرت با هم حرف بزنیم، بعد اگر...
ختم قرآن برایش گرفتیم؛ سالگردش را هم گرفتیم. وقتی همان سنگ یادبودش را در گلزار شهدا گذاشتند، همانجا برایش فاتحه گرفتیم... ما تا زندهایم منتظرش هستیم؛ شاید پیدا شد...
کسانی می گفتند نمی گذارند بروید داخل بیمارستان. با این حال دو مینی بوس آدم بودیم که رفتیم، همه هم رفتیم داخل بیمارستان و پیکر صفرعلی را دیدیم.
گفت من رفتم پیش سیدی که استخاره می گرفتم، استخاره کردم، گفتم تو یک استخاره کن من شهید می شوم یا نمی شوم، او استخاره گرفت گفت حواست را جمع کن که شهید می شوی.
سال اول رفت کربلا و از کربلا که آمد گفت من می روم سوریه. فقط من سوریه می روم. گفتم نمی خواهد بروی! گفت من با امام حسین عهد کردم بروم خدمت حضرت رقیه و حضرت زینب.
در «عقیله» با کتابی روبرو هستید که نویسندهاش بدون روضهخوانیهای ملالآور، بیشتر از آن که احساسات شما را درگیر کند، اطلاعات نابی میدهد که در «چینش»، «نوع قلم» و «انتخاب زاویه دید» کمنظیر است.
تصویری از تشرف حضرت آیتالله خامنهای به حرم حضرت زینب (سلاماللهعلیها) در سال ۱۳۶۳ را می بینید.
همزمان با فرا رسیدن روز ۵ جمادیالاول، سالروز میلاد حضرت زینب(س) اماکن متبرکه، مساجد و هیأتهای مذهبی مجالس جشن و شادی برپا میکنند.
حرم مطهر امام حسین(ع) و حضرت اباالفضل(ع) در آستانه ولادت با سعادت حضرت زینب(س) آذین بندی شد.
تا به حال حرف نزدم و نمیخواهم که خدای نکرده از حرفهای من سوءاستفاده شود. اما خب متاسفانه گویا دوستان اصلا به این مسائل فکر نمی کنند.
فقط همین حرف ما را برسانید تا تکلیف ما معلوم شود. بعضی مواقع خانمم می گوید برویم خارج می گویم من نمی توانم بروم، کجا بروم، من حتی الان نمی توانم به کشور خودم بروم.
ساعت ۹ آمدند و دفتر فاطمیون را باز کردند. تا ساعت ۱۲ من آنجا نشستم و گریه کردم. گفتم یک خبری بدهید که همسرم چه شده؟ همانجا هم گفت که در خط است، چرا اینقدر نگرانی؟ شهید نشده...
من الان یکسری رزمندهها را می بینم که با همان لباس و پوتین برمیگردند. به من می گفت طاهره! این لباس حُرمت دارد که من بخواهم اینجا باهاش ادا در بیاورم، این لباس را فقط می توانم لحظه جهادم بپوشم.
آقامرتضی گفت مگر عاشقی جرم است؟! من هم عاشق شدهام؛ یک طورهایی مهرتان به دلم نشسته؛ یک جورهایی دوستتان دارم؛ مگر دوست داشتن و عاشق شدن جرم است که شما آمدید همین طور ناراحتی می کنید؟
با کاهش دما در دمشق و بارش اولین باران پاییزی در حرم حضرت زینب سلام الله علیه، زائران صحن حرم را ترک کرده وبه سوی فضای ضریح عمه سادات رفتند.