اگر هدف داشتن درکی واقعبینانه از این موضوع باشد که آیا واقعا نزدیک قلهای ایستادهایم یا نه، یک نگاه بسیار مختصر به نظم جهانی نیز ضروری است.
امروز ما دولتی داریم که بزرگترین دغدغهاش رسیدگی به امور مردم و حل مشکلات جامعه است. دولت رئیسی در مسیر کاهش فاصله دولت به ملت توفیقات خوبی به دست آورده است. مجلس انقلابی در این مسیر یار دولت بوده است.
پس از آنکه رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر فرماندهان سپاه از نزدیک شدن به قلهها سخن گفتند، برخی در رسانهها و فضای مجازی تردیدهایی در خصوص این گزاره را مطرح کردند.
رئیسجمهور آمریکا بر روی آرای سلبی شهروندان آمریکایی و ترس آنها از بازگشت ترامپ حساب ویژهای باز کرده است. دموکراتها در انتخابات میاندورهای کنگره در سال 2022 میلادی این خطمشی را امتحان کردند و با استناد به نفرت برخی رأیدهندگان مستقل و حتی برخی جمهوری خواهان سنتی از ترامپ توانستند کرسیهای سنا را تصاحب کنند.
باورتان میشود شخصی در فاصله نوشتن 2 یادداشت دچار چنین تناقضی شده باشد؟ شهابالدین حائری مدعی 2 گزاره شده است: اولا امور امضایی در دین، اسلامی و غیر اسلامی ندارد و حکومت هم از جمله این امور است. دوم: جمهوری بدون پسوند اسلامی، اسلامیتر است!
فعالیت پلتفرمهای قانونگریز که وابستگی آنها به دشمنان ایران برملا شده است، فعالیت سکوهای سالم و مفید را که به مراتب فراتر از پلتفرمهای وابسته است با دشواری روبرو می کند. چرا نباید مدیریت این سکوها تحت نظارت دولت به افراد صاحب صلاحیت سپرده شود؟!
حرم همان آرمانشهر زمینی است که انسان میتواند با آن همزمان و هممکان شود. یک بهشت قابل در دسترس. یک آشناآباد همیشه موجود. تجربه زیارت در این فضا، به رضایت میانجامد. نه فقط رضایت باطن، که رضایت ظاهر هم حاصل میکند. تجربه زیارت شوقآفرین است. ثمره زیارت، رضایت است.
نظریهپردازان بسیاری در غرب، مانند تحلیلگر روزنامه گاردین معتقدند رویای قرن آمریکایی به پایان رسیده است. اما پایان قرن آمریکایی را نباید صرفا در ضعف نظامی و پسرفت نفوذ آمریکا در کشورها دید.
رشد اسلامگرایی در سوئد و نگرانی از افزایش مهاجرت به این کشور و فشار بر سیستم رفاهی آن، منجر به قدرت گرفتن احزاب دست راستی و تلاش برای اسلامستیزی بیشتر در این کشور شده است.
امروز جمهوری اسلامی ایران از ابعاد مختلف در شرایط خاصی از جهت داخلی و بینالمللی قرار دارد که کمتر در تحلیلها مورد توجه است.
فهم اینکه آیا ما جزء رسانههای میدان از باب صیانت از نظام با رویکرد امر به معروف و نهی از منکر هستیم یا نه! مهم است. باید دید در کجای انجام وظیفه مراقبت دائمی از انقلاب و مراقبت از وحدت ملی و انسجام اسلامی هستیم.
افزایش تصاعدی تعداد معترضان به اصلاحات قضایی با وجود تصویب بخش مهمی از آن در کنست، محاسبات وحشتناک و اشتباه نخستوزیر رژیم صهیونیستی را نشان داد. وی نشان داد نه تنها از واقعیتهای جاری در منطقه و نظام بینالملل چیزی نمیداند، بلکه فاقد درک حداقلی از مدیریت خطر و بحران در اراضی اشغالی است.
روزنامه اعتماد در تیتر اصلی خود، از قول یک نماینده مجلس مدعی شد: جریان انحرافی در دولت، مجلس و ساختار مدیریتی نفوذ کرده است!
برخلاف صحنهسازی غرب در کودتای 28 مرداد، هدف کودتاچیان نه تنها برکناری «محمد مصدق» و حتی ساقط کردن یک دولت نبوده، بلکه جلوگیری از نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران هم نبوده است.
ماهیت اسلام توحیدی است و اگر پیرایههای تحمیلی بر آن را بزداییم، قابلجمع با مکاتب مادیای که غرب مروج آنهاست، نیست.
بسیاری از کسانی که در دهه 1370 در روزنامههایی مثل سلام مدعی بودند حکومت جمهوری اسلامی مثل سایر حکومتها، عرفی است و موافقت و مخالفت با آن ذیل واجب و حرام یا مستحب و مکروه قرار نمیگیرد، از رسانههای وابسته به سرویسهای انگلیس و آمریکا سر درآوردند و بعضی سردمدار رسانههایی مثل ایران اینترنشنال شدند.
بدست آوردن سهم بیشتر و نزدیک شدن به موقعیت شایسته و تراز ایران عزیز، مرهون آگاهی بیشتر به تحولات در پیش، اراده قویتر برای کسب جایگاه بهتر و تدبیر و تلاش روزافزون برای تقویت نقاط قوت و از بین بردن یا کاهش نقاط ضعف بویژه در حوزه اقتصاد است.
«خودبراندازی»، روایت تحریفیِ تازهای است که نیروهای لیبرال از آن برای بیان نقدهای خود به منطق حکمرانی در نظام جمهوری اسلامی به کار بردهاند و بر اساس آن معتقدند که نظام با دست خویش، در حال تولید و بازتولید شکاف دولت و ملت است.
حسن روحانی یا علی لاریجانی و چهرههایی از این دست سالیان متمادی در پستها و مناصب مختلف حضور داشتهاند و دیگر حضور این افراد جذابیت چندانی ندارد تا جایی که از حضور آنها در عرصه انتخابات استقبال نمیکنند.
یکی از بزرگترین شیرینکاریهای رسانههای دشمن «مهندسی وهم و مدیریت خیال» کسانی است که سرآشتی با ملت ندارند و خواب براندازی را میبینند.