سرویس حاشیهنگاری: اسفند برخلاف سرمای طبیعی اش داغ ترین روزهای سینمای عمومی ایران را در دل خود می پروراند، هر سال اسفند ماه پر است از تب و تاب انتخاب اکران های نوروزی ، اکران هایی که از اواخر اسفند آغاز و در نخستین روزهای سال نو در اوج پخش و اکران خود قرار می گیرند، سال ۱۳۹۷ نیز بر همین روال آغاز شد ، مهم ترین فیلم های جشنواره سی و ششم فجر منتخبان اکران نوروزی شدند تا به وقت شام و لاتاری از مهم ترین فیلم های اکران نوروزی ۹۷ به شمار آیند و شانه به شانه هم در فروش و جذب مخاطب سینما پیش بروند، دو اثر غیر کمدی به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا و محمد حسین مهدویان، به وقت شام گونه ای متفاوت از فرم و نوآوری سینمای اکشن و جنگی را در تاریخ سینمای کشور را به تصویر کشید، اثری که بر اساس اتفاقات جنگ در کشور سوریه و حضور مستشاران نظامی ایرانی درامی را بر مبنای مقاومت اسلامی و چالش مواجهه نسل ها روانه پرده های نقره ای اکران کرد ، اما لاتاری تجربه ای نو در سینمای مهدویان بود ، کارگردان ماجرای نیمروز این بار همچون سابق دوربین خاص روایت گر مستندش را چشم تصویر کننده فیلم قرار داده بود درست با همان تکانه ها اما داستانی از دل تاریخ گذشته روایت نمی کرد و عاشقانه ای جذاب را با چاشنی غیرتمندی جوان ایرانی به نمایش عموم گذاشته بود.
اما دیگر آثار اکران نوروز نوید سالی پر فروش و پر استقبال را از سینمای ایران با خود به همراه داشتند، تگزاس ، مصادره و لونه زنبور آثاری بودند که بالغ بر چهل میلیارد تومان فروش و اقبال عمومی مخاطب را نصیب سینمای کشور کردند ، فیلم هایی که همگی کمدی ها ساده و معمولی و درجه دویی بودند که بر مبنای شوخی های تکراری و البته متاسفانه اثبات شده و پر فروش گذشته و همچنین توانایی های هنرپیشگانشان روایت می شدند ، اما مهم ترین بخش و نقطه اکران نوروزی و شاید به نوعی درخشان ترین لحظه اکران سینما های کشور در سال ۱۳۹۷ انیمیشن خوش ساخت و جذاب فیلشاه بود ، فیلشاه رکورد فروش انیمیشن در سینمای ایران را با اختلاف بسیاری ازان خود کرده است و مخاطبان بسیاری را از طیف های سنی مختلف با خیالی امن و آسوده راهی سینماها می کرد.
اما سالی که نکوست از بهارش پیداست ، سال نمایش پی در پی کمدی ها، پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای کشور را نیز معرفی و اعلام کرد، هزارپای ابوالحسن داوودی به تنهایی به میزان فیلم های کمدی نوروز فروخت و نامش را در سینمای ایران برای مدت مدیدی ثبت کرد ، هزارپا هم یک کمدی با داستانی به شدت تکرار شده بود که همچنان بر روند فرمول تکراری ساخت فیلم کمدی و فروشش اصرار داشت.
تنگه ابوقریب نیز یکی از جذاب ترین ساخته های سال ۹۷ بود ، فیلمی با روایت متفاوت و ساختاری نو در ژانر ایرانی دفاع مقدس ، فیلمی که تازه ترین نگاه و شیوه ساخت سینمایی را در نگاه به ژانر جنگی داشت ، تنگه ابوقریب همچون آثار نولان (دانکرک) و مل گیبسون (سه تیغ اره ای) جنگش را بدون نمایش فیزیکی دشمن تصویر کرد و در این نمایش عملکردی موفقیت آمیز داشت ، آن سوی ابرها تازه ترین فیلم کارگردان صاحب سبک سینمای ایران مجید مجیدی بود ، آن سوی ابرها داستانی را در کشور هندوستان روایت می کرد که به علت عدم تطابق داشته های ذهنی مخاطب از سینمای بالیوود و فیلم پیش روی شان با اقبال عمومی مخاطب روبرو نشد و مجیدی را پس از موفقیت نمایش عمومی محمد رسول الله با شکست در اکران عمومی مواجه کرد.
ناخواسته برزو نیک نژاد و عصبانی نیستم رضا درمیشیان پس از پنج سال توقف در صفوف اکران هر دو در سال ۹۷ اکران شدند ، عصبانی نیستم عاشقانه ای را در فضایی ملتهب و سیاسی به تصویر کشید و با سبک تازه ای از دکوپاژ و کارگردانی اتفاقی نو برای سینمای ایران به شمار می رفت اما با پایان فروش متوسط خود جنجال های پیرامونش را نیز پایان بخشید ؛ ناخواسته که اتفاق درخشانی در سی و دومین جشنواره فیلم فجر بود و داستانی جاده ای را با بازی های درخشانش آماده کرده بود مهجور باقی ماند و بدون درخشش در اکران و عدم دیده شدنش به پایان راه نمایش خود رسید.
خوک و خجالت نکش دو کمدی متفاوت اکران سال ۹۷ بودند ، خجالت نکش ساخته رضا مقصودی کمدی ساده و جمع و جور رمانتیک سینمای ایران بود که در اوج سادگی تصاویرش لوده و توهین آمیز نبود و خوک نیز در راستای سینمای تقریبا متوهم و سوررئال مانی حقیقی داستانی غریب را روایت می کرد که برخلاف ساختار ها مستحکم در بازی هنرپیشگان و کارگردانی اش نتوانست خودی در اکران عمومی به نمایش بگذارد و بازنده ای دیگر در اکران عمومی بود.
یکی از ویژه ترین اتفاقات سینمای ایران در سال ۹۷ نمایش تازه ترین ساخته کارگردان ایرانی برنده جایزه اسکار اصغر فرهادی ، همه می دانند بود ، همه می دانند هر چند نماینده سینمای ایران به شمار نمی رفت و اکرانی در سینماهای ایران نداشت اما نتوانست موفقیت های گذشته فرهادی را برای او تکرار کند و نقص هایی نیز در ساختار قصه و کارگردانی اش همراه داشت.
دو فیلم خوش ساخت مغزهای کوچک زنگ زده و عرق سرد نیز در پاییز و زمستان ۱۳۹۷ اکران شدند؛ هومن سیدی در آخرین ساخته خود مغزهای کوچک زنگ زده با نگاهی متفاوت و اکتیو به ساختار خانواده های در حال متلاشی شدن و درگیر مواد مخدر نگریست ، اثری که از لحاظ مولفه های فرمی سینما به شدت ممتاز و خوش تکنیک به شمار می رفت و یک اتفاق تصویری جذاب را با بازی های فوق العاده هنرپیشگان خود راهی سینماهای کشور کرد. عرق سرد ساخته سهیل بیرقی نیز به پردازش یک مسئله درون خانوادگی که رویکردی اجتماعی به همراه داشت دست زده بود ، اثری خوش تکنیک که در حمایت از زنان فعال در سطح جامعه به گونه ای افراطی و تک بعدی تولید شده بود.
در میانه سال ۹۷ فیلم شریف و پر دغدغه بدون تاریخ بدون امضا بعنوان نماینده سینمای ایران در مراسم اسکار از رسیدن به مرحله نهایی انتخاب های اعضای آکادمی بازماند ، تازه ترین ساخته برادران جلیلوند چون سابق یک اثر کاملا حرفه ای در فیلمنامه و کارگردانی به شمار می رفت و در کنار بازی درخشان نوید محمدزاده حقیقتا بهترین انتخاب ممکن بعنوان نماینده سینمای ایران در سطح جهانی بود.
اما لقب بازنده پرخرج در ساخت سینمای سال ۹۷ را بدون شک می توان به فیلم خوب و خوش ساخت و کاملا حرفه ای سرو زیر آب اعطا کرد ، اثری که کارگردانی و دوربین هماهنگ و جذابی را در کنار یک موسیقی همسان و دلنشین همزمان با قصه ای اسرارآمیز برای مخاطب سینما روایت می کرد ولی بر اساس ریشه قصه اش و همچنین ناهماهنگی خودخواسته مسئولین پخشش با شکستی سخت در نمایش و اکران عمومی مواجه شد.
جشنواره سی و هفتم فیلم فجر نیز از جذاب ترین و مهیج ترین سال های جشنواره برای سینمای ایران بود ، جشنواره ای که نوید تعداد بسیاری فیلم خوش ساخت و قدرتمند و مخاطب پسند را برای سینمای ایران داشت و سیمرغ بلورین خود را به تازه ترین اثر نرگس ابیار (شبی که ماه کامل شد) اهدا کرد.
در پایان سال نیز بالاخره محسن امیریوسفی توانست فیلم پر سر و صدای خودش را اکران کند و آشغال های دوست داشتنی به نمایش عموم مردم گذاشته شد ، اثری که حقیقتا هیچ شباهتی به جنجال ها و حواشی پیرامونش نداشت و یک بزرگنمایی اتفاقی و یا ناخواسته برای این فیلم بود.
در پایان سینمای سال ۱۳۹۷ را می توان به دو بخش محتوایی تقسیم کرد ، بخش نخست آن را کمدی های متعدد و متوالی شامل می شد ، کمدی هایی که تقریبا اساس و ریشه ای یکسان در داستان های خود داشتند ، حضور دو مرد در ساختار طنز که به کلاهبرداری و یا دروغ منتهی می شدند و در نهایت نیز حجم اعظمی از فروش سینمای ایران را به خود اختصاص می دادند. اما بخش دوم تحت تاثیر سینمای اجتماعی این روزهای ایران قرار داشت ، سینمایی که فروش و استقبال چندانی ندارد اما پر است از قصه های نو و جذاب که در ساختارهای فرمی قدرتمندی روایت می شدند و پس از اندک مدتی با شکست در نمایش عمومی شان مواجه می شوند.