
سرویس معرفی: برای انتقال مفاهیم از طریق کتاب، سبکها و شیوههای گوناگونی وجود دارد. گاه نویسنده برای انتقال یک مفهوم ساده مثل خیانت، از راه مقایسه و تحلیل علمی وارد میشود، گاهی از طریق بررسی روانشناسانهی یک یا چند رویداد با مخاطب در این باب سخن میگوید، گاهی از طریق شعر این ارتباط را با مخاطب برقرار میکند و منظورش را انتقال میدهد و گاهی هم با نوشتن یک داستان یا خلق یک رمان این منظور را حاصل میکند. این دو شیوهی اخیر، عمق نفوذ بیشتری در میان تودههای مردم دارد و بهدلیل زبان محاوره و جذابی که از آن بهره میگیرد، پیام را در آمادهترین حالات روحی یک فرد به او انتقال میدهد. شاید توجه رهبر انقلاب به این دو روش، یعنی شعر و رمان، برای انتقال مفاهیم بهویژه مفاهیم انقلاب اسلامی ایران، جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و مفاهیم دینی از همینرو باشد.
کتاب «دختران آفتاب» با استفاده از سبک «داستانمقاله» به بررسی و نقد و رد و اثبات مؤلفهها و مباحث و شبهات حوزهی زن و خانواده و جامعه میپردازد و میتوان گفت از موفقیت زیادی در این زمینه برخوردار است. مباحث در حین برگزاری یک اردوی دهروزهی دخترانهی دانشجویی از دانشگاه تهران اتفاق میافتد که بهقصد زیارت امام رضا علیهالسلام راهی مشهد شدهاند. به مناسبتهای مختلف و اتفاقاتی که میافتد، موضوعات مطرح و بررسی میشوند و به نتیجه میانجامند. راوی داستان دختری است به نام مریم که بهدلیل بیتوجهی مادر به محیط خانه در اثر توجه شدیدش به کار در بیرون از منزل و ایجاد گسست خانوادگی، دچار روحی رنجور و ناآرام شده است و تصمیم میگیرد برای تنبیه والدینش هم که شده، چند روزی آنها را بیخبر رها کند. به ذهنش میرسد که فرار کند، اما خوب که فکر میکند میفهمد آدم این کار نیست. در همین موقع، یاد اطلاعیهی اردوی زیارتی دانشگاه میافتد و بدون معطلی ساک مختصری آماده میکند و خود را به جمع زائرین میرساند. فاطمه که یکی از مسئولین برگزارکنندهی اردوست، با اخلاق خوش و آرامش و با وجود فقدان صندلی خالی، موجبات همسفر شدن مریم با آنها را فراهم میکند. او در طی سفر با همدلی و همراهی که با احساس بچهها دارد، از بروز جدل و درگیریهای لفظی بین آنها جلوگیری میکند و با استفاده از مطالب مرجع و مستند، به بحثها جهت مثبت میدهد.
نویسندگان این کتاب، آن را با روحیهی بچههای گرم هیئتی نگاشتهاند و بیشمار از اصطلاحات آنها در مکالمات کتاب بهره بردهاند. البته این مکالمات، محاورات قریب به دو دههی پیش است و از این جهت، هم نوستالژی خوبی برای کسانی است که در اواخر دههی هفتاد و اوایل دههی هشتاد، در سن راهنمایی و دبیرستان بودهاند و هم برای جوانان امروز این امکان را فراهم میکند که با محاورات آن سالها آشنا گردند و متوجه تغییر این محاورات در این بیست سال شوند و مثلاً بفهمند درگیریهای روحی دختران بیست سال پیش چه بوده و بین آنها چه کلماتی رواج داشته است و به این ترتیب، با دغدغههای آنها بهخوبی آشنا میشوند.
کتاب از فرازوفرودهای خوبی برخوردار است. ریزداستانهای جالبی در زمان اردو اتفاق میافتد و داستان زندگی بچهها و تجربیاتشان دیدنی است. گم شدن عاطفه یا حضور برادرش همزمان با برگزاری اردو در مشهد، داستان بمبگذاری در حرم امام رضا و شهادت جمع کثیری از مردم در روز عاشورا که مریم آن را اینگونه روایت میکند نیز جالب است:
«چند قدم دیگر رفتم و دوباره برگشتم بهسمت فاطمه.
- فاطمه جان!
سرش را بالا آورد اما اینبار نگاهش غریبه بود!
- التماس دعا، فاطمه جان!
- محتاجیم به دعا!
دیگر معطل نکردم و خودم را به کفشداری رساندم. میان دو نیروی متضاد گیر کرده بودم. یکی مرا به درون میکشید و دیگری به بیرون هل میداد. نگاهی به برگهی زیارت عاشورا کردم. سعی کردم بفهمم فاطمه کجا را میخواند. احساس کردم که حتی صدایش را هم میتوانم بشنوم.
- الهم اجعنی فی مقامی هذا ممن تناله منک صلوات و رحمت و مغفره.
کفشها را گرفتم. کفشهای خودم را گذاشتم روی زمین تا پایم کنم. دوباره صدای فاطمه آمد. صاف و شفاف!
- الهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد.
رویم را برگرداندم بهسمت صدا. صدای مهیبِ شدیدی زمین و زمان را به هم ریخت. یا فاطمهی زهرا! احساس کردم چیزی جلوی صورتم منفجر شد. موجی از گرما از روی سروصورتم گذشت. چشمهایم سوخت و گوشهایم تیر کشید. بیاختیار فریاد زدم: یا فاطمهی زهرا! تازه بعد از آن بود که فهمیدم صدای انفجار از توی حرم بوده است... به یاد خواب دیشب افتادم. آتش! فاطمه!...»
کتاب دختران آفتاب توسط امیرحسین بانکی، پور فرد، بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند ره رشته تحریر در آمده و توسط انتشارات سروش به چاپ رسیده است.
بهزاد دانشگر یکی از نویسندگان این کتاب فاخ رو جذاب است. در آستانه سالگرد رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب، گفتگویی داشتیم با این نویسنده موفق کشورمان که در ادامه ملاحظه خواهید کرد.
دانشگر در خصوص آغاز نوشتن کتاب دختران آفتاب گفت: ایده اولیه، برنامه ریزی و مطالعات برای نوشتن این کتاب از سال 77 آغاز شد و از سال 78 شروع به نوشتن آن کردیم.
وی درباره نیاز اجتماعی آن دوران نسبت به پاسخ دادن برخی از مسائل و دغدغه ها برای نوشتن چنین کتابی افزود: در آن دروان سوالات و بحث های زیادی پیرامون مسائل زنان و در جامعه وجود داشت و ما نیز دنبال این بودیم که جواب این سوالات را پیدا کنیم و بنظرمان رسید که جای یک اثری که بتواند به زبان مناسب جواب سوالات مردم را بدهد خالیست، اگر هم کتابی برای پاسخ به اینگونه سوالات مردم وجود داشت بیان کتاب یا دسترسی به آن طوری بود که مردم کمتر سراغ آن می رفتند، ما تلاش کردیم جواب این چالش های فکری و اندیشه ای را از دل آن کتاب های بیرون بیاوریم و به گونه ای که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند در اختیار مردم قرار دهیم.
دانشگر خاطر نشان کرد: البته برخی از این مسائل نیز تا آن زمان در جایی بیان یا پاسخی به آن داده نشده بود و به نوعی می توان گفت طرح مسئله و پاسخ به آن ابداع و نوآوری خودمان در این کتاب بود. مثلا بحث خلقت زن و مرد و بر اساس روایتی از امام صادق علیه السلام، یا بحث اشتغال زنان که از آن به عنوان حضور زنان در جامعه تعبیر می شد در حالی که ما میدیدیم که حضور زن با اشتغال آن متفاوت است و یک زن می تواند در جامعه حضور داشته باشد در حالی که شغلی در بیرون از خانه نداشته باشد.
این نویسنده کشورمان پیرامون انتخاب نوع بیان این مسائل به صورت داستانی و در قالب ماجرای اردوی دانشجویی دختران دانشجو به مشهد، نیز گفت: با مشورت هایی که با دکتر بانکی پور و دکتر رضایت مند داشتیم به این نتیجه رسیدیم که بهترین بستر برای بیان این مسائل می تواند همین قالب اردویی باشد و شخصیت های حاضر در این اردو در نقش کارکتر ها باشند و بیایند ایده ها و نظرات خودشان را بیان کنند و در طول زمان هم یک حرکت جمعی را آغاز کنند و به یک نقطه واحد نیز برسند.
دانشگر پیرامون تقریظ رهبر معظم انقلاب بر این کتاب فاخر، گفت: اولا باید بگویم رهبر معظم انقلاب برخلاف بسیاری از مسئولان فرهنگی اهل مطالعه و کتاب خوانی هستند و از زمان ریاست جمهوری شان نیز معمولا هر کتابی می خوانند نظرشان را در انتهای آن می نویسند. ما هم نسخه ای از کتاب را خدمت ایشان ارسال کرده بودیم اما نمیدانیم ایشان همان نسخه ارسالی ما را مطالعه فرمودند یا خودشان از نمایشگاه یا جای دیگری کتاب را تهیه کردند، ولی در هر صورت چند سال قبل از رو نمایی از تقریظ برکتاب، ایشان این متن را نوشته بودند و چندسال قبل دفتر ایشان به این نتیجه رسیدند که با توجه به مسائل موجود در اجتماع جای چنین کتابی هنوز خالی است و تقریظ آن را منتشر کردند تا جامعه با نگاه دیگری سراغ این کتاب بروند.
وی افزود: بعد از رونمایی از تقریظ رهبر معظم انقلاب این کتاب با استقبال چشمگیری مواجه شد مردم علاقه زیادی به آن نشان دادند.
دانشگر گفت: اما متاسفانه چند وقتی است که انتشارات سروش نسبت به انتشار و توزیع این کتاب کم توجه شده و همین امر باعث شده کتاب در دسترس علاقه مندان قرار نگیرد و از آن فضای اولیه و استقبال گرم مردم فاصله بگیرد. تقاضا برای کتاب زیاد است اما انتشارات سروش آن را عرضه نمی کند و هر چه از انتشارات پیگیری می کنیم جواب درست و قانع کننده ای نمی دهد و هیچ کار تبلیغی، رسانه ای و فرهنگی روی آن انجام نمی گیرد.
وی تاکید کرد: این در حالی است که لطف مقام معظم رهبری نسبت به ما و این کتاب کماکان ادامه دارد و در برخی از دیدارها که توفیقی دست داده و خدمت ایشان رسیده ایم یا دکتر بانکی پور خدمتشان رسیده اند حضرت آقا نسبت به این کتاب کماکان ابراز علاقه کرده اند.