سرویس پرونده: یک دشت مالامال از رمل که قتلگاه عده زیادی از جوانان مجاهد و مبارز این مرز و بوم بوده است، هر سال موعد عده فراوانی از مردمی است که میخواهند ظهر عاشورا را با شهدای دفاع مقدس بگذارنند.
مقتل شهدای فکه محل برنامه دائمی ظهر عاشوراست که 17 سال است در همان محل برگزار میشود و بسیاری از شهرهایشان برای شرکت در این برنامه به فکه میروند.
علیرضا کوهفر از قدیمیهای موسسه عاشوراست که از همان ابتدا در برگزاری این برنامه حضور داشته است. کوهفر را حالا با نمایش فصل شیدایی در مرکز فرهنگی مهنا میشناسیمش. با او دربار تاریخچه برنامه ظهر عاشورای فکه سخن گفتهایم.
***
مقدمه و تاریخچهای درباره برنامه عصر عاشورای فکه بفرمایید؟
برنامه عزاداری و خیمهسوزی مقتلالشهدای فکه، از سال 79 تاکنون در حال اجرا است و هر سال در ظهر عاشورای حسینی در مقتلالشهدا این برنامه اجرا میشود. سال اول گروه تفحص در آن منطقه مشغول بود و شهید محمودوند ظهر عاشورا، مراسمی گرفت و خود بچههایی که آنجا در تفحص بودند و بچههای ارتش که در پاسگاه مرزی بودند، جمع شدند و عزاداری کردند. غذایی پخته شد و نذری داده شد. این اتفاق سال اول افتاد و سال دوم آقای محمودوند شهید شدند. به عاشورای سال بعد نرسید که احسان محمدحسنی بچههای موسسه عاشورا را جمع کرد و گفت ما میخواهیم این روند را ادامه دهیم و نگذاریم که این خیمه بخوابد. حالا که شهید محمودوند هم نیست، بیاییم این علم را نگه داریم. سال دوم ما کاروان بردیم و برنامهای در آنجا اجرا شد. سالهای اول شاید تعداد نفرات کمتر بود یا با یکی دو تا کاروان اجرا میشد، اما خیلی طول نکشید که مردم و کاروانها آنجا را پیدا کردند و با ازدحام جمعیت و استقبال زائرین روبرو شدیم. آن سالها چون عاشورا در ایام بهار بود یعنی در ماههای فروردین و اردیبهشت و کمکم به عید رسید، کاروانهای راهیان نور زیادی در منطقه بودند که وقتی اطلاعرسانی میشد که ظهر عاشورا در فلانجا مراسم است، بالطبع خیلی استقبال زیاد بود و شلوغ میشد. دیگر همه ساله این خیمه آنجا علم میشود و موسسه عاشورا و بچههای موسسه هر سال یکی از کارهای اصلیشان این برنامه است که تبدیل به یک برنامه کشوری شده است.
امسال هجدهمین برنامهای است که برگزار خواهیم کرد. برنامه تشکیل شده است از سخنرانی، مداحی، آیتمهای کوتاه دیگری مثل شعرخوانی و خیمهسوزی و نهایتا اطعام عزاداران که معمولا بعد از نماز ظهر عاشورا شروع میشود و تا ساعت سه و چهار بعدازظهر هم ادامه دارد.
اتاق فکر برنامه کدامیک از دوستان بزرگوار هستند و با چه اولویتهایی برنامه طراحی شده است؟
رفقایی که از همان سال اول، همراه بودند جمعی از بچههای تفحص و بچههای موسسه عاشورا بودند. از قدیمیترها، گلعلی بابایی که آن ایام معاون فرهنگی لشکر 27 تهران بودند. سیدمحمود خیرالامور که مجری برنامه هستند و هر سال زحمت اجرا را دارند و در شورای مرکزی ما زحمت میکشیدند. حسین دلاوری از رفقای قدیمی موسسه عاشورا که سالهای قبل خیلی پررنگ حضور داشتند. میثم محمدحسنی که کارهای تبلیغاتی و طراحی و کارهای گرافیکی و هنری برعهده ایشان بود. احسان محمدحسنی که مسئولیت اصلی با ایشان بود. همیشه در شورایی این تصمیمات گرفته و برنامه تهیه میشد.
در اجرای این برنامه موضوع خاصی را دنبال میکنید؟ دستاوردهای این هفده دورهای که برگزار شده است، بفرمایید؟
مقتلالشهدای فکه، کربلای ایران و کربلای دفاع مقدس است. 123 شهید که در مقتل، تشنه و جانباز بودند و تشنه به شهادت رسیدند. واقعا کربلای ایران است. بهترین جایی که در ایران میتوانیم عزاداری کنیم و صحنه نزدیک به کربلا را داشته باشیم، همانجا است. متقلالشهدای فکه جایی است که زمین به آسمان خیلی نزدیک است. حس غریبی در آن است و ما همیشه سعی کردیم از افرادی استفاده کنیم که هم شخصیت دفاع مقدسی دارند و روایتی از همان والفجر مقدماتی و اتفاقاتی که در منطقه افتاده است، میکنند و هم از عاشورا برای ما بگویند و مقتلخوانی کنند. هر ساله حاج سعید قاسمی صحبت میکنند. حاج حسین یکتا، خیلی از سالها را زحمت کشیدند. حاج آقای حاجتی تشریف آوردند. از آقای رحیمپور ازغدی استفاده کردیم. حضور شهدای گمنام خیلی از سالها اتفاق افتاده و امسال هم خواهیم داشت. چند شهید گمنام را در مقتل در ظهر عاشورای هر سال تشییع میکنیم. این اتفاق امسال هم خواهد بود. سعی شده است کربلای ایران و کربلای امروزمان را به آن کربلا پیوند دهیم.
معمولا کاروانها هر جا که هستند خودشان را به این برنامه میرسانند. حتی در زمستان ایامی داشتیم که بارندگیهای بسیار سنگین بود. جاده فکه آسفالت نبود و مسیر در سیل، گم میشد ولی باز شاهد این بودیم که کاروانها خودشان را میرساندند. حتی سالی را خاطرم هست که مردم در آب بودند و پاچههای شلوارشان را بالا میزدند و تا ساق پا در آب راه میآمدند. مخاطب ما طیف عمومی جامعه میشود. ما میهمان ویژه هم داریم، خانوادههای معزز شهدا، پیشکسوتان و سرداران شهید، بازماندگان عملیات والفجر مقدماتی. شاید امسال خانواده شهید حججی میهمان ویژه برنامه باشند.
چه تعداد از دوستان بزرگوار در اجرای برنامه دخیل هستند و شما با چه ارگانهایی هماهنگی دارید؟
گروهی از بچههای خادم این برنامه را اجرا میکنند، که در آنها از نوجوان تا پیرمرد، از دانشجو تا سردار هست. یک گروه خادم چهل نفره هستیم که از چند روز قبل بچهها به آنجا میروند و مستقر میشوند و این تیم باید کل امورات را در آنجا فراهم کند. آنجا هیچ زیرساختی نیست. باید آرایش محیطیاش انجام شود، صوتش انجام شود. برق ندارد باید برقکشی شود. باید به لحاظ آب و سرویس بهداشتی و اتفاقات جنبی کار برای این چهار هزار نفری که میآیند خدمات آماده باشد. بحث آلودگی منطقه و انتظاماتی است که باید در مسیر قرار بگیرند. هنوز منطقه فکه، منطقه آلودهای است و جمعیت زیاد در آنجا، پراکندگیاش خطرناک است. گرما باعث میشود که ایستگاههای صلواتی بگذاریم. آب خنک تهیه کنیم. اورژانس باید بیاید. همه این چیزها باید پیشبینی شود. اطعام عزاداران؛ که ما هر سال ظهر اطعام ناهار هم به عزاداران داریم که خود این هم یک حجم کار است.
اگر بخواهم یاد کنم مجتبی اسلامیمنش، جانباز قطع پایی که تمام این هفده هجده سال را با ما بودند. سردار حاج قاسم صالحی از قدیمیهای منطقه که هر سال ما را همراهی میکنند. بچههای تفحص از قدیم، حاج محمد شهبازی، حاج حمید معجزاتی، بچههایی هستند که از ایام تفحص با علی محمودوند در منطقه بودند. پسر شهید پازوکی یا پسر شهید جانبزرگی، افرادی هستند که هر سال با ما به منطقه میآیند و جزو همین تیم خادمین هستند.
ما یک شهید هم دادیم. عزیزی که هر سال در برنامه ما بود و تقریبا هفت هشت سال همراه بود، شهید صالح زارع که شهید مدافع حرم است و دو سال پیش در سوریه به شهادت رسید.
برای برنامههای امسال پیشبینی و برنامهریزی انجام شده است؟ چه مشکلاتی امسال دارید؟
بزرگترین مشکل ما در منطقه، نزدیک شدن به فصل گرما است. یک بخش معضل گرما و بخش دیگر مشکل تامین آب و امکانات برای زائرین. یک بخش هم موجودات و حشرات آنجا مثل مار و عقرب است. اورژانس و آتشنشانی آنجا باید مستقر شوند. ارگانهایی که با ما همکاری کردند، سپاه حضرت ولیعصر استان خوزستان بود و بخصوص ناحیه شوش. نهایتا حامی مالی این برنامه قرارگاه فرهنگی بقیهاللهالاعظم و نذورات مردمی است. بودجه این برنامه تا به حالا دولتی نبوده است و به هیچ جا وصل نبوده است. همیشه نذورات مردمی بود. موسسه عاشورا از فعالیتهای سالش این سهم را کنار میگذارد که این اتفاق را مدیریت کند.
بعد از این همه سال که این برنامه اجرا شده است، قطعا فضای آزمون و خطایی ندارد. آیا این برنامه توانسته است جریانی ایجاد کند یا یک برنامه دستوری در یک دوره خاص بوده است؟
اصلا دستوری نیست، هر کس که در این برنامه آمده، یک جوری دلش گره خورده است که سالهای بعد حتما آمده است. هر کس یکبار آنجا آمده، دلش گره خورده است. اینجا جریانی شکل گرفته که کسانی یک سال آمدهاند، میگویند انگار دیگر عاشورای شهر، به ما نمیچسبد. من خودم احساس میکنم دیگر هیچ وقت نمیتوانم ظهر عاشورا در شهر باشم. کسی که فکه را تجربه کرده است، واقعا دیگر نمیتواند به جای دیگری فکر کنید. آنجا برکت ما است.
علت استمرار این برنامه و استقبال مردم را چه میدانید؟ با وجود اینکه اجرای این برنامه دشوار است.
مشابه این کار شاید بتوانیم نام ببریم، بالاخره یک برنامه معنوی را به مناطق میبرند و آن مناطق واقعا حال دیگری نسبت به شهر دارد اما واقعا این خلوص بچهها بود. این برنامه را شهید محمودوند پایه گذاشتند و میخش را کوبیدند. بعد هم بچههای جانبازی که با ما بودند، بچههای باعشق و صفایی بودند و نفس اینها بود که آنجا همین طور مانده است. البته از همه مهمتر خود شهدای مقتل هستند که مدد میرسانند والا بعضی از سالها خیلی از کارها گره خورده است. خیلی اجرای برنامه سخت شده است، یعنی سنگین است. با سه چهار روز حضور در منطقه، جمع کردن چنین مراسمی خیلی ریزهکاری و ابعاد مختلف دارد. یعنی فقط چهار هزارتا غذا آنجا میخواهید بپذیرید مشکل دارید چه برسد که برق هم بیاید. حمل و نقل تجهیزات هم سخت است، چون آنجا رملستان است. اصلا ماشین طرف مقتل نمیرود. یعنی ما یک موتور برق را میخواهیم ببریم باید پانصد متر روی کول بچهها و دوش بچهها حملش کنیم. شرایط حرکت روی رمل هم، شرایط سختی است. یعنی قدم هم بزنید خسته میشوید، چه برسد این حجم پرچم و خیمه و باند صوت و تجهیزات و ادوات. واقعا خود شهدا مدد میرسانند و خودشان هستند که از مردم میزبانی میکنند. فکر میکنم خلوص بچهها بود و حال خوب بچهها والا چیز دیگری نمیتواند باشد.
خاطره خاصی هم از اجرای برنامه در سالهای قبل در ذهنتان هست که شما را به یاد فکه بیندازد و مراسم ویژهای که عصر عاشورا برگزار میشود؟
واقعیت این است که حال خوب مردم در ظهر عاشورا در آنجا لذتی دارد که این لذت از زیر زبان ما نمیرود. یعنی ظهرهای عاشورا در آنجا حس و حال خاصی است. دو سه شب قبل خادمین برنامه در آنجا خادمی میکنند و در رینگیهایی که معراج شهدای تفحص بود، مینشینند و روضه میخوانند و عزاداری میکنند. شهید گمنامی که میخواهیم بیاوریم، شب قبل بچهها آنجا با او خلوتی میکنند. این حالهای خوب ما را واکسن میزند برای یکسال حضور در شهرهای آلوده. یعنی واقعا خلوتی برای ماست، مایی که در این دم و دستگاه کارهای اداری هضم شدیم و داریم کار شهری میکنیم. سه چهار روز که به فکه برویم و خودمان باشیم و با دل خودمان باشیم، عزاداری کنیم و روضه بخوانیم، زیارت عاشورا بخوانیم، حالمان خوب میشود. این برنامه واقعا اول برای حال خودمان است. خاطره هم که بیشتر همین لذتها است. اگر بخواهیم از اتفاق و از حادثه و اینها بگوییم الان خوشایند نیست. متاسفانه این برنامه حادثه هم داشت که روی مین رفتند و شهید دادند. بالاخره این منطقه هنوز آلوده است. ولی همه برای ما لذت است و حال خوبی است که از خودمان و از دیگران میبینیم.
درمورد تقارن هفته دفاع مقدس با دهه اول ماه محرم نظرتان را بفرمایید و اینکه چه بهرهبرداریهایی از این تقارن میشود انجام داد؟
امسال این موضوع تقارن تقویمی دارد، ولی ما هر سال این تقارن را داریم یعنی ما هر سال گرهی از دفاع مقدس و کربلا داریم. حالا امسال اینها در تقویم روی هم نشسته است. مراسم ظهر عاشورای فکه، اصلا اتصال کربلای ایران با دفاع مقدس ایران و شهدای ما و اصحاب امام حسین(ع) و فرزندان امام حسین(ع) است و امسال مناسبت تقویمیاش هم کار را مضاعف میکند. همیشه سخنرانان و مداحمان دو وجهی هستند و ضمن اینکه مقتلخوانی میکنند، خاطرهگویی و روایتگری هم در کنارش میکنند. امسال هم همین گونه است یعنی برنامه ما تغییر خاصی نباید بکند، چون همیشه همین طور بود.
برنامهای که امسال اجرا خواهد شد، به چه ترتیب است؟
حدود یک ساعت قبل از اذان ظهر با زیارت عاشورا شروع میکنیم. اذان ظهر که پخش میشود، نماز جماعت در همان مقتل با حضور کاروانها برگزار میشود. بعد از نمازجماعت سخنرانی و شعرخوانی داریم. امسال از صابر خراسانی دعوت کردیم. مقالهخوانی داریم، گاهی مصطفی رحیمی، گاهی حسین قدیانی، گاهی بزرگواران دیگری بودند که مطلب مینویسند و آنجا میخوانند. سعید قاسمی صحبت خواهد کرد. مداحی خواهد بود و بعد هم خیمهسوزی و تشییع شهدای گمنام را در پایان خواهیم داشت.