به گزارش حلقه وصل، سومین کارگاه نقد شعر بانوان دوره پنجم آفتابگردان ها، در سومین روز از شهریور، با حضور علی داوودی، فاطمه هاوشکی و کبری موسوی قهفرخی در اردوگاه سهروردی زنجان برگزار شد. این جلسه راس ساعت 12 با خواندن بیتی توسط خانم قهفرخی آغاز شد.
سلام، ساده سلام مرا جواب بده
سلام حرف بدی نیست ها، جواب بده
از خوزستان، ریحانه احمدی اولین نفری بود که شعر خود را در معرض نقد قرار داد.
با هیاهو آمدی هرچند رفتی بی صدا
می کشد بر شانه خود شهر، آشوب تو را
داوودی شعر او را دارای تصاویر خوب دانستند. از نظر خانم موسوی و هاوشکی، قافیه، بار کل بیت را به دوش می کشد. موسوی می گوید: شعر مقفای قوی، نشان دهنده توانایی بالای شاعر است.
ملیحه دانایی سومین فردی بود که به شعرخوانی پرداخت.
مثل یک رود که از کوه فرو می ریزد
گریه ام بغض شده، توی گلو می ریزد
داوودی فضای شعر را منسجم دانست ولی از تکرار قافیه، انتقاد کرد. نسرین خلفی تنها شاعر زنجانی این جمع، شعر خود را اینگونه آغاز کرد:
به خاطرت همه شهر در به در باشد
تا رسید به مصرعی که بسیار تحسین داوودی را برانگیخت.
به ابر دوخته ام چشم و روشن است دلم
فائزه کثیری دومین شاعر از خطه خوزستان بود که به شعرخوانی پرداخت مطلع شعر وی مورد توجه منتقدین واقع شد:
گرم است با خاطراتت این خانه سردسیری
دلگیرم از بی تو بودن، دلخسته از ناگزیری
نقدی هم که به شعر وارد شد، عدم تناسب انواع "ی" در پایان ابیات با یکدیگر بود.
اولین شاعری که به شعر سپید پرداخت، مایده رجایی فر از اصفهان بود.
تو را جستجو می کنم
با انگشتان زنی که نمی شناسمش
منتقدین، شعر را به دو بخش تقسیم کرده و بخش دوم آن را شعری مجزا و در عین حال کامل دانستند.
ای کاش روزی هم بیاید یک سوار از راه..
بند آخر شعری است نیمایی با فضایی نو و متفاوت که توسط شاعر قمی، عاطفه جوشقانیان خوانده شد.
علی داوودی، متخصص شعر نیمایی، دیدگاه قیاسی شعر را ستود و بند آخر را تمام حرف شعر خواند.
در ادامه برنامه زهرا ساری غزل خود را خواند:
ثریا می روی بی معرفت بی من کجا؟ تا کی؟
از نظر هاوشکی، معماسازی و پیچیدگی این شعر موجب سردرگمی مخاطب می شود.
شعری با فضایی متفاوت توسط شاعر اصفهانی، فاطمه احمدی خوانده شد.
بیتی که بسیار مورد تحسین داوودی واقع شد، تلمیحی به شعر سعدی داشت:
ای ساربان آهسته نه اینبار تندی کن
من خسته ام حال مرا سعدی نمی داند
حدیثه هاشمی تنها شاعری بود که شعر کودک خواند.
توی خیابان می خواند آواز
آن مرد تنها همراه یک ساز
داوودی به او و همه حضار پیشنهاد کردند که حتما شعر کودک را مطالعه کنید زیرا مصامین بکری دارد.
شکوفه رضایی آخرین شاعری بود که به شعرخوانی پرداخت.
منتقدین شعر سپید وی را شعر خوبی دانستند و قایل بودند در این زمینه خلع سلاح هستیم و نباید به اندازه شعر کلاسیک، از شعر نو انتظار داشت؛ زیرا سابقه طولانی ندارد.
* کمالی در اردوی آفتابگردانها: سعدی، مانوس ترین شاعر با زندگی است
اولین کلاس آموزشی آفتابگردان ها در روز سوم اردوی بانوان شاعر در زنجان با معرفی شاخصه های شعر سعدی شروع شد.
مدرس این کارگاه مهدی کمالی، عضو هیئت علمی دانشگاه، سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: "سعدی مانوس ترین شاعر زبان فارسی با زندگی است. ما این را از آثار سعدی درک می کنیم. شعر سعدی بیش از هر شاعر کلاسیک دیگر فارسی، شعر زندگی ست. اما این شعر زندگی بودن چیست و چرا نسبتش به شعر سعدی درست است؟
هر شعری که محتوای آن را به نثر بنویسیم و محتوایش زندگی را پوشش دهد، شعر زندگی نیست".
کمالی در ادامه به «محاکات» اشاره کرد و آن را وظیفه ی کارکردی که برای اثر هنری پذیرفته است دانست و تاکید کرد شعر زندگی را محاکات می کند. "در واقع شعر زندگی شعری ست که بیش از دیگر شعرها زندگی را محاکات می کند."
کمالی در ادامه از برخی ویژگی های منعکس شده از زندگی نظیر اعمال تکرارهای موجود در زندگی هم به صورت تکرار محتوا و هم تکرار متن، تناقض محتوایی و نمایان کردن آن از طریق کاربرد در صنعت تضاد، و استفاده های برجسته از استدراک، صحبت کردند.
وی افزود: متخصصان، شعر سعدی را «شعر زبان» نامیدند که در مقابل «شعر تصویر» است. تصویرهایی که در شعر سعدی استفاده می شود تکراری است ولی نوع بیان آن متفاوت و تازه است.
از مهم ترین مختصات شعر سعدی استفاده از کنایه است که آن را هم با تصرف به کار میگیرد. در واقع کنایه سطح مشترک صورخیال و ساختمان شعر است و اغلب با ایهام استفاده می شود.
به دلیل چنین دلایل ذکر شده ای، زبان شناسان سعدی را استاد نحو، که خود قلب زبان است می دانند و کسی را در استفاده ماهرانه و هنرمندانه از نحو، هم سنگ با سعدی نمی شمارند.