سرویس حاشیه نگاری _ محمد زندی: ظاهرا در دوران پسابرجام باید هر روز شاهد ورود کالاها و اشخاص عجیب و غریب باشیم. جعبه کادوپیچ شده پسابرجام این روزها خبر از ورود یک موسیقی دان فرانسوی میدهد که هر چه نگاه میکنیم، متوجه نمی شویم چرا باید به ایران بیاید و برای هنرمندان ایرانی کارگاه آموزشی موسیقی آن هم گیتار برقی برگزار کند.
چندی پیش خبری در فضای مجازی منتشر شد مبنی بر ورود "کریستف گودن" در آینده ای نزدیک به ایران و برگزاری کارگاه آموزشی موسیقی گیتار برقی برای موزیسینهای ایرانی!
اولین نکتهای که فارغ از شخصیت و کیستیِ "گودن" نظرها را جلب می کند، گیتار برقی است! جامعه ما از هر طیفی چه سنتی و چه مدرن و چه مذهبی و حتی روشنفکر نسبت به موسیقی سنتی ایرانی علاقه ویژه ای دارند. حتی علاقه مندی آن دسته از ایرانیها به موسیقی غربی نیز بر محور موسیقیهای آرام استوار است نه موسیقی های تندی که در غرب طرفداران خاص خود را دارد.
در حقیقت موسیقیهای تند غربی مانند راک عموماً در میان نسلهای مختلف ایرانی از کمترین محبوبیت برخوردار است و مشخص نیست برای آموزش این نوع موسیقی که اقبال به آن بسیار محدود است، چرا باید این مقدار هزینه و زمان صرف شود. آنچه واضح است اینکه این کارگاه و موسیقی آن هیچ شخصیت و جایگاهی به موسیقی ایرانی در دنیا اضافه نمی کند.
اما گذشته از این مسئله نگاهی هم به خود «گودن» می اندازیم. این آهنگ ساز 48 ساله فرانسوی سابقه فعالیت با گروه و افراد مختلف را دارد که یکی از آنها مایکل جکسون است. البته در خبر منتشر شده در بعضی سایتها آمده که این فرد آهنگ ساز مایکل جکسون بوده است اما در واقع او با گروه مایکل جکسون همکاری داشته است. نکته جالب اینکه ایراننژاد مدیر روابط عمومی موسسه سرنا که مسئولیت دعوت از گودن را بر عهده دارند، از این موضوع یعنی نوازندگی این آهنگ ساز فرانسوی برای گروه مایکل جکسون خبر میدهد!
مسئلهای که ایران نژاد و مسئولین موسیقی و فرهنگی کشور فراموش کرده اند، جایگاه فرهنگی جمهوری اسلامی و سطح متفاوت ایران در عرصه موسیقی و فرهنگ است که فراتر از نام هایی همچون «گودن» است که بدون شک حضور آنها در کشور هیچ کمکی به رشد و ارتقاء موسیقی نمی کنند. مسئولان فرهنگی شاید گمان کنند اگر تعداد معدودی از آهنگ سازهای وطنی با گیتار برقی و موسیقی راک و آمثال آنها بیشتر آشنا شوند، موسیقی ایران جایگاه مناسب تری پیدا می کند در حالی که هویتی که موسیقی ایرانی در میان مردم و حتی دیگر کشورها دارد، نه به دلیل استفاده از موسیقی غربی، بلکه استفاده از موسیقی اصیل ایرانی است.
این نوع نگاه برخی مسئولین از نگاه جزیره ای به فرهنگ نشات می گیرد زیرا کمتر مسئولی خود و مسئولیت خود را بخشی از یک فرهنگ کل می داند. هر کدام از تصمیمگیران در حوزه های مختلف فرهنگی سعی می کنند کار اجرایی خود را انجام دهند؛ حتی اگر خروجی این کار منفک و جزیرهای، دعوت از آهنگسازی نه چندان مطرح باشد که نه تنها سنخیتی با فرهنگ ایرانی ندارد، بلکه موسیقی و ساز او نیز اقبالی در میان ایرانیان ندارد.
اگر نگاه به فرهنگ و احساس مسئولیت نگاهی کلان باشد و همه نسبت به این مسئله مظلوم احساس مسئولیت کنند، گذشته از اینکه میتوان کمتر نگران مباحثی چون نفوذ فرهنگی بود، بلکه اجزای مختلف فرهنگ همچون موسیقی شاهد رشد و ارتقاء خواهند بود.