به گزارش حلقه وصل به نقل از المیادین، سردرگمی در سیاست آمریکا با عقبنشینی «دونالد ترامپ» از اقدام نظامی علیه ایران، پایان نیافته است. آرامش نسبی بعد از طوفانی از تهدیدهای متقابل میان آمریکا و ایران، تناقضات در مواضع آمریکا و تناقض در اظهارات را برملا کرد در مقابل، طرف ایرانی در سطوح رسمی و مردمی، استواری و پایداری را نشان داد.
تناقض آمریکایی در چندین سطح و در اظهارات شخص ترامپ نمودار شده است. در حالیکه رئیس کاخ سفید از نیت خود برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه تهران خبر داد و اعلام کرد که طرحهای دیگر از جمله گزینه نظامی، همچنان بر روی میز است، در عین حال از موضع ایران به دلیل عدم هدف قرار دادن هواپیمای نظامی سرنشیندارد تقدیر کرد و آن را تصمیمی عاقلانه خواند که شایسته تقدیر است.
در حالیکه ترامپ تصریح کرد که برای مقابله با ایران عجلهای ندارد، پس از آن ایران را به مذاکره دعوت کرد و اظهار داشت که مصمم است محدودیت زمانی برای پاسخ دادن تعیین کند.
اختلاف نظر در داخل دولت آمریکا، سوالهای عدیدهای درباره میزان اعتماد ترامپ به اعضای دولتش، بهویژه طرفداران جنگ از جمله «جان بولتون» و «مایک پامپئو»، ایجاد کرده است. بهترین ادله برای این ادعا، سخنان ترامپ درباره اطرافی است که تلاش میکنند او را به اقدام نظامی سوق دهند ولی او در برابر این گزینه مقاومت کرده است.
«مایکل معلوف» تحلیلگر و مشاور سابق در وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) گفت: «معتقدم که ما در حال حاضر در بنبست قرار داریم، ایالات متحده سیاست مشخصی ندارد و این یکی از دلایلی است که ما طی دو روز گذشته شاهد آن بودهایم.»
وی افزود: «ترامپ نشستی در کمپ دیوید با حضور مشاوران امنیت ملی برگزار کرد تا استراتژی و نیز سیاستی یکپارچه را تدوین کند. رئیسجمهور حق داشت که پاسخ ندهد و موضع او به دلیل اهمیت قائل شدن به جان انسانها، درست است.»
به عقیده معلوف، این امر بدان معنا نیست که رئیسجمهوری آمریکا به اقدام نظامی در آینده به موازات هرگونه تحول احتمالی دست نخواهد زد. از سوی دیگر، ایرانیها خویشتنداری نشان دادند و «بحثها درباره مسیر پهپاد و میزان نقض حریم هوایی ایران توسط آن ادامه دارد اگر چه ایران مدارکی ارائه کرده است.»
این مسئله به عقیده معلوف در حال حاضر پیچیده است؛ منطقه شاهد تنشی فزاینده است و برهه کنونی مرحله تامل و تلاش برای دستیابی به مذاکرات دوجانبه است. این مرحله فرصت را برای همپیمانان و دوستان هر دو طرف جهت دستیابی به توافقی فراهم میکند.
از سوی دیگر، «پائولو شیراک» مدیر موسسه سیاست بینالمللی در واشنگتن معتقد است که سیاست آمریکا درقبال ایران واضح و بدون تغییر است. نتیجهگیری آن این است که واشنگتن قصد دارد اقتصاد ایران را از طریق خفه کردن آن نابود کند.
دولت آمریکا معتقد است که از طریق تحریمها موفق خواهد شد و ایران را به تسلیم شدن مجبور میکند. بدیهی است که آمریکا نمیخواهد این وضعیت را از طریق متوسل شدن به نیروی نظامی ایجاد کند.
به عقیده پائولو شیراک، حادثه اخیر سناریو را پیچیده کرده است بدون اینکه نگاهها را از این سیاست مشخص دور کند. به گفته وی، شاخص واضحی وجود ندارد که این دولت، در این زمان خاص، درصدد باشد تحریمها را لغو کند و به ایران اجازه سرمایهگذاری و فروش نفتش را بدهد. «آمریکا معتقد است که میتواند ایران را از طریق فشارهای اقتصادی به بازگشت پای میز مذاکرات مجبور کند. بعداً میزان درستی این فرضیه را خواهیم دید.»
در صورتیکه امور به دلیل حوادث نظامی همانند آنچه که اتفاق افتاد، پیچیدهتر شود، میتواند سناریو را پیچیده کند. در چنین حالتی، دولت آمریکا فاقد سیاستی درباره گام بعدی است.
درخصوص مواضع ایران، که گفته است در شرایطی که صادرات نفتش به صفر برسد مانع از عبور نفتکشهای کشورهای دیگر از تنگه هرمز خواهد شد، شیراک اظهار داشت: «اگر جای ایران بودم این موضوع را مورد تأکید قرار میدادم. وقتیکه کشوری به دلیل این فشارهای اقتصادی تهدید میشود بر این باور هستم که منطقی است که دولت ایران برای حمایت از منافع خود به شیوههای دیگری، از جمله تنگه هرمز، روی بیاورد.»
دودستگی در دولت ترامپ
آیا تحریمها امکانپذیر است بدون آنکه پیامدهای نظامی و امنیتی در منطقه وجود داشته باشد؟
مایکل معلوف پاسخ داد: «ما به این مرحله نزدیک شدیم و این سوال در چنین سطحی مطرح میشود: تحریمهای باقیمانده کدامند که ایران را ناتوان از تحمل کنند؟ تاکنون تحریمها در متحد کردن صفوف داخل ایران موفق عمل کرده است. مشکلی که ما میبینیم این است که داخل دولت آمریکا دودستگی به وجود آمده است. به عنوان مثال، جان بولتون که در حال حاضر در سفر به اسرائیل به سر میبرد و رویکرد وی در سیاست خارجی با مایک پامپئو همسو است ولی این دو رویکردی متفاوت با ترامپ دارند. به نظر میرسد که در برخی امور حتی میان بولتون و پامپئو تفاوتهایی وجود دارد. پامپئو اخیراً از مذاکرات بدون پیششرط با ایران سخن گفته است و چند ماه پیش، شروط ۱۲ گانهای برای مذاکره با ایران مطرح کرد، به نظر میرسد این شروط محو شده است با وجودی که هدف نهایی پاسخ دادن ایران به چنین شروطی است.دودستگی واضحی در داخل دولت آمریکا وجود دارد، در دورههای قبلی دودستگیهای مشابهی طی بحرانها مانند بحران موشکها در کوبا و جنگ در عراق در سال ۲۰۰۳، مشاهده کردیم.
آیا این دودستگی به سرنگونی جان بولتون منجر خواهد شد؟
این اتفاق امکانپذیر است. «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر اسرائیل تاکنون موضع سکوت درقبال این حادثه اتخاذ کرده است ولی او تا الان از تمامی گامهای تنشزا علیه ایران حمایت کرده است. همچنین «محمد بن سلمان» ولیعهد سعودی از آمریکا میخواهد که اقدام نظامی علیه ایران صورت بدهد و به نیابت از اسرائیل و عربستان سعودی با ایران بجنگد. ترامپ عاشق پول سعودیهاست ولی من مطمئن نیستم که او سعودیها را تا حدی دوست داشته باشد که به نیابت از آنها بجنگد.
برکنار کردن بولتون
درخصوص اختلافات داخل دولت، که خیلی عمیق است، آیا به برکناریها و تغییر چهرهها خواهد انجامید؟
پائولو شیراک پاسخ میدهد: «این ممکن است. اگر به سال ۲۰۱۶ برگردیم، کمپین ترامپ به خروج از جنگها در خاورمیانه و عدم ورود به جنگهای جدید متمرکز بود. این جنگها را دولت جرج بوش پدر آغاز کرد، واضح است که ملت آمریکا بعد از مشاهده تلفات انسانی و هزنیههای هنگفتی، که آمریکا متحمل شد، از اینجنگها خرسند نیست. این جنگها از محبوبیت مردمی برخوردار نیست و ترامپ بر اساس این انتخاب شد. با معلوف همعقیده هستم که وارد شدن به جنگ با کشوری قدرتمندی مانند ایران قبل از انتخابات ایده خوبی برای ترامپ نیست و نتیجه هیچوقه تضمین شده نخواهد بود و آمریکا در موقعیتی قرار ندارد که بتواند در حال حاضر جنگی را شعلهور کند.»
چرا ترامپ تیم جنگی را در دولتش منصوب کرد همچون بولتون، که به مواضع تندرویانه و جنگطلبانهاش معروف است؟ آیا منظور این بود که بولتون به عنوان اهرم ترس برای بازدارندگی در برابر ایران استخدام شد؟
شیراک میگوید: «معتقدم ترامپ این افراد را بر خلاف رغبت شخصیاش انتخاب کرد. جان بولتون و پامپئو (با درجهای ضعیف) از بازها هستند که مخالف رویکرد ترامپ است. مطمئن نیستم که آیا ترامپ از او بینیاز خواهد شد آن هم به دلیل عملکرد دولت، که وجههاش با هرج و مرج در روند تدوین سیاست خارجی و نیز داخلی همراه شده است. همواره شاهد تغییر و عزل و نصبها در داخل دولت هستیم دقیقاً نمیدانم چه کسی حرف آخر را میزند و رئیسجمهور به حرف چه کسی گوش میدهد.»
در هر صورت، این تردید در پاسخ به ایران ناشی از سردرگمی است. ترامپ در نهایت پس از آنکه درباره میزان تلفات انسانی در صف طرف آمریکایی سوال کرد و زمانیکه پاسخ منفی شنید، از تصمیم خود عقبنشینی کرد. تصور میشد که او از قبل باید چنین اطلاعاتی را میدانست و چنین اطلاعاتی نیز به وی ارائه میشد و توضیحاتی درباره تمامی پیامدها داده میشود. بعید نمیدانم که شخصیتهایی مانند بولتون برکنار شوند.