
سرویس معرفی: شخصی از امام صادق(ع) پرسید معنی «حیّ علی خیر العمل» که در اذان گفته می شود چیست؟ امام صادق(ع) در پاسخ فرمود: «خیرُ العمل بِرُّ فاطمهَ و وُلْدها؛ بهترین عمل، نیکی به فاطمه و فرزندان اوست» (سیره چهارده معصوم، ص 165)
ارزش انسانها مسلماً یکسان نیست، بعضی از مقربترین فرشتگان الهی برترند، و بعضی از درنده ترین حیوانات پائین تر، و آنچه به این انسان ارزش می دهد بر اساس معرفی قرآن و اسلام همان «علم و ایمان و تقوی و ملکات فاضله انسانی» است. با توجه به این معیارها بانوی اسلام فاطمه زهرا (س) برترین زنان جهان - در لسان پیامبر(ص) - معرفی شده است.
حضرت زهرا علیها السلام هم به لحاظ نسب و خانواده و هم به جهت رفتار و منش شخصی و اوصاف فردی در اوج قله عظمت و بزرگی قرار دارد .
او در عظمت و بزرگی نسب خانوادگی شهره جهان است؛ زیرا پدری چون حضرت محمد صلی الله علیه و آله - اولین فرد جهان هستی در کمال و فضائل - و مادری چون خدیجه کبری علیها السلام - یکی از زنهای کامله جهان هستی و دومین مسلمان، و فداکارترین فرد در راه اسلام - و همسری چون امیرمؤمنان علی علیه السلام - که به منزله جان پیامبر صلی الله علیه و آله و برترین انسان بعد از پیامبر صلی الله علیه و آله می باشد - و فرزندانی چون حسنین علیهما السلام و زینبین علیهما السلام دارد. اگر محصول تربیت زهرا علیه السلام فقط زینب علیها السلام بود، در افتخار و عظمت حضرت زهرا علیها السلام کفایت می کرد. راستی کجا می توان خانواده ای یافت که مانند خانواده زهرا علیها السلام پدر معصوم، همسر معصوم، فرزندان ذکور معصوم و خود خانم نیز معصومه باشند و کجا می توان خانه ای یافت که چنین انسانهای بزرگی در آن جمع شوند، جز خانه گلی فاطمه.
و او در اوج فضایل قرار دارد به حدی که شناخت او جز برای معدودی از انسانها غیرممکن است . چگونه می توان او را شناخت، در حالی که خدای متعال به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «یا احمد لولاک لما خلقت الافلاک و لولا علی لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما؛ ای پیامبر! اگر تو نبودی هستی را نمی آفریدم، و اگر علی علیه السلام نبود تو را خلق نمی کردم، و اگر فاطمه نبود شما دو نفر را به وجود نمی آوردم .»
سبک زندگی فاطمی
احترام به همسر و رعایت حقوق همسر و همسردوستی و فرزند دوستی و سخت کوشی در امور خانه و تبدیل خانه به مدرسه و تبدیل بخشی از خانه به مسجد و عبادت گاه و برنامه ریزی در کار خانه و رعایت حق خدمت کار و آموزش قرآن و اخلاق به خدمت کار از ویژگی های حضرت زهرا(س) بود چنان که تبدیل خانه به سنگر جهاد و مبارزه بر علیه ستمگران و دفاع از ولایت را در راستای وظایف خویش می دانست، همچنین توجه به دعا در حق همسایه و قانع بودن به خانه اجاره ای در اول زندگی و ایجاد روحیه عبادت و انفاق گروهی و خانوادگی در بین اعضا و و رعایت تفاهم با همسر و قبول مسئولیت شخصی در تربیت فرزندان و تقسیم کار در امور خانه و مشورت در امور و بردباری و تحمل فقر خانوادگی و مشکلات خانوادگی و فرمان پذیری از همسر، از اخلاق و روحیات خاص حضرت زهرا(س) بود.
فصل فراق فاطمه (سلام الله علیها)
فاطمه علیها السلام در روزهای آخر زندگی، «اسماء بنت عمیس » را فراخواند و فرمود: دوست ندارم بر پیکر زن پارچه ای بیفکنند و اندام وی زیر آن نمایان باشد.
اسماء پاسخ داد: نه من چیزی به تو نشان خواهم داد که درحبشه دیدم سپس چند شاخه تر خواست، آنها را خم کرد و پارچه ای بر روی آن کشید و تابوت گونه ساخت. فاطمه ( علیها السلام) فرمود: چه چیز خوبی است پیکر زن و مرد قابل تشخیص نست. ای اسماء! هنگامی که جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار کسی نزد جنازه من بیابد . این اولین تابوتی بود که در اسلام ساخته شد و هنگامی که فاطمه ( علیها السلام) آن را دید تبسمی کرد که تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا صلی الله علیه و آله بود.
فلسفه اصلی مخفی بودن قبر حضرت زهرا(س) مربوط می شود به وقایع و جسارت هایی که از طرف خلفای وقت و اطرافیان خلفا، به آن بزرگوار وارد شده بود، در این زمینه نقل شده است که حضرت زهرا(س) زمانی که وقت رحلتشان نزدیک شد و در بستر به حالت احتضار به سر می بردند، حضرت علی(ع) بر بالای بسترشان آمدند و بعد از صحبت هایی که با همدیگر کردند، حضرت فاطمه(س) اجازه خواستند تا چند وصیّت به همسرشان علی(ع) کنند.
از جمله وصایای حضرت زهرا(س) به علی(ع) این بود که فرمودند: «ای پسرعمو! اگر تا چند ساعت دیگر از دنیا رفتم، جنازه ام را شبانه تشییع کن و مراسم تشییع مرا اعمّ از غسل و کفن و نماز خواندن و دفن کردن باید در محیطی مخفی و پنهان انجام دهید و فقط به کسانی اجازه در تشییع دهید که ظلم و جفا نسبت به من روا نداشته اند.»
در ادامه چند شعر از شاعران اهلبیتی کشورمان تقدیم به حضرت زهرا سلام الله علیها را ملاحظه خواهید کرد.
باز کن بر روی من آغوش جان را ای بقیع
تا ببینم دوست داری میهمان را ای بقیع؟
خاکی، اما برتر از افلاک داری جایگاه
در تو می بینم شکوه آسمان را، ای بقیع
پنج خورشید جهان افروز در آغوش توست
کرده ای رشک فلک این خاکدان را، ای بقیع
می رسیم از گرد ره با کوله بار اشک و آه
بار ده این کاروان خسته جان را ای بقیع
بیت الاحزان بود و زهرا، هیچکس باور نداشت
تا کنند از او دریغ این سایبان را ای بقیع
عاقبت ار جور گلچین شاخه ی این گل شکست
در بهاران دید تاراج خزان را ای بقیع
گر چه باغ یاس او پر شد ز گلهای کبود
با علی هرگز نگفت این داستان را ای بقیع
سیلی گلچین چو گردد با رخ گل آشنا
بلبل از کف می دهد تاب و توان را ای بقیع
پای آتش را به بیت وحی، دشمن باز کرد
سوخت همچون برق خرمن سوز، آن را ای بقیع
حامل وحی الهی، گاه ابلاغ پیام
بوسه می زد بارها آن آستان را ای بقیع
ای دریغا روز روشن، دشمن آتش فروز
بی امان می سوخت آن دارالامان را ای بقیع
قهر گلچین آنقدر دامن به آتش زد، که سوخت
عاقبت آن طائر عرش آشیان را ای بقیع
ای دریغا در میان شعله، صاحبخانه سوخت
سوخت این ناخوانده مهمان، میزبان را، ای بقیع
دیگر از آن شب، علی از درد، آرامی نداشت
داده بود از دست، چون آرام جان را ای بقیع
جز تو غمهای علی را هیچکس باور نکرد
می کشی بر دوش خود باری گران را، ای بقیع
بازگو با ما، مزار کعبه ی دلها کجاست؟
در کجا کردی نهان آن بی نشان را ای بقیع؟
قطره ای، اما در آغوش تو دریا خفته است
کرده ای پنهان تو بحری بیکران را ای بقیع
چشم تو خون گرید و «پروانه» میداند کجاست
چشمه ی جوشان این اشک روان را، ای بقیع
محمدعلی مجاهدی
****
گلِ زخمی، گلِ پرپر، گل سرخ
گل افتاده پشتِ در، گل سرخ
شکسته زیر آوار در و میخ
گل پژمرده پرپر، گل سرخ
گل پهلو کبودِ چهره نیلی
بهار آتشین پیکر، گل سرخ
گل در خون و آه و گریه غلتان
میان آتش و خنجر، گل سرخ
گل صورت بنفش غنچه مرده
رها در خون و خاکستر، گل سرخ
در آن سو کوه مردی، دست بسته
شکسته قامت این سوتر، گل سرخ
گل بازو کبودِ ماه پیکر
گل زهرا، گل کوثر، گل سرخ
مریم سقلاطونی
****
آهسته می شویَد یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شویَد غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
تنها کنار نیمه های پیکر خود
می شوید امشب نیمه های دیگرش را
آهسته میشوید مبادا خون بیاید
آن یادگاریهای دیوار و درش را
پی میبرد آن دستهای مهربانش
بی گوشواره بودن نیلوفرش را
می گوید اما باز مخفی می نماید
با آستینی بغضهای حنجرش را
در خانهی او پهلوی زهرا ورم کرد
حق دارد او بالا نمی گیرد سرش را
با گریه های دخترانه زینب آمد
بوسد کبودیهای روی مادرش را
بر شانههای آفتابی اش گرفته
مهتاب هجده ساله پیغمبرش را
دور از نگاه آسمانها دفن می کرد
در سرزمینهای سوالی همسرش را
علی اکبر لطیفیان
بریز آب روان اسما، ولی آهسته آهسته
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
بریز آب روان تا من، بشویم مخفی از دشمن
تنش از زیر پیراهن، ولی آهسته آهسته
ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش
تو خود ریز آب بر رویش، ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم حسین ای راحت جانم
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته
حاج غلامرضا سازگار
****
شب بود و می رفتند مادر رابشویند
با اشک ها جان پیمبر را بشویند
شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند
با اینکه باید ابتدا سر را بشویند
تطهیر می شد آب در واقع چرا که
با آب بی معنی ست کوثر رابشویند
باران ضرر دارد برای یاس سالم
اینها چگونه یاس پرپر را بشویند؟
گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند
فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟
بعد از عبور آب ودست از سمت بازو
جای تو جا دارد که حیدر را بشویند
مهدی رحیمی
****
جایی برای کوثر و زمزم درست کن
اسماء برای فاطمه مرهم درست کن
تابوت کوچکی که بمیرم درون آن
با چند تخته چوب برایم درست کن
تا داغ این شقایق زخمی نهان شود
تابوتی از لطافت شبنم درست کن
مثل شروع زندگی مرتضی و من
بی زرق و برق و ساده و محکم درست کن
از جنس هیزمی که در خانه سوخت ،نه
از چند چوب و تخته ي محرم درست کن
طوری که هیچ خون نچکد از کناره اش
مثل هلال لاله کمی خم درست کن
رضا جعفری
چند کلیپ مداحی به مناسبت شهادت حضرت فاطمه سلام الله علیها
سید مجید بنی فاطمه (روضه کوچه خودش اندازه صد سال حرفه- شور)
سید مهدی میرداماد (مادر مرو مادر)
حاج محمود کریمی ( بابا با پای پر ورمم- زمینه)
حاج مهدی رسولی( نبینم یار و یاوری نداری- زمینه)