
سرویس پرونده _ مهدی چراغ زاده: چندی پیش بود که خبری مبنی بر دیدار جمعی از مستندسازان با رهبر معظم انقلاب در رسانه ها منتشر شد و روز بعد از این دیدار پیام مهم رهبر انقلاب به مستندسازان نیز رسانه ای شد. این پیام حاوی نکات و توصیه های مهم و راهبردی به مستندسازان بود و جریان مهم و مسیر جدیدی را پیش پای مستند سازان ایجاد کرد. به همین بهانه حلقه وصل در پرونده ای تحت عنوان «مستند، فانوس روشنگر» به بررسی موضوع مستند با توجه به توصیه های رهبر انقلاب می پردازد و از نگاه مستند سازان ابعاد این توصیه های مهم و تاریخی رهبر انقلاب را بررسی می کند.
این دیدار با شروع نماز مغرب و عشا شروع شد. بعد از خواندن نماز، ایشان کامل نوافل را به جا آوردند و فضای کاملا روحانی بود. بعد از نماز فکر میکنم یک ساعت، یا شاید یک ساعت و نیم وقت برای دیدار در نظر گرفته شده بود که برای ما خیلی زود گذشت. آقا خیلی راغب بیشتر بچه ها صحبت کنند و گفتند جمعیت را برای من معرفی کنید که حین معرفی هر کسی صحبتی انجام میداد و آقا اگر لازم میدانستند پاسخ میدادند.
من خیلی طولانی صحبت کردم چون آخرین نفر بودم. یک مطلبی آماده کرده بودم، نمیدانستم که فضای جلسه خیلی صمیمی و خودمانی و خیلی راحت خواهد بود. یک مطلب هفت صفحهای آماده کرده بودم و شروع کردم به خواندن که وسطش خودم پشیمان شده بودم ولی باید میخواندم و بعد از آن آقا به کنایه گفتند « شما طوری برگه ها را گرفته بودید که فکر می کردیم یک صفحه است ولی چند صفحه بود».
در کل آقا تاکیداتشان بر تهذیب نفس و قرار گرفتن به عنوان یک مستندساز مردمی بود، و اینکه دنبال شهرت و سلبریتی شدن و یا مشهور شدن نباشیم.
این که بچههای مستندساز دارند تاریخ انقلاب را روایت میکنند به نظر من خیلی برای آقا مهم بود. درباره مستندهای اجتماعی هم ایشان رهنمودهایی داشتند که در منشور هم هست مثل جلوگیری از سیاهنمایی و ناامیدکردن مردم. به نظرم ارائه راهکار و مستندهای سیاهنساختن نیز از مهمترین دغدغه های ایشان است.
آنچه خواندید خلاصه ای صحبت های محسن اسلام زاده مستند ساز توانمند کشورمان بود که در دیدار اخیر مستند سازان با رهبر انقلاب حضور داشت. در ادامه گفتگویی داریم با این مستند ساز نام آشنای کشورمان که متن آن را خواهید خواند.
جناب اسلام زاده شما یکی از حاضران در دیدار اخیر مستندسازان بارهبر معظم انقلاب بودید. آیا قبلا هم چنین دیداری وجود داشته؟
خب میدانیم که یکی از بارزترین ویژگیهای رهبر معظم انقلاب ارتباط مستمر با اهالی فرهنگ و هنر است و تا کنون بارز ترین آنها دیدار با شاعران است که هر ساله و به طور مستمر برگزار می شود، ولی خب همواره بچههای فیلمساز و بچههای مستندساز و اهالی فرهنگ و هنر دیدارهایی پراکنده با ایشان دارند و خدمتشان میروند.
اولین جلسه عمومی با هنرمندان، که من در آن شرکت داشتم، فکر می کنم سال 1388 بود که اکثر کسانی که میشناختیم در زمینههای مختلف هنری کارکرده بودند در جلسه بودند و صحبت کردند، درآن جلسه حضرت آقا بیشتر گوش میدادند و خودشان هم فرمودند که مدیریت جلسه با من نیست و من آمده ام تا بیشتر حرفهایتان را گوش بدهم.
چند سال بعد یک بار برگزیدههای دورههای مختلف جشنواره عمار و یک سری از اساتید خدمت رهبر انقلاب رسیدند و صحبتها و تبادل نظر خوبی هم انجام شد، هر کسی نظرش را گفت و آقا آنجا خیلی بچهها را تشویق و ترغیب کردند که بیشتر باید فیلم بسازند.
یادم هست در آن جلسه بعضیها در حضور آقا سینما را به اسب چموش تشبیه کردند ولی آقا همانجا فرمودند که تا چه کسی سوار بر این اسب چموش باشد و به بچهها خیلی صریح فرمودند که این کار شما جهاد است و شما باید وارد بشوید و با خواندن نوافل و تهذیب نفس و پوشیدن لباس تقوا در این عرصه ورود کنید و در این وادی کار کنید این وادی، وادی جهاد است. اینها سوابقی است که این جلسات داشت تا این که بالاخره ظاهرا در یکی دو سال اخیر جلسات متعددی با اصحاب هنر برگزار میشود، که هفتهای که ما رفتیم نوبت مستندسازها بود. یک جمع خیلی کوچکی از جامعه بزرگ مستندساز بالاخص مستندسازهای انقلابی رفتیم خدمت آقا، از همان ابتدا خب مشخص بود که آقا خیلی تأکید دارند روی بحث مستندسازی و تشویق و ترغیب میکردند بچهها را برای ساخت مستندهای انقلابی.
فکر می کنید چه چیزی باعث شد که روز بعد از این دیدار حضرت آقا این پیام مهم و توصیه های محوری را مرقوم کردند؟
نکته اصلی و اساسی اینجاست که بعد از این جلسه ایشان دست به قلم میشوند و نامهای یا منشوری یا دستوری یا دستورالعملی برای مستندسازها مینویسندو این نشان از دغدغه ای است که ایشان نسبت به کار ما مستندسازان دارند و نشان میدهد که ایشان چقدر موضوع مستند سازی برایشان مهم است که بعد از این جلسه دست به قلم میشوند و علاوه بر رهنمودهایی که در خود جلسه دادند به صورت مکتوب پیامی را ابلاغ میکنند که به نظرم این جز یک حکم حکومتی و یک مانیفست برای ادامه حرکت ما نمیتواند باشد.
خود شما سوال خاص یا نکته خاصی هم از ایشان پرسیدید یا صحبت خاصی با ایشان داشتید؟
بله، من درباره یکی از موضوعاتی دهه شصت گفتم که خیلی دوست دارم فیلم بسازم. اجازه خواستم که وارد موضوعات حساستر دهه شصت هم بشویم که آقا فرمودند که نمیشود اینجوری از من سوال کرد که بسازیم یا نسازیم، هر چیزی که بالأخره خودتان به این میرسید که باید ساخته بشود، بسازید. مسئله دیگری که عرض کردم خدمت ایشان این بود که ما هم خارج از راهبردهای جمهوری اسلامی کار نمیکنیم مشورت میکنیم و ایشان فرمودند که موضوعی که مسئله و دغدغهتان هست با تحقیق بروید و کار را بسازید.
بنظر شما مستند سازی در کشور الان به یک بلوغ خاص یا حدی از تاثیر گذاری رسیده که آقا اینگونه پیامی ابلاغ کردند؟
من نظر ایشان را نمیدانم ولی میدیدم که ایشان خوشحال هستند، حتی یک دفعه این لفظ را به کار بردند و گفتند «خدا سایه شما جوانها را روی سر مملکتمان حفظ کند»، خب این خیلی حرف بزرگی است چون بالاخره الان بچهها دارند فیلم میسازند و فیلم های خوبی هم میسازند. رقابت خیلی سنگین شده و موضوعات خیلی متنوع شده و به یک جریان خیلی مهم تبدیل شده است.
یکی از نکاتی که حضرت آقا فرموده اند پرهیز از سیاه نمایی است. شما اگر بخواهید درباره معضلات اجتماعی مستند بسازید، مثلا در موضوع بیکاری، انقدر بیکاری و تبعات آن درجامعه اثر گذاشته که شاید بیان واقعیت سیاه نمایی جلوه کند.
چگونه باید مستند اجتماعی ساخت که هم واقعیت بیان شود و هم منصفانه باشد و سیاه نمایی در آن نباشد؟
ببینید جامعه ما اینقدر هم سیاه و ناامید نیست، شاید فضای تهران یک فضای سیاست زده است و بالأخره که همه سعی دارند درباره همدیگر افشاگری کنند و بزرگنمایی مشکلات را انجام بدهند و کمکم با وجود شبکههای اجتماعی دارد سرازیر میشود به فضای شهرستانها، ولی واقع امر این است که ما یک سری آدمها داریم خیلی راحت میگویم هم جزو مسئولین هم آدمهایی که مسئول نیستند ولی احساس تکلیف میکنند و دارند کار میکنند، بیسر و صدا هم کار میکنند که ما میتوانیم از آنها فیلم بسازیم.
من برای شما مثال میزنم خب ما قرار بود یک مجموعه مستند درباره حاشیه شهر مشهد بسازیم که آسیبهای بسیار زیادی دارد، صدای بیوت علما و همه مردم در آمد تاجایی که تبدیل به یک دغدغه ملی شد و همه درباره حاشیه شهر مشهد صحبت میکردند، در این مستند باید در عینی که نمیخواستیم مشکلات را کتمان کنیم، باید سیاهنمایی هم نمی شد. من به چه راهکاری رسیدم؟ راهکارم این بود که بروم یک سری آدم فعال در حوزههای مختلف در حاشیه شهر را پیدا کنم که به دور از سر و صداهای رسانهای به صورت گمنام دارند تلاش میکنند مشکلات را حل کنند. به دنبال این موضوع رفتم و واقعا آدمهایی پیدا کردم که کارهای خیلی بزرگی داشتند انجام میدادند، در زمینه اعتیاد، در زمینه اشتغال، در زمینه بحث وحدت مذهبی، در زمینه ریشه کنی فقر و در زمینه بالا بردن فرهنگ اجتماعی فعالیت می کردند.
خیلی آدمها هستند که ما در نگاه ژورنالیستی و جنجالی و افشاگرایانه این آدمها را نمیبینیم. بچهها رفتند فلان کارخانه که مشکل پیش آمده، آدمهای شریف و انقلابی پیدا کردند که نگاهشان اینقدر سیاه نبوده و یک درخواست مشخص و به حق داشتند.
این یعنی میشود کاری ساخت که سیاه نباشد. البته الان بماند یک سری از آدمهایی که بالأخره دنبال این حرفها هستند مثلا به هر کاری که ذرهای انتقادی باشد سریعا برچسب سیاهنمایی می زنند و دنبال بهانه هستند که کارها را متوقف کنند.
بالأخره خود آقا با این که مستندسازان بیایند و مشکلات را بیان کنند و مستندهای اجتماعی ساخته شود و مشکلات بیان شود موافقت کردند و شما نمیتوانید بگویید این کارها کارهای چالشی نیست، قطعا در آن چالش وجود دارد چون قرار است مشکلی را مطرح میکند، اگر مشکل نبود که اوضاع این نبود. صرفا با اینکه مشکلات مطرح میشوند کسی نمیتواند بگوید سیاه نمایی است. ولی بچههای فیلمساز باید حواسشان باشند که بالأخره نکات منفی و مثبت را با هم ببیند و یک نقد منصفانه داشته باشند. ضمن اینکه بزرگترین نکته که یک مستند را سیاه می کند حس ناامیدی است.
زبان مستند تا چه اندازه میتواند گزنده باشد؟
بعضی از دوستان هستند که نیش زنبور را هم شیرین میدانند و هم نتیجه بخش، ولی چیزی که به آن رسیدم این است که مستندها باید یک مقدار صریح صحبت کند البته بر مبنای اسناد و مدارکی که مستندساز باید پیدا کند باید جسورتر باشد و جسورتر بتوانیم حرف بزنیم. جسارت خیلی مهم است که ما در این دوازده سیزده سال درگیرش بودیم. جسور بودن این نیست که تیر از آن طرف دارد میآید و تو سرت را ببری بالا و تیر بخوری، نه؛ در ارتباط گرفتن و سوالهای صریحتر پرسیدن و جسارت داشتن خب خیلی مهم است. پیدا کردن مرز بیانصافی و جسور بودن هم مرز باریکی هست که باید مراقب باشیم دچار آن نشویم.
چه مستندهایی این روزها در ست تولید دارید یا قصد تولید آن را دارید؟
کاری که آخرین روزهای تدوینش را پشت سر میگذارد مستندی است تحت عنوان «رویای مرجان»؛ درباره فاجعه منا است. درباره شهیده«مرجان نازقلیچی» فرماندار شهید بندر ترکمن. بحث اقتصاد مقاومتی یک کاری هست که داریم انجام میدهیم و بعد از آن شاید وارد فضای افغانستان هم بشویم.
به عنوان نکته پایانی اگر حرفی یا موضوعی مد نظرتا ن هست که گفته نشده بفرمایید.
به خاطر این که رقابت سنگین شده همه ما باید بحث آموزش را جدی بگیریم. اگر آموزش نبینیم از دور حذف میشویم. نه تنها بچههایی که تازه دارند شروع میکنند باید خیلی جدی بگیرند بلکه کسانی مثل خودم و بالاتر از خودم اگر بحث آموزش را جدی نگیریم و نگیرند، به راحتی حذف میشویم و موقعیتهایی که به دستمان میآید را اصطلاحا میسوزانیم. باید آموزش را جدی بگیریم، یادگیری زبان را جدی بگیریم و با دست پر وارد کار بشویم که بتوانیم رقابت کنیم. والسلام