حلقه وصل: چندروز پیش در یکی از هتل های مجلل تهران مراسمی برای یکی از فیلم های سینمایی برگزار شد که نوع پوشش برخی بازیگران خصوصا بازیگران زن حاشیه های زیادی آفرید، در همین راستا محمدتقی فهیم از منتقدان سینمایی کشورمان در صفحه اینستاگرامش به این مسئله واکنش نشان داد و نوشت:
قطب بندی مسخره پیرامون اتفاقی حاشیه ای (در واقع متن) ، برای پنهان سازی مفاسد کلان
پیش از مراسم مسخره ی یک فیلم در هتلی لاکچری ، همین جا مطلبی کوتاه گذاشتم که تا حدودی اتفاقات پس از مراسم را پیش بینی می کرد .
خانم متین ستوده و تعدادی دیگر ، بدون اینکه فکر کنند چه لطمه ای به هم جنسان خود و فضای جامعه می زنند، بی محابا به سیم آخر زدند و جو و جنجال لازم را برای آقای روشنفکر سینما _ تئاتر کشور فراهم کردند تا شاید این جوری فروشکی برای فیلم مسخره باز ، شکل بگیرد و ...
حالا آقایان برصندلی مدیریت نشسته ، به جای تحلیل درست و بررسی منطقی اوضاع ، وارد یک قطب بندی شده اند تا شاید اینان نیز ازاین رهگذر ، سودکی سیاسی _ مدیریتی نسیبشان شود . واقعا این قدر مهم است که این خانم مال کدام قبیله از آوردگاه تشکیلات تصویری بوده یا هست . همه ی مسئله ی مهم این است که خانم ستوده بازیگر سینما است یا تلویزیون ؟ هرکدام از نمایندگان جریانات که به این قضیه ورود کرده اند در پی اثبات این بوده اند که ایشان کجا کار می کند . غافل ازاینکه خانه از پای بست ویران است . کلان سرمایه داری چنان قدرت یافته و اتوریته اش را اعمال کرده که جا و چیزی تمیز نمانده است . تمام ارزش های هنری برآمده از انقلاب به تاراج رفته و دارد می رود ، آنوقت شما دعوا دارید که ...
یعنی نمی بینید در چه چاهی افتاده ایم ؟ سینمای افسرده ی سخیف و بی تماشاگر تقویت شده توسط پول های کثیف ، حالا بدنبال بازگرداندن سودش از طرق کثیف تر است ، حتی به ابزارهای خودش رحم نمی کند و با قربانی کردن آنان ، شمایل هایی از جذابیت کاذب عرضه می کند که چیزی جز دهن کجی به توده های مردم نیست .
بعید است که اینان نفهمند مشتریان واقعی سینما در متن جامعه و میان لایه های مختلف اجتماع اند ، مردمی که اساسا راهی به محیط های تبلیغی اینان ندارند ، حالا آیا مردم حق ندارند با دیدن این مراسم ها و پوشش و زرق و برق ها، عطای این سینمای بیگانه با خود را به لقایش ببخشند؟ واقعا چرا باید مردم از محصول چنین سرمایه داران و عوامل به ظاهر روشنفکر ارزش فروشش حمایت کنند و سالن ها را پر کنند، و بدتر از اینان، مدیران و مسئولینی که در چنین فضایی به جای پیدا کردن کنه مشکل، پیگیر به خاک مالاندن دماغ حریف سیاسی و تشکیلاتی خود هستند. کی بود کی بود من نبودم .
اگر خانم ستوده و دیگران چنین ادا و اطواری در نیاورند عجیب است ! نیست ؟
به نظر من بازیگران باید براساس نقش و توانایی ایفای نقش انتخاب شوند ، همچنانکه دیگر عوامل باید براساس تخصصشان به کار گرفته شوند . از گریمور و منشی صحنه تا دستیار کارگردان و مدیر تولید . البته که منکر کار تیمی نیستم و قبول دارم که تهیه کننده و کارگردانی می توانند با گروهی در پروژه های مختلف کار کنند . ضمن اینکه همین مورد تیم نیز ، براساس توان و تخصص و دانش آدم ها شکل می گیرد .
مقدمه برای این بود که بررسی کنیم آیا حذف ، منزوی کردن ، کنار گذاشتن ، بایکوت و ... فلان بازیگر به دلیل مذهبی بودن اصولی ، انسانی ، جوانمردانه و ... است . طی چند سال گذشته دیدیم ، شنیدیم و خواندیم که فلان بازیگر زن به خاطر چادری شدن و مذهبی بودن ، دیگر کسی سراغش را نمی گیرد . اصلا چرا راه دور برویم همین دو-سه روز پیش خانم افسانه بایگان در مصاحبه ای گفته بود از وقتی به سفر اربعین رفته است دیگر دعوت به کار نمی شود . ایشان ابراز کرده بود که حتی جواب سلامش را نمی دهند. در همین زمینه سوگل طهماسبی، الهام چرخنده و علیرام نورایی هم گله هایی داشته اند و فشارهایی را تحمل کرده اند که همه در جریان هستید و غیره. بعید می دانم در هیچ جای دنیا ، هنرمندان به خاطر اعتقادات مذهبی یا ایفای نقش های مذهبی _ انقلابی آزار ببینند .
خب وقتی فضای کار در سینما و تلویزیون ایران طوری چیدمان شده که اهالی سینما چنانچه مذهبی باشند از گردونه فعالیت حذف می شوند و برعکس همه چیز برای غیر مذهبی ها و دگراندیشان مهیا است ، آیا می شود از امثال ستوده ها انتظار داشت که سلوکی غیرمتعارف نداشته باشند، وقتی او به عینه می بیند چنانچه از پوششی ناهمخوان با اکثریت جامعه استفاده کند، پیشنهادهایش افزایش می یابد ، طبیعی است آدمی در سطح فکری او از موج حاکم پیروی می کند تازه چون سواد کافی ندارد و اهل تحلیل و آرمان نیست، سعی می کند از دیگران پیشی بگیرد (که گرفت) تا زودتر موقعیت این روزهای سلبریتی ها را کسب کند، به عبارت آشکار رقابت در نمایش ابتذال مورد حمایت که باشد، ریزش در لشکر سالم ها به نفع لرزان ها شیوع می یابد. بنابراین برمی گردیم به سرچشمه ، جایی که آب گل آلود می شود: صاحبان لیبرال سرمایه، مدیران مرعوب و فاقد باور عمیق به فرهنگ اینجایی، رسانه های زرد و آلوده به چرب و شیرین دنیا، دگراندیشان و خصوصا سکولارهای ذی نفوذ در بدنه سینما و تلویزیون و ...