
حبیب احمدزاده نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس در حاشیه بازدید از سومین نمایشگاه نوشت افزار ایرانی اسلامی در گفتوگو با خبرنگار حلقه وصل در ارتباط با لزوم توجه به سرمایههای معنوی موجود در جامعه گفت: ما باید در جریان مسائل فرهنگی سعی کنیم که به دنبال برقراری آرامش و فاصله گرفتن از برخوردها و تصمیمات احساسی در برخورد با موضوعات مختلف به ویژه در عرصه فرهنگ باشیم.
احمدزاده ادامه داد: اگر بخواهم در توضیح سخنم مثالی را ذکر کنم باید به روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی و شرایط ویژه آن دوران اشاره کنم. ما در طی سالهای 57 و 58 به خاطر روحیه و حال و هوای پیروزی انقلاب در شهرستانها در حدود 95 درصد از دانشآموزان دختر مدارسمان چادری شدند و فقط 5 درصد مانتویی بودند ولی ما برای این 5 درصد برنامهریزی نکردیم!
وی افزود: اما امروز این شرایط کاملاً برعکس شده است و 95 درصد دانشآموزان دختر مانتویی و 5 درصد آنها چادری هستند؛ چرا که برای آن گروه کوچک ابتدایی برنامهریزی نکردیم و آنها را هم از خودمان راندیم و حالا شرایط عوض شده است.
احمدزاده با اشاره به اینکه نباید در این زمینه بیش از حد هم ایدهآل گرا بود، اظهار کرد: درست است که چشمانداز ما امالقرای اسلام شدن است ولی باید در این زمینه آرام آرام و قدم به قدم پیش رفت.
وی با ذکر مثالی از فعالیتهای صورت گرفته برای معرفی کتاب «دا» گفت: ما از قضیه کتاب دا به خوبی استفاده کردیم. در همان زمان پیش بسیاری از هنرمندان و چهرههای شاخص فرهنگی رفتیم و از آنها صحبتهایی را گرفتیم و منتشر کردیم که بسیار متفاوت و جذاب بود. ما باید از همه امکاناتمان استفاده کنیم و نباید از مواجه شدن با مشکلات بترسیم.
این نویسنده کشورمان با اشاره به این موضوع که در عرصه نوشت افزارهای ایرانی اسلامی نیز نیازمند یک هدفگذاری و فعالیت تبلیغی مناسب و گسترده هستیم، بیان کرد: در خصوص نمایشگاه نوشتافزار ایرانی اسلامی بگویم که ما باید یک هدف برای خودمان تعریف کنیم. هدف ما باید تسخیر تمام نوشتافزار بچهها باشد. مثلاً اگر در 1404 تمام بچههای ما نیایند و این نوشتافزار را نخرند پس ما یک چیزی کم داریم. حال چگونه میتوانیم این کار را بکنیم؟ چگونه یک برند میآید و جا میافتد؟
وی افزود: بازهم یک مثال از کتاب دا میزنم. ما وقتی خواستیم برای کتاب «دا» یک مسابقه در مدارس برگزار کنیم، ابتدا از دو ماه پیش از آن پوستر کتاب با هنرمندان را در مدارس نصب کردیم و این پوسترها در معرض دید هرروزه معلمان و دانشآموزان بودند؛ تا آنکه آنها نیز مشتاق شدند و گفتند که ما هم میخواهیم در مسابقه شرکت کنیم. برای این مسابقه هم ما فقط به مدیر و ناظم یک نسخه کتاب میدادیم که معلمان آمدند و اعتراض کردند که ما هم کتاب را میخواهیم. یک تشنگی برای آنها ایجاد کردیم و بعد از آن کتاب را به دستشان دادیم. خب همین کارها باعث شد که این کتاب با همه کتابها متفاوت شود. ضمناً قهرمان این کتاب را هم با خودمان میبردیم تا قهرمان این کتاب را هم بچهها ببینند. این تجارب کمکم به دست میآید.
احمدزاده با اشاره به فضای نوشت افزار گفت: حالا ما باید در زمینه این نوشتافزار چکار کنیم؟ اگر شما بتوانید با معلمان یا استادان در خصوص معرفی این نوشتافزار به یک تفاهم برسید آنها میتوانند در طول 30 سال، این موضوع را با هزاران نفر مطرح کنند. باید خوشهای فکر کنید و تکتک سراغ هر چیزی نروید. از ابزار مختلف مخصوصاً طنز و لبخند بیشتر استفاده کنید. مثل همین خندوانه که توانست تمام خط قرمزهای صدا و سیما را بشکند. کاری کرد که بقیه فکر نکنند شادی چیز بدی است. از الگوهای واسطه بیشتر استفاده کنید.