
شما چند وقت که به زائران راهیان نور خدمترسانی میکنید؟
حدود ده دوازده سال است توفیق خادمی پیدا کردهام. مناطق مختلف هم بودم؛ از یادمان فتحالمبین گرفته تا مقرهای ستاد شهید صیاد و مقرهای دیگر مثل شهید آوینی و بیمارستان امام علی(ع) و معراجالشهدا تا امروز که در شلمچه در خدمت شمایم.
چه مدتی است وارد این برنامهها شدهاید؟
من در غرب هم بودهام و از همان روز اول خادم شدم و به سمت جانشین یادمان انتخاب شدم و شرح وظایفی که روی دوش داشتهایم، بیشتر از بقیه بوده است. یکی از مشکلات جامعه امروز ما و جامعه اسلام، مشکل اطاعتپذیری است. حتی برخی بچهبسیجیها و روحانیت هم اطاعتپذیریشان خوب نیست. من سعی کردم در زندگیام اطاعتپذیر باشم. اگر نتوانیم اطاعتپذیر باشیم متأسفانه باعث گمراهی خیلیها میشویم.
به نظر شما فلسفه خادمی راهیان نور چیست؟
آقا امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند که خدا برای تبلیغ دینش، بعضیها را انتخاب میکند و یک ویژگیهایی به آنها میدهد و یک برچسب رویشان میزند. و میگوید شما خواص من هستید و وظیفهتان این است که تبلیغ دین من را بکنید. در حرم اهلبیت(ع) خیلی به چشم نمیآید که خادمها دارند تبلیغ دین میکنند چون خود فضای حرم و بدن مطهرشان منبع فیض هستند.
ما از آن چه که قرار است از اهل بیت یاد بگیریم، فاصله زیادی داریم. بعضی از آدمها این گفتمان را فهمیدند و راه را نزدیکتر کردند. آنها همین بچههای محلههای ما و شهدا هستند. از اول که امامزاده نبودند، مردم کوچه و بازار بودند ولی یک دفعه میشوند امامزاده عشق که آقا فرمودند: شهدا، امامزادگان عشقاند... یعنی آن چیزی که قرار هست گفتمان اسلام باشد را یک دفعه فهمیدند. خادمهای راهیان نور باید راحتتر آن گفتمان را ابلاغ کنند. چون منِ خادم سعی میکنم ادای شهدا را دربیاورم برای مردم ملموستر هستم. ما هم داریم ادای آنها در میآوریم و سعی میکنیم راه آنها را برویم و به مردم بفهمانیم که چه طوری میشود به خدا رسید.
آیا از لحاظ مدیریتی فلسفه وجودی سیستم خادمی در راهیان نور اثرگذار بوده؟
در سبک زندگی، شهدا بهترین راه را رفتند. فرقی ندارد که زائر باشید یا خادم. یعنی وقتی نور خورشید روشن است همه دارند از آن استفاده میکنند ولی آنی که زیر خورشید است، گرمتر میشود. مثلا در ایستگاه صلواتی وقتی شربت میدهند و شما که یک لیوان میخوری و رد میشوی، با کسی که هر روز ایستاده و روزانه صدها بار از شهد شربت مینوشد، فرق داری. زائرین میآیند، استفاده میکنند و میروند ولی خادمها چندین برابر بیشتر استفاده میکنند چون خودشان در منبع فیض مستقر شدهاند و کمک میکنند به مردمی که قرار است به فیض برسند. لذا تربیت خادم مهم است. خادمی که بیتربیت باشد، نمیتواند تأثیر مثبت بگذارد.
یک خادم چه ویژگیهایی باید داشته باشد و شما آنها را چه طوری انتخاب میکنید؟
مجموعه «کولهبار» از خادمان مصاحبه میگیرند و آنها را از لحاظ فکری، اعتقادی و اخلاقی انتخاب میکنند و میفرستند. اعتقاد من این است که خادمان غیر بسیجی باشند. ما میخواهیم خادمی که میآید، اخلاقی باشد و الا اینکه قیافهاش و تیپش چه طوری است، اهمیتی ندارد. البته این حرف دل من است که همه باید بیایند چون جنگ ما، مخصوص طلاب و بسیجیان نبود و همه قشرها بودند. اگر جنگ دانشگاه آدمسازی بود، قطعا راهیان نور مدرسه آدمسازی است.
شما برای جذب خادم، فراخوان عمومی میدهید؟
خادمین در کل کشور از طریق سازمان بسیج اطلاعرسانی میشوند و در سایت، ثبت نام میکنند. آزاد هم هست و همه میتوانند ثبتنام کنند و مصاحبه بشوند. در همه استانها بنر میزنند و در سایتها تبلیغ میکنند و پیامک هم میزنند و حتی د تلویزیون هم اعلام میشود. هر سال ثبت نامش مجزاست و هر سال ثبتنام و مصاحبه و قرعهکشی انجام میشود و از بین آنها انتخاب میشوند.
چیدمانشان خادمان بر چه اساسی است؟
شما اگر ثبت نام میکنید، اعلام میکنید که میخواهم فقط بروم شلمچه. و در بین خادمین شلمچه قرعهکشی میشوی. یکی هم میگوید من به همه یادمانها میروم و جای خاصی برایم مهم نیست که در همه جا قرعهکشی میشود.
مجموعه کولهبار مؤسسه خصوصی است یا دولتی و زیر نظر کجاست؟
خصوصی است و آقا حاج امین مسئولش است.
بر چه اساسی در مناطق به خادمان وظایف سپرده میشود؟
یک سری سرگروهها انتخاب میکنیم که سعی میکنیم طلبه باشند چون بحث تربیتی هم مد نظر داریم. خادمها میآیند و میشوند زیر مجموعه اینها. خادمها بنابر استعداد، روحیه، سن و شرایطشان گلچین و تقسیم میشوند. برخی هم بر اساس تخصصی که دارند بهشان مسئولیت داده میشود.
خادمین چند روز پیش شما میمانند و شما چه برنامههایی برایش دارید؟
حضور خادمها ده روزه است. سرگروهها هم معمولا یک ماه تا چهل روزه میمانند. کار ما با فرهنگ عجین است. کار ما را یک کارگر هم میتواند انجام بدهد ولی وقتی میفهمانی که به چه نیتی انجام میشود، احساس میکند لحظه به لحظه به خدا نزدیکتر میشود. البته وظیفه اول سرگروه این است که با خادمان ارتباط بگیرد و کار تربیتی داشته باشد. برای خادمها هئیت داریم و سخنران و مداح ویژه دعوت میکنیم مداح ویژه دعوت میکنیم. بعد از نماز صبح و دعای عهد سعی میکنیم چند دقیقهای هم بحثی را با دوستان داشته باشیم. یک تیم فرهنگی کارشان این است که برای بچهها برنامه بریزند و حلقههای معرفتی تشکیل بدهند. برخی خادمها وقتی از اینجا میروند انگار یک آدم دیگر شدهاند.
بزرگترین توشهای که خادمین میتوانند داشته باشند چیست؟
بهترین توشه، پیدا کردن نحوه ساده رفاقت با خدا و اولیای خدا که همان اهل بیت هستند، است که در این مکانها اتفاق میافتد و خادم متوجه میشود که به چه راحتی میشود با خدا رفیق شد.
آیا به خادمین حقوق و حقالزحمه میدهید؟
اینجا کسی را داریم که اسمش در قرعهکشی در نیامد و مدام بالا و پایین میکرد که خادم بشود. بعد احساس کرده که یادمان شاید ماشین بخواهد؛ رفته و یک نیسان گیر آورده و آورده اینجا و فقط دارد پول بنزین میگیرد. خیلی از بچهها درآمد خوبی دارند ولی کارشان را رها میکنند و میآید اینجا و از جیبشان خرج میکنند.
شما به عنوان مدیر آیا قائل به این هستید که برای خادمان حقالزحمه در نظر گرفته شود؟
اگر حرف پول بیاید وسط، خود به خود اخلاص حذف میشود. البته برخی جاها هدیهای در نظر میگیرند که البته اندک است. البته یک دست لباس هم به آنها میدهند.
به نظرتان نباید خدمات خوبی به خادمان داد و وسائل رفاهشان را تامین کرد؟
در بحث خدمات من جوابگو نیستم و نمیتوانم پاسخگو باشم که مثلا در یادمانها تعداد حمام کم است! وظیفه ما این است که غذا و امکانات خوب به خادم بدهیم ولی چکمه نمیدهیم تا پایش گلی بشود. این در روحیهاش تأثیر میگذارد.
یعنی شما میگویید هیچ کم و کسری ندارید؟
سعی میکنیم نداشته باشیم.
به هر حال شما از این تیریبون استفاده کنید و ضعفها را بگویید تا مسئولان متوجه بشوند...
نه، این طوری گفتنش تخریب است و انتقاد نیست. خادمین چیزی کم ندارند و دارند کارشان را انجام میدهند و زائری ناراضی از اینجا نرفته است. یکهو برق و آب قطع شده ولی سعی ما این بود که کسی ناراضی بیرون نرود. مثلا میگویند چرا خیلی دختر بدحجاب راه دادهاید و من میگویم نمیتوانم راه ندهم چون خودش ضد فرهنگ است. ولی راهکاری مثل سنگر حجاب گذاشتیم.
در ورودیها یک سری چادر برای خانمها گذاشتهاند که کیفیت ندارد و ممکن است اثر منفی برای فرهنگ چادر داشته باشد...
همه چادرهایمان مدام شسته میشود و چادر کثیف نداریم. البته اگر خانمی قبول کرد که با حجاب باشد و چادری بشود، چادر را به او هدیه میدهیم.
چه پیشنهاداتی ارتقای کیفی کار در یادمانها دارید؟
در یک یادواره شهدا هم یک سال قبل، ستاد یادواره تشکیل میشود و کار و بحث میکنند. آخرش در یادواره دو هزار تا پنج هزار تا ده هزار نفر میآیند. ولی ما برای آمارهای میلیونی راهیان نور چه کاری کردهایم؟ این کارها زمان میخواهد. البته تصمیمهای کلان گرفته میشود که باعث شده الان راهیان نور برپاست ولی روی جزئیات کار نمی شود. مسئول اجرایی چون با تأخیر میآید به مشکلات هم میخورد. مسئول یادمان باید سه ماه زودتر بیاید و کارها را برنامهریزی و هدایت کند. الان خادمهایی که دیشب رسیدند را هنوز نرسیدهام که توجیه کنم چون درگیر کار هستم.
در حال حاضر منشورهای مکتوب برای ارائه به خادمان داریم؟
منشور عمومی خادمی داریم که کتابش هم چاپ شده است ولی نیاز به منشورهای اختصاصی داریم تا در هر بخش، مسائل ریزتری در آن بیان شود.
بعضی تذکرهای خادمان، حس و حال معنوی زائران را خراب میکند. مثلا مدام تذکر می دهند که حجاب رعایت شود، در حالی که وضع حجاب خانم ها مناسب است. نظر شما چیست؟
در بحث حجاب، تذکر را ما ممنوع کردهایم. فقط خانم ها یک تذکر معمولی می دهند و رد می شوند. ام بعضی اوقات کسی راه را بسته و باید توجیهش کرد تا مزاحم سایر زائران نشود. این دیگر لازم است و نمی شود از آن چشمپوشی کرد.
برخی گروههای فرهنگی هم برای کمک و انجام کارهای فرهنگی اعلام آمادگی میکنند، نظرتان درباره این گروهها چیست؟
اگر آموزش دیده باشند مناسب است ولی اگر ناهماهنگ باشند، موجب ایجاد مشکل در کارها میشوند. حتی برخی از بچههای گروه خودمان هم افرادی را دعوت به همکاری کرده بودند که متاسفانه نتوانستند با محیط اینجا هماهنگ شوند.
شما قبول دارید هر کسی که بیاید و در این منطقه فعالیت کند، خادم شهداست؟
بله؛ ما حتی کارگری که از خرمشهر آوردهایم و دارد حقوق میگیرد را هم جز خادمان میدانیم. این نفر هم اگر قدری بیشتر از دستمزدش کار کند، به همان اندازه خادم شهداست. پس خادمی شهدا ربطی ندارد که کسی کارگر باشد یا کارمند. اما ما محدودیت داریم. 19000 خادم ثبت نام کردندکه ما فقط 2000 نفر را به کار گرفتیم.
به نظر شما اگر گروههای فرهنگی در یادمانها مستقر شوند بهتر است یا اینکه مناطق به صورت دست نخورده و بکر باقی بمانند؟
بالاخره هر مادهای ظرف خودش را دارد. مثلا آب را نمی شود در ظرف نان جابجا کرد. به همین خاطر در یادمانهای مختلف هم شرایط متفاوتی حکم میکند که باید نسبت به آن سنجیدو خوراک لازم را به زائر داد. طلائیه و فکه باید بیابان باشند. رملی و ساده. ولی در شلمچه با در نظر گرفتن شرایط میشود کارهایی کرد.
شما برای انتقال فرهنگ شهدا به همین مردم مناطق نزدیک در خوزستان هم برنامهای داشتهاید؟
میشود کارهایی کرد اما وقت کافی برای برنامهریزی نیست. مسئولیتها را بی مقدمه میدهند و آدم در کارهای زیاد غوطهور میشود وعمدتا فرصتی برای برنامهریزیهای بلندمدت و اساسی باقی نمیماند. الان پیشنهاد هزار تا کار میشود داد ولی همهاش پیشنهادهایی است که فایدهای ندارد چون زمانی برای اجرایشان نیست. جوانی در خرمشهر بود که میت: من هجده سال است دارم اینجا زندگی میکنم ولی نمیدانستم که همچین جایی وجود دارد. میدانستم شلمچه هست ولی نمیدانستم همچین بهشتی وجود دارد. هر سال باز هم خیلی زود، دیر میشود.