به گزارش حلقه وصل، «فاصله اجتماعی، کاهش سطح روابط خانوادگی و البته تلاش برای زندگی در شرایطی که زنده ماندن را سخت کرده، تا چه اندازه ما را نسبت به سرنوشت یکدیگر بیتفاوت کرده است؟» این شاید جدیترین سؤالی باشد که ما باید بهعنوان یک شهروند مسئولیت پذیر از خودمان بپرسیم. آیا همین امروز که از خانه بیرون آمدیم، برایمان مهم بود که در همین بهمن ماه، چه تعداد از اطرافیانمان درگیر مسائل مالی، عاطفی یا خانوادگیشان هستند؟ یا نه اصلاً برایمان اهمیتی داشت که در تولید مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهروندان دیگر تاچه اندازه مقصریم؟ عنوان این بیتفاوتی را میتوان «خودخواهی اجتماعی» گذاشت. افرادی که تنها تلاش میکنند تا گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند و برایشان مهم نیست دیگران در جامعه چندمیلیونی تاچه میزان تحت تأثیر این رفتار قرار میگیرند. دایره برخی از این خودخواهی البته به داخل خانوادهها هم کشیده شده و اعضا تنها به مسائل خودشان اهمیت میدهند. نمونه این رفتارها را میتوان در شخصی شدن بیش از اندازه روابط دید.
اگرچه برخی کارشناسان خلاف این ادعا را ثابت میکنند و معتقدند این خودخواهی را باید «تغییر سبک زندگی» نامید و نمیتوان به افراد برای تغییر رفتارهای اجتماعی خرده گرفت، برخی هم البته ریشه این بیتفاوتی اجتماعی را در مشکلاتی میبینند که امروز با آن مواجهیم!
شهلا کاظمیپور، جامعه شناس در این باره میگوید: «بیتفاوتی اجتماعی پدیده نوظهوری نیست که بخواهیم آن را به امروز ربط بدهیم. در گذشته و پیش از کرونا هم وجود داشته، اما از آنجا که در یکسال اخیر روابط چهره به چهره کمتر شده است، بیشتر خودش را نشان میدهد. البته هرچه جامعهای بزرگتر شده و روابط بین شهروندانش پیچیدهتر شود، میزان تعلقات اجتماعی آن کمتر میشود. حتی درون خانواده هم هرچه روابط رودررو بیشتر باشد، این بیتفاوتی کمتر است. اما در جوامع شهری، با کوچک شدن فضای خانهها ما از اصطلاح اتمیزه شدن خانواده استفاده میکنیم، که شما میبینید در درون یک خانواده، اعضا در کنار هم قرار دارند، اما افراد نسبت بهم بیتوجهاند و هرکس کار خودش را انجام میدهد و همه سرشان در تلفنهای همراهشان است یا از اتاق خودشان بیرون نمیآیند. البته من معتقدم که بعد از کرونا به علت اینکه اعضای خانواده، به ناچار زمان بیشتری را در خانه و در کنار یکدیگر میگذرانند، اتفاقاً این بیتفاوتی نسبت به قبل کمتر شده است. چون به هرحال تعاملات بیشتر شده است و افراد به علت نیمه تعطیل درآمدن و قرنطینه شدن شهرها، میتوانند در کنار یکدیگر وقت بیشتری بگذرانند.»
او معتقد است که تغییر رفتارهای اجتماعی را نمیتوان به حساب بیتفاوتی جامعه گذاشت، چراکه این موضوع درواقع، تغییرسبک زندگی است. بویژه بعد از کرونا افراد خودشان را با شیوههای جدید مثل آنلاین بودن یا دورکاری تطبیق دادهاند و ممکن است نوع تعاملات تحت تأثیر عناصر جدیدی قرار گرفته باشد: «بهعبارتی فضای امروز ما را به سمتی سوق داده که باید نسبت به خودمان بیش از گذشته احساس مسئولیت کنیم و پاسخگوی شرایط متفاوتی که به ما تحمیل شده است باشیم، در نتیجه نسبت به نیازهای دیگران توجه کمتری نشان میدهیم. من معتقدم در آیندهای نه چندان دور، دوباره همبستگی و تعاملات اجتماعی زنده میشود، چون روابط اجتماعی از نو سرگرفته میشود.»
مسعود کوثری، جامعه شناس البته نظر متفاوتی دارد. او میگوید بدون در نظر گرفتن شرایط امروز نمیتوان درباره بیتفاوتی اجتماعی جامعه ایران حرف زد، چراکه بعد از کرونا، اتفاقاً ما با شرایطی مواجه شدیم تا متوجه شویم که مردم تاچه اندازه به سرنوشت یکدیگر اهمیت میدهند. براین اساس اگر بخواهیم به آمار ستاد ملی مقابله با کرونا درباره میزان رعایت پروتکلها دقت کنیم، متوجه میشویم که میزان بیتفاوتی با شیب مناسبی از ابتدا تا به امروز کاهش یافته است. این یعنی میزان توجه شهروندان روبه افزایش بوده. پس اینکه میزان بیتفاوتی افزایش یافته نمیتواند گزینه صحیحی باشد. از طرفی میزان نارضایتی به دلایل مختلف در بین همه مردم در کشورهای مختلف وجود دارد که این امری طبیعی است که بخشی به علت ناکارآمدی سیستم است. مردم هم حق دارند و دچار فرسایش شدهاند. به هرحال دیر یا زود اگر فکری برای این وضعیت نشود، قرنطینه ممکن است شکسته شود و وضعیت به مراتب بدتر از گذشته شود. این ناشی از بیتفاوتی اجتماعی نیست، بلکه کوتاهی سیستمی است. دور شدن افراد از روابط عاطفی و اجتماعی تا حدی قابل کنترل است، اما در نهایت سد مقاومت افراد را میشکند و ما نمیتوانیم اسم آن را بیتفاوتی اجتماعی بگذاریم! او معتقد است که برخلاف گزارههایی که تأکید دارد مردم دیگر نمیتوانند به سطح تعاملات ارتباطی گذشته برگردند و دچار خودخواهی اجتماعی شدهاند، اتفاقاً افراد به شرایط سابق برمیگردند، اما ممکن است تعریف بسیاری از مفاهیم اجتماعی تغییر کرده باشد. مثل اینکه تماسهای مجازی جای روابط خانوادگی را بگیرد، اما این به معنای تخریب سطح روابط اجتماعی نیست که اتفاقاً در برخی موارد مثل جلوگیری از شیوع آنفلوانزا به نفع مردم هم شده است و ممکن است رعایت سطح بهداشت و کاهش ارتباطات رودررو به نتایج مثبتی منجر شود.»
سعید معدنی، جامعه شناس با طرح این سؤال که چرا مردم بیتفاوت شدهاند، به روند تاریخی این موضوع اشاره میکند: «شما زمان جنگ را در نظر بگیرید، در آن شرایط سخت، میزان مشارکت مردم بالا بود و افراد نسبت به یکدیگر بیتوجه نبودند، یا حتی در دوره سازندگی با وجود مشکلات اقتصادی هم مردم حضور جدی داشتند، اما الان «بی تفاوتی اجتماعی» را انتخاب کردهاند. چون در آن دورهها امید به بهبود وجود داشت و میدانستند به هرحال از این مراحل عبور میکنند، اما وضعیت اقتصادی و اجتماعی نگران کننده امروز، نوید روزهای سخت تری را میدهد. از سویی توان اقتصادی مردم کاهش یافته، سطح روابط بینالملل نسبت به گذشته تغییر کرده، معضلات زیست محیطی مثل آلودگی هوا و ترافیک آزاردهنده شده و مردم میبینند که مشارکتشان عملاً مسألهای را حل نکرده است، بنابراین احساس میکنند که تلاششان بیهوده بوده و دچار سرخوردگی اجتماعی میشوند و این سرخوردگی آغاز بیتفاوتی اجتماعی است.»
به گفته او، در شرایط کرونا، اگرچه یک همذات پنداری جهانی وجود داشت و میدانستیم که مسأله فقط کشور ما نیست، اما افزایش آمار تلفات در دورهای و حالا هم بحثهای جانبی دیگر موجب شده تا به این بیتفاوتی بیشتر دامن زده شود. راه حل تنها تغییر این وضعیت و افزایش امید به آینده در میان مردم است.»