
لطفا خودتان را معرفی کنید.
امیرمسعود مددی هستم، مدیرعامل مدیر مؤسسه «نگاه هنر هفتم». رسما از سال 86 کارمان را در این موسسه در حوزههای فرهنگی شروع کردیم. البته قبل از سال 86، از 81 و 82، کارهای فرهنگی میکردیم، فیلمسازی میکردیم، کارهای تبلیغاتی میکردیم؛ تصمیم گرفتیم این کارها را سازماندهی کنیم. برای همین مجوز موسسه گرفتیم و در این حوزه وارد شدیم.
عمدهی فعالیتهای ما، در خصوص ساخت فیلمهای دفاع مقدسی بوده است. سریالها و مجموعههای پویانمایی مربوط به دفاع مقدس نیز در این مجموعه ساخته شده است. با شهرداریهای و سازمانهای مختلف در سراسر کشور در زمینهی فعالیتهای فیلم سازی در ارتباط بودهایم که شمار این کارها زیاد بوده است...
مهمترین محصولات شما در طول دورهی فعالیتتان چه بوده است؟
مهمترین محصولات ما بیشتر در حوزهی تولیدات دفاع مقدسی بوده است. شمار این محصولات تقریبا به چهارصد تا پانصد عنوان میرسد. من شخصا به این تولیدات خیلی علاقه دارم، چون واقعا خیلی برای آنها زحمت کشیدیم و سعی کردیم بهترین کارهای ممکن را ارائه دهیم. این محصولات توزیع سراسری هم داشته و در همهی کشور پخش شده است. از جملهی آنها «مردان مرد» و «میثاق با عشق» که یک مجموعهی پانصد قسمتی بود، یک مجموعه هشت قسمتی سیدقیقهای و یک سریال هفت قسمتی بیست دقیقهای، بود.
چرا شما این قالب کاری را برای فعالیتهای خود انتخاب کردید؟
این قالب را دوست دارم! احساس میکنم کار بچههایی که رفتند جبهه، واقعا ارزش زیادی داشت، ولی حق مطلب در مورد آنها ادا نشد. این کارها عشق میخواهد، جرأت میخواهد. من میخواستم این عشق را در این قالب به تصویر بکشم.
چشمانداز و برنامهی مؤسسه شما چیست؟ این موسسه میخواهد به کجا برسد و الان در کجا قرار دارد؟
ما مراحل زیادی را طی کردهایم، پیشرفت زیادی هم به دست آوردیم. ما تیم تولید خیلی حرفهای داشتیم، تیمهای طراحی داشتیم، تیمهای تولید فیلم و سریال داشتیم، ایدهپردازهای تبلیغاتی داشتیم... متأسفانه این اواخر، به دلیل کسری بودجه دولت دهم و قطع بودجههای دولتی، ما هم مثل خیلی از مؤسسات دیگر ضربه خوردیم و کارهای ما متوقف شد، حتی کار به جایی رسید که جز یکی دو تولید خیلی خاص، که در واقع آن هم دفاع مقدسی نیست، ما در هیچ کار دیگری حمایت نشدیم. در حال حاضر البته امیدواریم حداقل یک همکاری خوب از طرف صدا و سیما یا سازمانهای مرتبط داشته باشیم.
مؤسسهی شما مستقل است یا به ارگان خاصی وابسته هستید؟
ما مستقل هستیم؛ خصوصی هستیم. البته وظیفهی جاهایی مثل سازمان صدا و سیما و سازمان تبلیغات اسلامی و وزارت ارشاد است که از ما حمایت کنند. ولی متأسفانه یا به دلیل این که تعداد این گونه مؤسسات زیاد است یا به دلیل این که خط مشی خاصی بر آنها حاکم است، حمایتی از جانب آنها صورت نمیگیرد. حمایتهایی که تا کنون هم صورت گرفته است، به مقدار کمی از طرف وزارت ارشاد و کمی بیشتر از طرف سازمان صدا و سیما بوده است که به این چنین کارهایی علاقه داشته است، وگرنه در کل حمایتهای شایستهای از این فعالیتها صورت نمیگیرد.
اگر بخواهم مسأله را بازتر کنم، باید بگویم که به هر حال این خیلی طبیعی است که مدیران برخی از ارگانها، سلیقهای عمل کنند. البته این لفظ «سلیقهای»، خودش هزاران زیرشاخه دارد. در اواخر دولت قبل، ما هم مثل هزاران مؤسسهی دیگر، مشکل داشتیم و نتوانستیم آن طور که دوست داریم کار کنیم و فقط برای این که موسسه از هم نپاشد، مجبور شدیم کارهایی را بپذیریم که هیچ ربطی به دفاع مقدس نداشت.
چه کمکی از سازمان تبلیغات یا صدا و سیما، چه از نظر مادی و چه از نظر غیر مادی برای حمایت از این کارها بر میآید؟
سازمان تبلیغات و صدا و سیما باید کسانی را که واقعا مستعد هستند و تیمهایی را که قابلیت دارند و بحث مادی برایشان مطرح نیست، شناسایی و حمایت کند. مادیات یک رکن مهم است، ولی عشق و علاقه هم باید در کار باشد. چون اگر عشق نباشد، کار هدر میرود...
ما سال 86 و 87 پرتولیدترین و پرسرعتترین شرکت انیمیشن ایران شدیم؛ هر ماه پنجاه دقیقه خروجی تصویر داشتیم. ولی متأسفانه به جای این که حمایت شویم، با برخوردهای بسیار بسیار سلیقهای این موضوع نادیده گرفته شد.
ما در سال 87، دو بازی جنگی در مورد نبرد فلسطین با رژیم صهیونیستی ساختیم و مجوزش را هم از وزارت ارشاد گرفتیم. وقتی برای حمایت، از وزارت ارشاد کمک خواستیم، آنها کاری نکردند. در جلسهای که خود بنده با مسئولان مرتبط در وزارت ارشاد برگزار کرده بودم، متوجه شدم متأسفانه رویکرد آنها به جای این که سه چهار تا کار با کیفیت و حرفهای تولید کنند، کارهایی در حد بازیهای رایانهای خارجی، طوری که بچهها را پشت کامپیوتر میخکوب کند، ساختن تعداد بیشتر بازی است و برای همین به جای این که 10 تا چهل میلیون صرف کنند، میآیند صد تا چهار میلیون هزینه میکنند، یعنی صد تولید بسیار بیکیفیت! با این حال چون قدرت تبلیغاتی هم دارند، با استفاده از آن، تبلیغات زیادی را برای آن کارها انجام میدهند. با این حال اگر عملا مؤسسهای تحقیق کند، میبیند که از بازیهای رایانهای هیچ استقبالی نشده است، چون اگر بازی رایانهای را در مدارس یا در کاروان راهیان نور به رایگان به افراد بدهید، حاصلی ندارد. افراد باید با اشتیاق برای خرید بازی رایانهای پول پرداخت کند و در خانه از آن لذت ببرد... بازیهای رایانهای ایرانی مضمونشان خوب است، محتوا دارند، ولی متأسفانه چون در بحث فنی هزینه نمیکنند برای کاربران جذابیت خاصی ندارند.
حمایت صدا و سیما چگونه بوده است؟
صدا و سیما حمایت کرده است، نه این که حمایت نکرده باشد. منتها در آن جا هم یک مشکل اساسی وجود دارد: آن جا وقتی یک مدیر جدید میآید، احساس میکند که آدمهای قبلی همه دشمن خونی او هستند و باید عوض شوند! مدیر جدید هم که میآید، چون نسبت به کارگردان و تهیهکنندگان شناختی ندارد، مدتی طول میکشد تا با فضا آشنا شود. همین که این فرد جدید هم با قضایا آشنا میشود، میرود و یک نفر دیگر جای او را میگیرد.
بچههای مؤسسه شما چطور دور هم جمع شدند؟ نیروهای فعالتان را چطور انتخاب میکنید؟
نیروهای فعالمان اکثرا جوان هستند و خیلی از آنها از طریق آگهی جذب شدند، خیلی از همکاران هم از طریق برنامهسازان دیگر جذب شدهاند. ما وقتی پروژهای را به اتمام میرسانیم، نیروهای خوبمان را به برنامهسازان دیگر که تولیدشان در حال آغاز است، معرفی میکنیم. البته تقریبا حدود بیست درصد کسانی که برای کار به موسسه مراجعه میکنند، پذیرش میشوند.
افرادی که شما به کار میگیرید، چه ویژگیهایی باید داشته باشند؟
اولا باید به کاری که انجام میدهیم، معتقد باشد، وابستگی داشته باشد، یعنی باید لذت ببرد از آن کاری که میکنند. لذت بردن خودش باعث ایجاد احساس مسئولیت و در واقع دقت در عمل و بالا رفتن کیفیت تولید میشود. این خیلی مهم است که فرد عاشق کارش باشد. چنین کسی کار را سرسری نمیگیرد. اخلاق فردی اولویت دوم است، یعنی من حاضرم با نیرویی که یک ذره تخصص کمتری دارد کار کنم ولی با اخلاقتر باشد. تخصص را میشود به یک فرد داد، ولی اخلاق را نمیشود به کسی داد! این دو ویژگی خیلی برای من مطرح است.
بار فکری و محتوایی موسسه را چگونه تامین میکنید؟
ما برای تولید هر کار، اتاق فکر داریم؛ در جلسات کارگردان و تهیه کننده، مدیر تولید، نویسنده و سایر عوامل حضور دارند. حتی گاهی برای توضیحات مربوط به دفاع مقدس، از رزمندهها کمک میگیریم. ما همیشه تمام جوانب کار را در نظر میگیریم. چون در دفاع مقدس، سپاهی حضور داشت، ارتشی حضور داشت، بسیج و نیروهای مردمی هم حاضر بودند. اگر کوچکترین اشتباهی در تولید رخ دهد، ممکن است یکی از این ارکان ضرر ببینند. باید رضایت همه را جلب کرد، چون همه به یک اندازه زحمت کشیدند. این دقت عمل خیلی بالایی میخواهد. ضمن این که تولید را طوری باید انجام دهید که مخاطب احساس نکند دشمن خیلی خنگ بوده است. برعکس، دشمن قدَری داشتیم که به شدت حمایت میشد. نشان دادن این ریزهکاریهای جنگ، نیازمند این است که سناریو قوی باشد. سناریو هم موقعی قوی میشود که با اهل فن صحبت شود. ما حتی برای طراحی حرکات فیزیکی مربوط به فیلمها، زمانی که از «موشنکپچر» استفاده میکردیم، نزدیک به یک هفته فیلمهای عملیاتی را میدیدیم تا از آنها ایده بگیریم، هم از آن فیلمهایی که در بازار پیدا میشود و قابل خریداری است و هم از فیلمهای آرشیوی و حتی فیلمها و مستندهای جنگی.
اگر جوانهایی باشند که دغدغه داشته باشند ولی امکانات نداشته باشند، میتوانند بیایند با شما همکاری کنند؟
واقعیت این است که اگر ما حمایت بشویم، میتوانیم حمایت کنیم. درست است که معنویات، اساس هر کار است، ولی پول هم رکن خیلی مهمی است. آدم نمیتواند کاسهی گدایی به دست بگیرد و پول جمع کند برای ساخت یک فیلم دفاع مقدسی یا ارزشی؛ باید حمایت شویم. حمایت یا میتواند معنوی باشد یا به صورت فروش سریالی باشد. به هر حال کار باید به شیوهای باید باشد که توجیه مالی داشته باشد.
در حال حاضر چون هیچ بودجهی تولیدی وجود ندارد و ما حتی از پس هزینههای خودمان برنمیآییم، نمیتوانیم از افراد دیگر حمایت کنیم. البته از ایدهپردازی حمایت خواهیم کرد، از افراد خلاق استفاده خواهیم کرد. ولی متأسفانه در حال حاضر، نه فقط این موسسه، بلکه اکثر مؤسسات دیگر با مشکلات مالی مواجه شدهاند. الان برخی فیلمسازان، از سر ناچاری بیلبرد کار میکنند! ناچار هستند دست به هر کاری بزنند، حتی کارهایی که از حوزهی تخصصیشان خارج است...
اگر شما قائل به این هستید که الان در عرصه یک جنگ فرهنگی هستیم، به نظر شما نظرات کسی که در رأس این جبهه حضور دارد چطور در فعالیتهای مؤسسه شما تبلور میکند؟
هر مملکتی همان طور که دوست دارد کالا صادر کند و پول بگیرد، میتواند فرهنگش را به دیگران بدهد و به غلبهی فرهنگی دست پیدا کند. وقتی عشق یک مدل ماشین به جان ملتی میافتد، تبدیل به یک فرهنگ میشود، به دنبالش پول هم روانه میشود! غلبه و نفوذ فرهنگی، در واقع یک سلطهی صد درصدی به کشور غالب میدهد، این خیلی طبیعی است. بین همهی کشورها این رابطه هست، همهی کشورها دوست دارند سلطه فرهنگی داشته باشند...
در یک مجموعه کسی که تصمیم قطعی را میگیرد، سیاستگذار کلی خواهد بود. ما هم به عنوان یک زیرمجموعه، پیروی از آن سیاست برایمان قطعا الزامی است؛ ولی خدا کند مدیران زیر دست به آن تصمیمِ کلی که گرفته میشود به درستی عمل کنند. در واقع روی تصمیم اصلی فکر شده است، همین طوری یکشبه تصمیم نمیگیرند، ولی آن تصمیم وقتی به مرحلهی عمل میرسد، به درستی انجام نمیشود. من میبینم واقعا در بین همکاران ما، کسانی هستند که به دلیل اعمال سلیقههای فردی و تصمیمات بسیار نادرست مدیریتی، تولیداتشان قطع شده است. این جا فقط مسئله تامین مالی نیست، بُعد مالی را نمیگویم، تولید یک بعد فرهنگی هم دارد. الان قسمتهای مختلفی از برخی پویانماییها منتشر میشود، خیلی هم خاطرخواه دارد و مردم با رغبت برای آن پول خرج میکنند. واقعا هم محصول جذابی است، بیست دفعه هم نگاه کنید سیر نمیشوید! تأثیر خودش را هم روی مخاطب و هدفش به جا گذاشته است، ولی متأسفانه ما فقط تأثیر نهایی را میبینیم، فقط بحث مادی را میبینیم... در این زمینه سلیقهای عمل میشود.
به نظر شما مشکلی دارد که در کار فرهنگی، برای موسسه سودآوری هم مدنظر باشد؟
اصلاً پول موتور محرک است. الان فروش نفت خام ایران باعث میشود که ما بتوانیم تولیدات کشور را به روز کنیم، پیشرفت علمی داشته باشیم... مرکز رویان این اگر بودجهی دولتی نداشته باشد، از طرف دولت حمایت نشود، تعطیل میشود. خیلی از مراکز علمی تحقیقاتی ایران تحت نظر یک بخش دولت است. در این راستا وجود منابع مالی خیلی تأثیرگذار است؛ یک چیز بدیهی است، یعنی تا پول نباشد این اتفاقات نمیافتد.
تولیدات فرهنگی باید چه ویژگیهایی داشته باشد که مخاطبپسند هم باشد؟
خیلی ساده است: کادری که شما به کار میگیرید، باید یک کادر واقعی باشد. نویسندگان باید متخصص و کاربلد باشند و به سناریو فکر کنند، مدیر تولید باید کارش را بلد باشد... تولید کار خوب، هزینهی خوب میخواهد! شما اگر به وظایف کارگردانی و تهیهکنندگی درست عمل کنید، تولید خوب از آب درمیآید. ولی وقتی به طور استاندارد عمل نمیشود، از کار زده میشود، تولید هم خیلی ساده و پیش پا افتاده است.
شما کمتر در مورد تولیدات و محصولات خودتان توضیح دادید. اگر ممکن است به صورت تفکیکشده پویانمایی، فیلم یا مستندی را که مدنظر دارید معرفی کنید.
ما یک مستند دفاع مقدسی ساختیم به نام «روایت راوی». در شهر اصفهان برای بررسی مشکلات زیست محیطی اصفهان یک مستند ساختیم. غیر از اینها نزدیک به چهارصد دقیقه تولیدات سریالی داشتیم. فیلمنامههای زیادی هم تولید کردیم. در زمینهی طراحی بازیهای رایانهای نیز فعالیتهای زیادی داشتهایم. البته این بازیها تولید نشد، به دلیل این که احساس کردیم تولید نکردن، بهتر از بیرون دادن کار ضعیف است. به علاوه اماکن گردشگری و علیالخصوص مذهبی مثل حرم امام رضا(ع) یا حضرت معصومه(س) یا مدرسه عالی شهید مطهری را که طلاب در آن مشغول تحصیل هستند، مجازیسازی کردیم، طوری که فکر کنم در فضاهای مجازی، گردشگران زیارتی بتوانند از آنها استفاده کنند.
شما در شهرستانها هم شعبه دارید؟
قبلا دو سه همکار در شهرستانها داشتیم. در نمایشگاهها، شرکتهای مختلف حضور پیدا میکردند که به دلیل کمبود امکانات، دو سه تایی یک غرفهی سه چهار متری را با هم میگرفتند. ما این شرکتهای دارای خلاقیت و قدرت نوآوری را شناسایی میکردیم و با آنها قرارداد میبستیم. زمانی که با صدا و سیما تعامل بیشتری داشتیم، میتوانستیم از تولیدات مربوط به شهرستانها استفاده کنیم، ولی خصوصا بعد از سال 91 که قراردادها لغو شد، این همکاریها هم از بین رفت.
در آخر اگر نکتهای دارید بفرمایید.
هدفگذاری شما خیلی خوب است، ولی در جاهای بسیاری هدفگذاریهای مشابه شما انجام شده است. امیدوارم حرف نباشد، واقعا اگر میخواهید صدای مؤسسات را به گوش مسئولان برسانید، امیدوارم موفق باشید. من روزنامهی کیهان را خیلی میپسندم، هر چند خیلیها با آن مخالفند، همان طور که خیلیها با آن موافق هستند. من وقتی سرمقالهی آن را میخوانم، لذت میبرم، چون واقعا آدم را تکان میدهد. من کاری با درستی و غلطی مطالب آن ندارم، نظر کارشناسی هم نمیخواهم بدهم، چون روزنامهنگار نیستم. ولی هدفگذاری روزنامهی کیهان صحیح است، میداند میخواهد در کدام مخاطب تاثیر بگذارد. هر کس خلاف میکند، او را میلغزاند. روزنامههای دیگر اصلا چنین تاثیری ندارند، تیترهای جنجالی میزنند ولی تأثیرگذار نیستند... شما باید تأثیرگذار باشید. یعنی آن قدر قدرت داشته باشید که بتوانید تاثیر بگذارید. قدرت هم اول از همه از استقلال مالی به دست میآید. تا موقعی که شما استقلال مالی ندارید نمیتوانید تأثیرگذار باشید. این واقعیت مطلب است.