سرویس نقد هنری _ احسان سالمی: سریال ایرانی «عشق تعطیل نیست» به کارگردانی بیژن بیرنگ یکی از تولیدات جدید شبکه نمایش خانگی است که به تازگی قسمت اول آن وارد این شبکه شده است.
داستان اصلی این مجموعه در رابطه با زوج جوانی است که در آستانه هفتمین سالگرد ازدواجشان با اتفاقاتی روبرو میشوند که زندگی خود و اطرافیانشان را تحت تاثیر قرار میدهد. این مجموعه یک کار چند بخشی و اپیزودیک است. شخصیتهای این مجموعه ده نفر هستند و هر بار با یک موضوع تازه روبرو میشوند. تِمِ اصلی «عشق تعطیل نیست» طنز است، اما در طول سریال شاهد صحنههایی با محوریت های درام و در مورد روابط هستیم که حضور یک کاراکتر روانشناس در همسایگی زوج اصلی فیلم، نقش مهمی در این قضیه دارد. همچنین قسمتهایی از این سریال به صورت موزیکال است که حضور یکی از خوانندگان جوان کشور به نام زانیار خسروی و سبک خوانندگی او به عنوان یکی از شخصیت های سریال نقش بسزایی در این امر دارد.
اما موضوعی که این اثر را در میان سیل آثاری که هر روز روانهی شبکهی توزیع محصولات نمایش خانگی میشوند، بیشتر از دیگران برجسته و قابل تامل میکند، ایده و سوژه این مجموعه است. در واقع «عشق تعطیل نیست» را باید یک کپی ایرانی شده از سریال معروف آمریکایی «دوستان» (Friends) دانست. سریالی که یکی از آثار پرمخاطب در حوزه آثار «سیت کام» یا همان «کمدی موقعیت» به شمار میآید و در زمان پخشش در شبکههای مختلف دنیا توسط اثرگذاری بسیاری را در جوامع مختلف به ویژه در میان جوانان و نوجوانان داشته باشد، تا جایی که بسیاری از تکه کلامهای به کار برده شده در سریال دوستان، در حال حاضر به جزئی از ادبیات عامیانه مردم کشورهای غربی تبدیل شده است.
البته موضوعات و حال و هوای آن کاملا منطبق بر فرهنگ آمریکایی و غربی است که بدون شک هیچ سنخیتی با باورهای جامعه اسلامی و ایرانی ما ندارد.
این در حالی است که بیژن بیرنگ کارگردان این اثر، هرگونه شباهتی در میان این دو سریال را تکذیب کرد و با باز نشر مطلب پسرش علی بیرنگ که آهنگسازی عشق تعطیل نیست را نیز برعهده دارد، در صفحه شخصیش در شبکه اجتماعی اینیستاگرام، فقط سبک این مجموعه را شبیه به سریال آمریکایی «دوستان» دانست و در رابطه با شباهت دکور این دو سریال هم نوشت بخشی از دکور عمدا شبیه به سریال دوستان ساخته شده، چون ما آن دکور را دوست داشتیم!
البته با نگاهی ساده با کارنامه کاری این کارگردان و دیدن اثری همچون «شام ایرانی» که آن هم یک کپی کاری دیگر از برنامه «بفرمایید شام» شبکه ماهوارهای «من و تو» بود، میتوان به خوبی علاقه بیژن بیرنگ به تولید آثار کپی شده از تولیدات غیر ایرانی را فهمید.
اما فارغ از همه این بحثها، آیا زمان آن نشده است که هنرمندان و کارگردانان کشورمان به سراغ سوژههای نو و البته مناسب جامعه ایرانی بروند؟! جامعهای که نیازها و باورهای مخصوص به خود را دارد و رسالت هنر و هنرمند تولید محتوای متناسب با همین باور و خواستههاست که یقینا با کپی برداری از آثار غربی هیچگاه نمیتوان آن را محقق کرد.