به گزارش حلقه وصل، خروش مردم عراق در روز سهشنبه و تلاش آنها برای تسخیر سفارت امریکا در بغداد، واکنشی طبیعی به جنایت چند شب قبل ارتش ایالاتمتحده در هدف قرار دادن مقرهای الحشد الشعبی بود.
حمله جنگندههای امریکایی به پایگاههای محل استقرار کتائب حزب الله زوایای پنهانی دارد که پی بردن به آن نیازمند نگاهی عمیقتر به شرایط عراق و استراتژی امریکا در قبال این کشور و محور مقاومت است.
هرچند سفر سرزده «مایک پمپئو» به پایگاه "عین الاسد" بعد از اتفاقات مرموز پایگاه "k۱" خود گواه آن بود که امریکا در حال طراحی یک سناریو است؛ اما چه چیزی موجب شد که امریکا چنین اقدام مخاطرهآمیزی را عملیاتی کرده و خود را وارد تونل تاریکی کند که آنسویش ناپیداست؟
در این رابطه باید چند نکته حائز اهمیت را مدنظر داشت:
یک) این حمله نه هدف قرار دادن یک گروه خاص از مقاومت، بلکه بهمنزله هدف قرار دادن سازمان الحشد الشعبی بود.
امریکا پیشتر با تروریستی خواندن گروههایی از قبیل جنبش نجباء و عصائب اهل الحق، بر طبل جنگ علیه بسیج مردمی عراق کوبیده بود.
دو) حمله امریکا محدود به خاک عراق نبود و بنا به گفته «مارک اسپر» وزیر جنگشان، "جنگندههای اف ۱۵ سه هدف در غرب عراق و دو هدف در شرق سوریه را زیر ضربه قرار دادند" که خود بیانگر نگرانی واشنگتن از آرایش گروههای مقاومت در این منطقه مهم و تهدید بالقوه پایگاه امریکایی "التنف" است.
سه) زمانبندی این حمله نیز حاوی نکات بسیار مهمی است؛ درست در زمانی که عراق شاهد آرامشی نسبی در مقایسه با چند هفته گذشته بود و جریانهای سیاسی این کشور تلاش داشتند نخستوزیر جایگزین را در اسرع وقت انتخاب کنند؛ تلاشی که بهمنزله ناکامی امریکا در رسیدن به خواستههایش میباشد.
توجه به سه نکته بالا راه را برای تحلیلی دقیقتر از اهداف امریکا از جنایت اخیر خود که به شهادت و مجروحیت دهها مجاهد انجامیده است، هموار میسازد.
باید درنظر داشت که دامن زدن واشنگتن به ناآرامیهای عراق درست پس از حملات هوایی قبلی [منسوب به اسرائیل] علیه پادگانهای الحشد الشعبی اتفاق افتاد.
به این معنا که امریکاییها در حرکتی مهندسی شده تلاش کردند با دامن زدن به مشکلات داخلی، پارلمان عراق را از تحرک در راستای وضع قانونی بهمنظور اخراج نیروهای امریکایی از این کشور بازدارند.
از طرفی آنها بر این گمان بودند که حوادث عراق موجب تضعیف الحشد الشعبی و یا حتی ایجاد درگیری داخلی در عراق خواهد شد؛ اما این پیشبینی بهواسطه هوشیاری گروههای مقاومت رنگ واقعیت به خود نگرفت و حتی آتش زدن مقرهای مقاومت و به شهادت رساندن چند عضو بارز هم موجب نشد که الحشد الشعبی در دام این دسیسه گرفتار شود.
نگاهی دقیق به همه این مسائل نشان از یک واقعیت دارد و آن هم عدم امنیت نیروهای امریکایی در عراق با وجود همه اقدامات اخیر است.
اقدام احمقانه امریکا در هدف قرار دادن نیروهای الحشد الشعبی را میتوان "خودکشی از ترس مرگ" توصیف کرد؛ چرا که بدون شک پس از این اتفاق، عراق برای آنها هیچ شباهتی به عراق پیش از این جنایت نخواهد داشت.
امریکا با این ماجراجویی نهتنها پازل خود را تکمیل نکرد، بلکه به تعبیر درست «عبدالباری عطوان» سردبیر رأی الیوم، دروازههای جهنم را بهروی نیروهایش گشود.
حال اگرچه با ورود معترضان به محوطه سفارتخانه امریکا، شاهد غافلگیری کاخ سفید از پاسخ قاطع ملت عراق و توئیتهای رگباری ترامپ هستیم که حاکی از عصبیت و حس رکبخوردگی اوست، اما در عین حال قرائن موجود حاکی از آن است که پاسخ میدانی گروههای مقاومت نیز در انتظار اشغالگران خواهد بود.
گواینکه محور مقاومت با کولهباری از تجربه جهادی، محاسبه و صبر را بر تعجیل مقدم میدارد و احساسی عمل نمیکند.
تا زمانی که راهبرد اخراج اشغالگران در اولویت مقاومت عراق است، امریکاییها از هیچ ناحیهای در امان نخواهند بود.
ملت رشید عراق پیش از این اجازه ندادهاند که سرزمینشان حیاط خلوتی برای بیگانگان باشد و واشنگتن هم نیک بهخاطر دارد که گروههای مقاومت کاری کردند تا باراک اوباما با حقارت مجبور به خارج کردن نظامیانش از این کشور شد.
کاخ سفید باید بداند که آزموده را بازآزمودن خطاست و آینده نزدیک، گواه این مدعا خواهد بود!