حلقه وصل: زیارت خانه خدا و مرقد ائمه اطهار (ع) همواره مورد توجه مسلمانان بوده و احادیث و روایات فراوانی نیز در باره این اعمال ذکر شده است. در این میان زیارت با پای پیاده نیز از اهمیت خاصی برخوردار بوده و از زمان حیات ائمه (ع) این سنت وجود داشته است. زیارت امام حسین علیه السلام به طور خاص و موکد از اهلبیت علیهم السلام ذکر شده و با پای پیاده به زیارت آن حضرت رفتن از جهات مختلف اهمیت خاص و ویژه ای داشته است. اولین بار جابر بن عبدالله انصاری در اولین اربعین شهادت حضرت اباعبدالله یعنی سال 61 هجری با پای پیاده به زیارت آن حضرت رفته است. از آن زمان تا کنون این سنت حسنه وجود داشته و علیرغم تمام فراز و نشیب هایی که در این طول قرون مختلف به جهت حکومت های متعدد وجود داشته این سنت نسل به نسل منتقل شده و به دوران ما رسیده است.
سالیان قبل به دلیل رابطه خاصی سیاسی میان ایران وعراق و نیز حکومت صدام و پس از آن اشغال عراق و ناامنیهای بوجود آمده توسط آمریکا، این راهپیمایی از وسعت زیادی برخوردار نبود و فقط عده ای از مردم عراق و معدود افرادی از کشورهای دیگر در این ایام با پای پیاده راهی کربلا می شدند. اما از دهه 80 و با بهبود اوضاع امنیتی این کشور زیرات اربعین با پای پیاده دوباره رونق گرفت و سال به سال بر تعداد جمعیت زائران اربعین حسینی افزوده می شود.
این رویداد در سال های اخیر به عنوان بزرگترین اجتماع مسلمانان جهان شناخته می شود و در ایران نیز به عنوان یکی از بزرگترین شعائر دینی پس از مراسمات مربوط به عاشورا و دهه اول محرم محسوب می شود. پیاده روی اربعین در دهه 90 به بخش مهمی از فرهنگ دینی مردم کشورمان تبدیل شده و اهالی فرهنگ نیز مواضع و تحلیل های گوناگونی راجع به این موضوع داشته اند. از سوی دیگر هنرمندان متعهد کشورمان مانند دیگر مسائل مهم و تاثیر گذار، موضوع پیاده روی اربعین را سوژه قرار داده و آثار ماندگار و متعددی خلق کرده اند. هرچند سابقه خلق آثار هنری درباره اربعین سابقه طولانی دارد اما در سالهای اخیر آثار هنری خلق شده در حوز های شعر، داستان و رمان، موسیقی، مستند، عکس نگاری و... به حدی است که منجر به خلق گونه ای جدید در هنر شده که امروزه در محافل مختلف به عنوان نوع هنری مستقل از آن صحبت می شود.
شاعران و نوینسدگان با حضور در پیاده روی اربعین اولا نوع خاصی از زندگی را تجربه کرده اند که تقریبا بی سابقه بوده که در آثارشان تبلور یافته است. با نگاهی در آثار ادبی پیاده روی اربعین با نوعی سیر انفسی هنرمند مواجه می شویم که قدم به قدم به پیش می رود. هرچند سفرنامه و اشعار مربوط به شرح حال سفر از گذشته وجود داشته اما در کمتر اثری میتوان در کنار سفرنامه نویسی سیر و سلوک عرفانی هنرمند را مشاهده کرد.
عرفانی که هنرمندان تجربه می کنند، عرفانی است به دور از انزوا و عرفانی جمعی است، که همین امر بخودی خود یکی از وجوه تمایز این نوع اشعار از دیگر اشعار محسوب می شود.
به عنوان مثال یکی از کتبی که درباره سفر پیاده روی اربعین با نگاهی عرفانی نوشته شده و در کنار سیر جغرافیایی، سیر انفسی نویسنده را رواست می کند کتاب «سِفر عشق» است. کتابی که شرح حرکت گروهی از دانشجویان دانشگاه امام صادق علیه السلام است به مقصد کربلا، اما نه از سفرهای معمول به کربلا، بلکه به قصد حضور در اجتماع عظیم شیعیان در اربعین حسینی و حرکت پیاده از نجف تا کربلا و یا به تعبیر نویسنده کتاب، آقای ((رضا احسانی)): سفریست از غدیر به عاشورا.
چنانچه در پشت جلد این کتاب آمده است: «این مسیر به پندار دیدگان ظاهربین غبارآلود ما خاماندیشان ناسوتی، جادهای است مثل تمام جادهها که شهری را به شهری دیگر متصل میسازد، اما در نظر اهل بصیرت و ارباب معرفت این راه نه فقط جادهای از نجف به کربلا، که سلوکی است از غدیر تا به عاشورا؛ که تنها وفاداران به آن میثاق ازلی میتوانند آن را به سرانجام رسانند و بهای «سلوک عاشورایی» خویش را به خون بپردازند...»
در بخش هایی از کتاب نیز آمده است: «و داستان کربلا، داستان عشق است امام کربلاییان، امام عشق. عقل معاش اندیشِ مصلحت سنجِ ناسوتی را راهی به درک عشق و آن چه که بر مذهب عشق می شود، نیست؛ که عاقلان امام علیه السلام را از سلوک عاشقانه اش منع کردند و خود نیز به گوشه ای خزیدند و دامن از ورطه بلا برچیدند؛که عقل، عافیت جو است و از زمره اهل بلا نیست، هرچند مکرر به گوش وی راز ((البلاء للولاء)) را بخوانی...»
« ضربان قلبم تند شده. مو بر اندامم سیخ شده. پلک زدنم از شدت بهت و تعجب متوقف شده و کاملا حس می کنم که بدنم دارد می لرزد. به نفس نفس افتاده ام. گویی از یک سربالایی نفس گیر گذشته ام. چشمم به گنبد و گلدسته های برافراشته می افتد... میخ کوب می شوم.
حال عجیبی دارم. حالی که قطره ای کوچک از تقابل با بی کرانگی یک اقیانوس پیدا می کند: شرمساری و حقارت محض. حالی که ذره و غباری در برابر آفتاب دارد: چیزی شبیه ((هیچ)) در مقابل ((وجود)) ناب.
بی اختیار به زانو می افتم. توان گام برداشتن ندارم. زبانم بند آمده است و حتی نمی توانم کلمه ای سخن بگویم. گویا تمام حواس و مجاری ادراکی و دستگاه معرفتی ام از کار افتاده و من اکنون به یک((حیرت خالص)) تبدیل شده ام. تجلی این همه ((علو)) و مجد و بزرگی فراتر از درک شهودی قلب من است، و یک لحظه به کسانی که در حق صاحب این بارگاه ((غلو)) می کنند حق می دهم...»
شعر فارسی از دیرباز به عنوان یکی از مهمترین ابزارهای فرهنگی ایرانیان و فارسی زبانان شناخته می شود و همواره بیانگر احوالات مختلف مردم سرزمین های فارسی زبان بوده است. سرودن شعر در مورد وقایع دینی از جمله حادثه کربلا نیز از قرن های نخستین در ایران وجود داشته است. همانطور که گفته شد سرودن شعر در مورد اربعین هم از قرن ها پیش وجود داشته اما در این چندسال اخیر و با وسعت یافتن پیاده روی اربعین شاعران نیز سهم خود را در این حماسه عظیم ایفا کرده اند و اشعار بسیار زیادی در قالب های گوناگون با موضوع اربعین خلق کرده اند. تنوع زیاد اشعار و تعداد بالای آن و همچنین تاثیرگذاری این نوع شعر باعث شده که شعر اربعین به یک نوع خاص و در زمینه شعر تبدیل شود.
شاعران نیز هرکدام از نگاهی خاص و متفاوت به سفر پیاد روی اربعین نگاه می کنند. عده ای از زیبایی ها و نکات پیاده روی می نویسند، عده ای این اجتماع عظیم را به انقلاب مهدوی و مسائل روز جهان گره می زنند، عده ای نیز که از این سفر جامی مانند زبان حال زیارت نرفته ها می شوند و برای آنان از فراق می نویسند.
مهدی جهاندار از شاعران خوشنام کشورمان پیاده روی اربعین را اینگونه شرح می دهد:
این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟
این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟
اینکه میکِشد مرا بهسوی تو چه جذبه ای است؟
حال و روز عاشقان چگونه اینچنینی است
تاول شکفته زیر پای زائر تو را
بوسه میزنم که موسم ستارهچینی است
....
از کلاس عقل تا کلاس آخر جنون
سطری از کتاب إن قَطعتُموا یمینی است
عشقعشقعشقعشقعشقعشقعشقعشق
این صدای پای زائران اربعینی است
محمد حسین انصاری نژاد پیاده روی اربعین را اینگونه نگاه می کند:
کدام چلهنشین است اینچنین که منم
علم به دوش دراین ظهراربعین که منم
اویس،دست تکان میدهد براهل یمن
چهل عمود بیایید از یمین که منم
چهل عمود نرفتم که دست حرملهای
کمان به دست فرود آمد ازکمین که منم
ببین درآینهی شط شکوه ساقی را
خدا که دست برآرد ازآستین که منم
چهل عمود، شبی از فرات رد شدهام
به روی دست، ورقهای یاسمین که منم!
سکوت تشنهلبانیم ساقیا مددی
أَدِر، و ناوِلُني مثلَ ساتكين كه منم
امام خوانده تو را «نافذالبصیره» و بس
برآر دست ازآن چشمهی یقین که منم
علم به دوش، شهیدان کیستند به دشت؟
به لالهپوشترین قسمت زمین که منم...
مهدی چراغ زاده شاعر جوان کشورمان نیز شرح حال جاماندگان از پیاده روی اربعین را اینگونه می نویسد:
کاش می شد بنویسم که حلالم بکنید
ننویسم رفقا فکر به حالم بکنید
کاش آن روز که روزی مرا می دادند
بیشتر تذکره ی کرببلا می دادند
همه رفتند و من از هجر تو هق هق کردم
بخدا حضرت ارباب زغم دق کردم
کاش همراه تمام رفقا می رفتم
پابرهنه ز نجف کرببلا می رفتم
خستگی در وسط راه چه لذت دارد
زائرت در نظر فاطمه عزت دارد
عاشق آن است که اسپند در آتش باشد
هربلایی رسد از یار دچارش باشد
جز غم عشق مگر غصه ی دیگر داریم
قسمت این است که چون کوزه ترک برداریم
در ازل با نفس عشق که بیدار شدیم
ما به بین الحرمین تو گرفتار شدیم
داغ داریم، نپرسید چرا تب داریم
از ازل در دلمان روضه ی زینب داریم...
با توجه به آنچه خواندیم و تاثیر اربعین در همه ابعاد، احتمالا در آینده ای نه چندان دور شاهد بلوغ و اوج این ژانر نوظهور در همه حوزه های هنر خواهیم بود.