امسال چالش بزرگی در هیات داوران جشنواره فیلم فجر بر سر اعطای سیمرغ بازیگری نقش مکمل مرد به وجود آمد. چالشی که یک طرف آن سعید راد بود و طرف دیگر سایر اعضا.
مشکل «عزتی» این است که در حوادث آبان ماه ساکت بود. بعد ازسقوط هواپیما فحشمان نداد. در جشنواره فجر امسال مشکی نپوشید. او هنوز نفهمید که اگر فحش بدهد، عزیزتر میشود.
بذر بیماری که در دهه 60، مرحوم عباس کیارستمی به تاسی از سینمای موج نو فرانسه در سینمای ایران کاشت، توسط فیلمسازانی از نسل بعد چون جعفر پناهی، پرویز شهبازی، بهمن قبادی و به ویژه اصغر فرهادی پرورش داد.
کارگردان، عمداً فیلم را به زبان ترکی ساخته تا عقاید فمینیستی خودش را در آن خطۀ مردسالار ترویج کند. وگرنه اقتضای قصه به جغرافیای آذربایجان ربطی ندارد.
فیلم مغز استخوان، نه واجد کیفیت هنری است و نه محتوا. بلکه میتوان آن را در مقولۀ عداوة الشرع دستهبندی کرد. مخالفت با قانون قصاص و موارد دیگر.
جواد عزتی در شنای پروانه حرف جدیدی ندارد. او بازی متفاوتی رو نمی کند و از موقعیت های نابی که در این فیلم برایش پیش آمده و ممکن است حالا حالاها برایش اتفاق نیفتد، به خوبی بهره نمی برد.
در دومین روز جشنواره، باز هم فیلمی در موضوع همجنسگرایی نمایش یافت که برخلاف عامهپسند در روز اول، در حاشیه و زیرمتن نبود. بلکه به متن اصلی تبدیل شده بود
«خروج» یک «فرامرز قریبیان» دارد که با آن گریم درست و حسابی اش پتانسیل بالای برای عمق بخشیدت به هر شخصیتی را دارد.
«رد خون» برخلاف قسمت اول، نه تنها شروع طوفانی و غافلگیرکننده ای ندارد بلکه قصه اش خیلی دیر شروع می شود. تقریبا 40 دقیقه از زمان فیلم می گذرد تا کشمکش اصلی فیلم شروع شود و تازه وقتی قصه شروع می شود متوجه می شویم تم اصلی درام در «رد خون»، همان درامی است که در فیلم «سیانور» (به تهیه کنندگی سید محمود رضوی و کارگردانی بهروز شعیبی) به آن پرداخته شده بود. مخاطبی که چنین قصه ای را پیش از این شنیده، «رد خون» و پایان بندی آن برایش قابل پیش بینی می شود.
هادی حجازیفر با بازی فوقالعاده خود توانست این کاراکتر را به یکی از محبوبترین شخصیتهای دو قسمت «ماجرای نیمروز» تبدیل کند.
فیلم «ماجرای نیمروز ۲: رد خون» به کارگردانی محمدحسین مهدویان، تهیهکنندگی سیدمحمود رضوی فردا برای اولین بار در سینما هویزه مشهد به صورت عمومی اکران خواهد شد.
کارگردانهایی که پشت دوربین این آثار قرار میگیرند، همگی از جمله چهرههای سرشناس نسلهای مختلف فیلمسازی هستند.
مخاطب عمومی سینما برای «ما همه با هم هستیم» خرج میکند تا به بلوغ برسد. وقتی خانوادهای به اسم فیلم کمدی، وارد سینما شود و پول خرج کند و بدون خنده و با دست خالی برگردد، یاد میگیرد به راحتی خود را خرج هر فیلمی نکند.
جواد عزتی گفت: آرزو میکردم در تنگه ابوقریب حضور نداشتم و راحت مینشستم و با این فیلم زار میزدم.
اکران مردمی فیلم سینمایی «تنگه ابوقریب» با حضور برخی از بازیگران فیلم در سینما میرزا کوچک رشت برگزار و فرزندان شهید مدافع حرم حامد کوچک زاده از بازیگران «تنگه ابوقریب» تقدیر کردند.
داستان این فیلم در ارتباط با یکی از موضوعات گم شده در تاریخ دفاعمقدس است. 5 روز قبل از آتشبس میان ایران و عراق، گروهی از شیرمردان ایرانی در دفاع از خاک وطن در تنگهای به نام ابوقریب دشمن را با نثار جانشان زمینگیر میکنند و مانع پیروزی رژیم بعث عراق پیش از تصویب آتشبس میشوند. رویدادی که با وجود اهمیت بالایی که داشت بعدها کمتر مورد توجه قرار گرفت و ساخت فیلم «تنگه ابوقریب» بهانهای برای زنده شدن یاد و خاطره شیرمردان حاضر در این عملیات شد.
هرچند همانطور که گفته شد این فیلم جزو طنزهای خوب در وضعیت این روزهای سینما محسوب می شود، اما نکته ای که در باره هزارپا وجود دارد این است که در این فیلم چند سکانس طنز گفتاری و کمی زننده وجود دارد که اگر این چند سکانس را نداشت بازهم فیلم از لحاظ ساختار طنز اثر قابل توجهی به شمار می آمد و این طنزهای گفتاری شاید برعکس تصور سازندگان آن نه تنها به طنز آن چیزی اضافه نکرده بلکه تاثیر منفی نیز بر فیلم گذاشته است.