سرویس معرفی: «مرا با چشمانت ببر» داستان زندگی شهید علی اکبر تفرحی و همسرش است که در مقدمه کتاب، به خوبی مخاطب را با فضای آنچه قرار است بخواند، آشنا میکند. در مقدمه کتاب چنین آمده است:
سلام بر آنانکه بی ادعا و بدون هیاهو با رفتار و گفتارشان درس انسانیت و خداجویی را به ما آموختند و هر کدامشان ستاره درخشانی بودند که اگر به عمق وجودشان پی ببریم گرمابخش زندگیمان خواهند شد و چراغ هدایتی خواهند بود که هرگز رو به خاموشی نمیرود.
این نوشتهها که با نگاهتان آشنا میشود خاطرات جانباز شهید علی اکبر تفرحی است. گر چه مدت کوتاهی در کنارش بودم اما در همان زمان اندک شخصیت والایش بسیار برایم تآثیرگذار بود و در این کتاب مجالی یافتم تا گوشهای از لحظه، لحظه زندگی ارزشمند ایشان را بیان کنم.
داستان این کتاب بر گرفته از خاطرات جانباز شهید علی اکبر تفرحی است که بخشی از زندگی ارزشمند ایشان را به نگارش درآوردهام. لازم به ذکراست که لحظه به لحظه این داستان واقعی بوده و خواننده را تا پایان آن با خود همراه میکند. این کتاب دارای پنج فصل است.
در ادامه نگاهی به سربرگهای هر فصل از کتاب میاندازیم:
فصل اول (فردایی روشن)
شروع داستان دوران نوزادی تا نوجوانی ایشان را بیان میکند.
فصل دوم (آغازشیدایی)
دوران جبهه، جنگ و جانباز شدن این شهید را باز گو میکند که منجر به نابینا و شیمیایی شدن ایشان و از دست دادن کلیهها میگردد.
فصل سوم (مبهوت مهربانیت)
زمان آشنایی من (فاطمه حسنلو) و دوران نامزدی با ایشان که این بخش با احساسات خاص و منحصر به فرد نوشته شده و خواننده با خواندن این بخش از داستان در فضایی پر از عشق قرار میگیرد.
فصل چهارم (نگاه نرگس عشق)
یادداشتهای فاطمه حسنلو (خودم) برای شهید در مکه قبل از شهادت که در آن با داستانی عجیب روبرو میشویم.
فصل پنجم (شوق باتوبودن)
خاطراتی است که بیانگراخلاق خاص و مهربانی و درک بالای آن شهید میباشد.
شهید در سال 63 در منطقه اشنویه کردستان مجروح و جانباز 70% میشود و در سال 81 بر اثر عوارض شدید شیمیایی به درجه رفیع شهادت نائل میگردد.
کتاب «مرا با چشمانت ببر» به نگارش فاطمه حسنلو و قیمت 60000 ریال و توسط اتشارات امیرمحمد منتشر شد.