سال 99 با تمام فراز و نشیبهایش به پایان رسید؛ بغض در گلو فشرده از دست دادن سردار سلیمانی، تحریمها، مشکلات اقتصادی و کروناویروس، میهمان ناخواندهای که نظام عادی جوامع را در تمام دنیا بههم ریخته است. کرونا نظام اقتصادی کشور ما را مثل بقیه دنیا دستخوش تغییرات و بحرانهای مختلف و بسیاری از تعاملات اجتماعی را دگرگون کرده است. ویروسی که امروز اگر به دقت به آن بنگریم، فقط یک بیماری تنفسی نیست، ویروسی است که نهتنها بسیاری از عزیزان ما را با خود به همراه برد، بلکه عمده حرکت جوامع انسانی را مختل کرد. کرونا ماجرایی بود که با وجود سن حدود 18 ماههاش، دنیا را درنوردید و زیرورو کرد. کرونا اجتماعات را مختل کرده و کسبوکارها را به سمت نابودی کشانید و خلاصه این ویروس میکروسکوپی چه دستساخته بشر و چه بهوجودآمده طبیعت، توانست دنیا را چنان تکان دهد که شاید چنگیز مغول و اسکندر و بمبهای اتم آمریکا یارای چنین کاری را نداشتند.
اما مسائل فرهنگی نیز همچون سایر پدیدههای اجتماعی در دوران کرونا بهشدت دچار تحول شدند. غرب و شرق عالم را خیلی نمیخواهم بررسی کنم، چراکه در اکثر جوامع دنیا مقولهای بهنام فعالیت فرهنگی یا فعالیت فرهنگساز وجود نداشته و ندارد. شاید علت وجود چنین فعالیت در کشور ما انقلابی است که چهل و اندی سال پیش ایران را دچار تحول کرده است و ما بهخاطر ساخت آنچه انقلاب وعدهاش را داده بود، باید فعالیتهای خاص فرهنگی داشته باشیم. شاید هم هجوم گسترده دشمن به اهداف و برنامههای ما باعث شده که در مقام دفاع برآمده و فعالیت کنیم و یا شاید اینکه اصلاً اسلام و خاصه اندیشه شیعه بهگونهای است که فعالیتهای تبلیغی را تولید میکند و پیروان این مکتب را بهگونهای بار میآورد که همواره در تلاش برای اثبات حقانیت خود باشند و البته ممکن است هر سه فرضیه ما درخصوص علت فعالیتهای فرهنگی در کنار هم صادق باشند.
چالش کرونا و برنامههای فرهنگی از سویی برنامهها را بهشدت تضعیف کرد و از سویی هم علامت سؤالی را در اذهان دغدغهمند بر جای گذارد. عمده فعالیتهای فرهنگی ما در طول 40 سال پس از انقلاب برنامههایی با محوریت اجتماعات بوده و میتوان گفت پایه اصلی برنامههای ما بر حضور مردم شکل میگرفت. برنامههای ملی مثل راهپیماییهای مختلف نیز از این قاعده مستثنا نبوده و نیستند. این قاعده بهقدری قوام گرفته که در ایام دهه فجر امسال مخالفان بر این طبل میکوبیدند که آمار کشتهشدگان کرونا را بهعلت نزدیک شدن 22 بهمنماه پایین اعلام میکنند و لغو راهپیمایی و تجمع تعجبشان را برانگیخت و البته مثل اکثر اوقات فقط سکوت کردند. اما کروناویروس توجهی به اهمیت برنامههای فرهنگی ما نداشته و بهشدت با تجمعات موافق است و اگر بخواهیم ریشهکن بشود، چارهای جز حذف تجمع نخواهیم داشت.
نکته نابی که ایام کرونایی به ما تذکر داد و با جان و دل آن را لمس کردیم، این است که اموری که حیاتی بوده و نقش جدی در زندگی مردم دارد، هیچگاه حتی با همهگیری ویروس، تعطیل نخواهد شد و واقعیت این است که نیازهای اصلی بشر همواره او را به ادامه برخی امور ترغیب میکند. حال با وجود همهگیری ویروس کرونا، اگر فعالیتهای فرهنگی ما جزء نیازها و خواستههای اصلی مردم باشد، بههیچوجه تعطیل نخواهد شد. همین تلنگر میتواند دیدگاه فعالان فرهنگی را به سمت و سوی فعالیتهایی سوق دهد که نیاز اصلی مردم هستند. گاهی از اوقات نیز شاهد این هستیم که برخی اولویتها از دید مردم مغفول مانده و ایشان سراغی از آنها نمیگیرند و همین غافل ماندن باعث این خواهد شد که برخی امور مهم تبدیل به مسائل دست چندمی مردم شود. حال با توجه به این دو قسم مذکور به این نتیجه میرسیم که فعالیتهای فرهنگی قطعاً باید جزء نیازهای اصلی مردم باشند و اموری که در این حوزه نیستند، چندان نیازی به مسئله شدن و ایجاد راهبرد ندارند. بنابراین باید برای فعالیتها فقط سراغ نیازهای اصلی مردم رفته و اگر مسئله اولویتداری از دید مردم پنهان مانده بود، با آگاهسازی ایشان اهمیت مسئله را تبیین و نهادینه کرد.
رهبری با دقت به این مسائل در روز عید مبعث به نکات حائز اهمیتی اشاره کردند و اگر به این نکات توجه کنیم، راهکار عمیقی برای ارتقای فعالیتهای فرهنگی ایجاد خواهیم کرد. ایشان با تأکید بر «تواصی»، دغدغهمندی را بهعنوان یک اصل اصیل در فعالیتهای فرهنگی مطرح کردند. واژه تواصی که مصداق اصلیش در احکام اسلامی امر به معروف و نهی از منکر بوده، برآیندی است از احساس مسئولیت افراد در برابر یکدیگر. آیه آخر سوره مبارکه حج به این نکته اشاره میکند که همانگونه که رسول خدا و ائمه اطهار علیهمالسلام راهبر مؤمنان هستند، مؤمنان نیز باید راهبر و هدایتگر عموم مردم باشند و این راهبری میسر نخواهد شد، مگر با احساس مسئولیت نسبت به سرنوشت دیگران. اسلام دینی است که بر تعهد افراد نسبت به یکدیگر پافشاری کرده و حتی هیچ واجبی را به اندازه امر به معروف و نهی از منکر راهگشا نمیداند. لزوم توجه به نیازهای مردم باعث میشود که فعالیتهای فرهنگی هدفمند شده و به سمتی حرکت کند که در همه احوالات اجتماع مردم به آن نیاز داشته باشند و هیچگاه تعطیل نشود.
به نظر میرسد با توجه به اوامر ولی امر مسلمین جهان و تأکید ایشان بر واژه تواصی، نکات زیر قابل درک باشد:
1. برای انتخاب نوع فعالیت فرهنگی سراغ فعالیتهایی برویم که نیازهای اصلی مردم را برطرف کند و از فعالیتهایی که اثربخشی لازم در زندگی مردم ندارد، خودداری کنیم.
2. هدف نهایی برای فعالیتها چیزی جز تمدنسازی نیست، بنابراین لازم است که فعالیتی را انجام دهیم که بتواند نقشی در شکلگیری تمدن نوین اسلامی داشته باشد و در کنار این نقش داشتن باید دقت کنیم که فعالیتهای جزیرهای و انفرادی نمیتواند مثمر ثمر باشد.
3. شکل و شمایل فعالیتهای ما باید به سمتی رود که یا مبین و مبلغ حق باشد و یا بر صبر و استقامت در مسیر تأکید کند. در پیادهروی اربعین مثالی روشن برای این مسئله مهم نهفته است. برای رسیدن به مقصد با وجود سختیها و مشقتهای مسیر انسان به دو نوع تواصی نیاز خواهد داشت، نخست تواصی به حق که تبیینکننده جایگاه و ارزش این پیادهروی است و انگیزه انسان را تقویت خواهد کرد و دوم هم تواصی به صبر که باید دائم و مرتب در ذهن مخاطب مرور و تکرار شود. با این دو نوع تواصی مخاطب ما به مقصد خواهد رسید؛ با توجه به این تفسیر از واژه تواصی باید دقت کنیم که فعالیتهای ما در حوزه تواصی شکل بگیرد، چراکه طبق فرموده قرآن کریم کاری که در حوزه تواصی نباشد، قطعاً دچار خسران خواهد شد.
4. نتیجه پایانی تأکید حضرت آقا بر حضور جوانان بهعنوان افسران جنگ نرم است. نکتهای که در این تأکید و ارتباط آن با تواصی وجود دارد، این است که جوانان با روحیه آرمانگرایی و خطرپذیری قطعاً توانایی بیشتری در پرداختن به تواصی داشته و لطافت روحی جوان باعث دغدغهمندی او نسبت به سرنوشت دیگران خواهد بود.
با اتخاذ رویکرد تواصی، فعالیتهای ما در فضای حقیقی و مجازی سمت و سویی جدید پیدا خواهد کرد و رنگ و بوی جدیدی به خود خواهد گرفت. امید آن است که با دقت در فرمایشات رهبر معظم انقلاب بتوانیم به سمت تحقق تمدن نوین اسلامی و زمینهسازی طلوع خورشید عظمی ولایت حرکت کنیم.