
به گزارش حلقه وصل، آیتالله سید محمد ضیاءآبادی در یکی از جلسات تفسیر به تبیین آیات 71 تا 75 سوره مبارکه «اسراء» پرداخت که بخشی از آن در ادامه میآید؛
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُولَئِکَ یَقْرَءُونَ کِتَابَهُمْ وَلَا یُظْلَمُونَ فَتِیلًا * وَمَنْ کَانَ فِی هَذِهِ أَعْمَى فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمَى وَأَضَلُّ سَبِیلًا * وَإِنْ کَادُوا لَیَفْتِنُونَکَ عَنِ الَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ لِتَفْتَرِیَ عَلَیْنَا غَیْرَهُ وَإِذًا لَاتَّخَذُوکَ خَلِیلًا؛ وَلَوْلَا أَنْ ثَبَّتْنَاکَ لَقَدْ کِدْتَ تَرْکَنُ إِلَیْهِمْ شَیْئًا قَلِیلًا * إِذًا لَأَذَقْنَاکَ ضِعْفَ الْحَیَاةِ وَضِعْفَ الْمَمَاتِ ثُمَّ لَا تَجِدُ لَکَ عَلَیْنَا نَصِیرًا؛ [یاد کن] روزى را که هر گروهى را با پیشوایشان فرا مىخوانیم پس هر کس کارنامهاش را به دست راستش دهند آنان کارنامه خود را مىخوانند و به قدر نخک هسته خرمایى به آنها ستم نمىشود، و هر که در این [دنیا] کور[دل] باشد در آخرت [هم] کور[دل] و گمراهتر خواهد بود، و چیزى نمانده بود که تو را از آنچه به سوى تو وحى کردهایم گمراه کنند تا غیر از آن را بر ما ببندى و در آن صورت تو را به دوستى خود بگیرند، و اگر تو را استوار نمى داشتیم قطعا نزدیک بود کمى به سوى آنان متمایل شوى، در آن صورت حتما تو را دو برابر [در] زندگى و دو برابر [پس از] مرگ [عذاب] مىچشانیدیم آنگاه در برابر ما براى خود یاورى نمىیافتى». (اسراء/ 71 تا 75)
کفار و مشرکان وقتی میبینند پیامبر(ص) نسبت به بت پرستی ارزش قائل نمیشود، بتها را تحقیر میکند. کفار برایشان قابل تحمل نبود و از راههای مختلف میکوشیدند پیامبر (ص) را خاموش کنند. گاهی تهدید میکردند گاهی وعده صلح و سازش میدادند میگفتند از این حرفها دست بردار ما با تو جایگاه میدهیم اگر پول یا ریاست میخواهی به تو میدهیم اما به بتهای ما توهین نکن. افرادی که اطراف تو هستند فقیرند.
آنها اصحاب پیامبر(ص) را فقیر میدانستند و میگفتند اینها را دور کن ما به حرف تو گوش میدهیم. یک سال مهلت بده تا بتها بمانند. پیامبر(ص) با قاطعیت میگفت من دست از دعوتی که برعهده دارم برنمیدارم. آنقدر توطئه میکردند نزدیک بود پیامبر(ص) را از رأی خود منصرف کنند تا قرآن دیگری بیاورند و قرآن را هم تغییر دهند.
خداوند به پیامبر(ص) میگوید نزدیک بود آنها شما را از راهی که میروی بازگردانند و از قرآن جدا کنند. میگفتند چیزهایی از خودت مطابق میل ما درست کن و بگو خدا گفته است، اگر این کار را میکردی با تو دوست میشدند اما تو نکردی و حق هم همین بود.
خداوند پیامبر(ص) را تهدید کرده که قرآن برای من است و حق دخل و تصرف در قرآن را ندارد در سوره طه خطاب به پیامبر(ص) داریم اگر حرفی که ما نگفتیم از خود بسازد و به من نسبت دهد نابودش میکنم، رگ دستش را قطع میکنم. در سوره مبارکه «یونس» هم داریم: او بد دل بود اما وقتی قرآن میخوانی میگویند این قرآن را تغییر ده و آیاتی که متضاد با بتها است بردار. خداوند میگوید بگو من دخالتی نمیکنم و هرچه خداوند گفته است را بیان میکنم.
خداوند در سوره «اسراء» هم به همین امر اشاره دارد. آنها میخواهند کتابی به میل آنها بیاوری و این کار را کنی با تو دوست میشوند اگر محکم و قاطع نمیگفتم بایست ممکن بود به سمت آنها بروی و اندکی نرمی نشان دهی. اگر معصوم نبودی منحرف میشدی و مطابق میل آنها میرفتی.
پیامبر(ص) هم بشر است همانطور که خداوند میفرماید پیامبری از خودتان آوردم. اما پیامبر(ص) عصمت دارد و کمترین انحرافی از وحی نخواهد داشت. عصمت به معنای ناتوانی نیست. بلکه میتواند گناه کند اما عصمت مانع گناه میشود و معرفت عالی و کاملی که دارد اجازه نمیدهد که به سمت گناه برود. به طور مثال شما گرسنه هستید و غذا هم جلوی شما قرار دادند اما متوجه میشوید غذا مسموم است با این آگاهی غذا را نمیخورید، آنچه نمیگذارد شما از این غذا نخورید آگاهی از مسمومیت غذا است. امام و پیامبر(ص) اینگونه هستند. باوری که امام و پیامبر(ص) نسبت به آخرت و خداوند دارند ما نداریم.
پیامبر و امام خود را در محضر خداوند میبینند چون خود را حاضر در محضر خدا حس میکنند و گناه هم نمیکردند. پس دو علت دارد که معصوم گناه نمیکند یکی آگاهی از پیامد گناه یعنی جهنم که عذاب الیم است و دیگر اینکه خداوند را حاضر میبیند.