حلقه وصل - مصاحبه سید حسن نصرالله از نظر من که قلبم را ربود و یقینم را درباره داوریام نسبت به سیدحسن نصرالله تأیید و مستند کرده است، چیز مهمی در خود نهفته دارد و آن نمایش سیمای روح یک عبد و منتظر و انوار باطنی آن است.
وجوه مشهود و ارزشهای ظاهر این مصاحبهشونده یک طرف، که همان اطلاعات، قدرت تحلیل، کاراکتر یک قدرت مقتدر فرماهی منطقهای تسلط و احاطه روحی و عملی در سیدحسن است، باطن و وجه غیب و نهان آن که برای ما میتواند شهود شود طرف دیگر و سویه اصلی و شورانگیز و دارای شکوه و عظمت این برنامه تلویزیونی محسوب میشود.
لازم نیست این سخن به معنای عرفانی و داعیه چشم باطننگر مخاطب یا نگارنده گرفته شود. منظورم همان توجه به انوار روح سید ماست که در ظاهر حضور او، گفتار او، و کنشهایش در مصاحبه، میتواند مشهود نگاه بیننده دقیق باشد. به درستی او شایسته رهبری یک قدرت منطقهای است!
این نشانهها از خطوط چهره، قرق چشم، صدق گفتار احاطه دانایی و ظهور یقین قلبی یک تن از مخلصین لهالدین، قابل دریافت و درک است و به محبتی سرشار در دل مخاطب دامن میزند این همه حاصل یک عمر مجاهده و نیز تهذیب نفس به وسیله سیدحسن است و ارزان به دست نیامده است.
چیزی که میخواهم به آن انگشت بگذارم، همین سیمای روح ربانّی و باور، ایمان، معرفت، یقیم یک عبد صالح است که به ویژه برای عالمان ما و مسئولان ما از یک رئیسجمهور تا وزیر، وکیل و مدیران اصلی، باید تکاندهنده، بیدارگر، آموزنده و به سان موضوعی تأملبرانگیز، تحولبخش و غبطهانگیز به شمار آید و از آن درس آموخته شود. و بیاندیشیم، ما چرا بس کم و کمیاب برخوردار از این انوار حکمت، حقیقت، یقین، مقاومت، شجاعت و باور شدهایم. مقصودم نه آن دسته از اهل ایمان است که خود برخوردار از این روح عبودیت و مدیریت ربانّی و مقاومت متقی هستند که در میان ما به ما نور میبخشند، بلکه طرف سخنم آن مسئولان از بالا تا پاییناند که خود میدانند چه عواملی سبب ضعف ایمان و تاریکی روح آدمی میشود و باور، یقین و استواری را از او سلب میکند او را دچار دنیاگرایی، تردید، و تزلزل مینماید، چپ و راست هم ندارد.
در همه جا عدم تهذیب نفس، غرق شدگی در زندگی، سوءاستفاده از یک انقلاب عظیم الهی برای امور پست، دونمایه مادی، مالاندوزی، رفاهطلبی و متأسفانه حرامخواری، قدرتطلبی، مقامپرستی و بیاعتمادی به خداوند یگانه، پروردگار، ربالعالمین و عادت به چرب و شیرین دنیاست که این وزیر و آن وکیل را در غرقاب مرداب دنیا گرفتار کرده و بر روح و حتی سیماشان تاریکی را مسلط گردانده و از آنان موجوداتی ناتوان در بندگی و دور از انوار ربوبیت حق متعال و دچار ضعف نفس ساخته است و در سخنشان نشانی از اتکال، عبودیت، حشر و نشر با قرآن و ائمه معصوم(ع) دیده نمیشود.
هر جمله سیدحسن نصرالله، سرشار از ایمان به خداوند و باور به غیب، محصول عمل صالح و عدم فاصله و عدم ورطهای بین گفتارش و کردارش بود و نشان میداد عمیقاً منتظر امام زمان(عج) است و بنابر همین پاکیزگی و عبودیت در تبعیت از معصوم(ع) زندگی میکند و بنا به همین آرمان مهم به محبت، وفا و یاری حضرت آقای خامنهای(دامه برکاته) است که پیشاپیش همه در راه رضای خدا و هموار کردن جاده عدل موعود و ظهور شخصی صاحبالامر(عج) میکوشد و کسی که اجازه نداده بهانههای نفسانی و شیطانی او را به مقام عالی روحانی اما منتظری در حرف و بهانهجو و ترسزده بدل سازد و قامت برافراشته و تا جایی که میتواند با انواع فسادها و ذلت برابر کفر میستیزد و به تکلیفش عمل میکند و البته اصلاح کار و آن کس که اراده او همان اراده الهی است و معصوم است از نیروی ولایت الهیه سود میجوید و جهان را اصلاح میکند و عدل و انوار آن را در همه سویههای بس فراتر از معنای مادی عدل میگسترد و تناسبات نوری را برقرار میکند حضرت ولیعصر(عج) و موعود الهی است و رهبرانی نظیر مراجع ربانّی و در رأس همه امام خمینی(ره) و جانشین ایشان، شرفشان خدمت به امام عصر(عج) است.
در بیان، سیدحسن نصرالله، حتی وقتی که از رخدادهای جزیی مبارزه و مقاومت و اتفاقهای تاریخی و ماجراهای روزمرة درگیری با شیطان بزرگ و ذنب نجس آن اسرائیل حرف میزد و تحلیل روشن، داهیانه، عمیقاً متکی به اطلاعات مستند را به مثابه فرماندهی دانا، شجاع و در وسط میدان جنگ عرضه میکرد، حتی در بیان همین جزییات چهره نورانی باور و روح یک عبد، یک اهل تقوی، یکی از ابرار و شاهدان و صالحان که تابع امام معصوم حی(عج) است به وضوح دیده میشد و معلوم میگشت همین عبودیت او به عنوان یک دوست و بنده خدا و انسان غیرمعصوم و تبعیت او از امام معصوم(عج) است که او را چنین استوار، دانا و توانا کرده، همان تقوی و بندگی است که از او یکپارچه نور ساخته و به او قوه تشخیص درست امام مسلمین در عصر غیبت و امروز که نصرت الهی یار اوست، امام خامنهای داده که پیشوای خدمت به امام زمان(عج) و یاریدهنده اوست و سیدحسن قلباً به ایشان محبت و دلسپردگی دارد و وفادار است.
این سیمای باطنی است که مسئولان ما از رئیسجمهور، رئیس قوهقضائیه، رئیس مجلس و وزراء، وکلا، فرماندهان نظامی و افراد دفتر مقام معظم رهبری، مجتهدان و روحانیون ما که در کار اداره امور هستند و همه ما باید همچون یک اسوه از آن درس بیاموزیم و با همان مسیر عمل ایمانی و تهذیب نفس، آن نور را در خود بپرورانیم و سرسپرده امام عصر(عج) باشیم محبتی که در قلب ما نسبت به سیدحسن میجوشد و نسبت به این سید بزرگوار بروز میکند و او را شایسته سرپرستی و فرماندهی یک قدرت منطقه و در سایه ولایت الهی معصوم میکند، حاصل همان عمل صالح، ایمان، عقل روشن و تقوای اوست. هزار بار این را تکرار کنیم و به یاد بسپاریم و دلیل بلبشوی روحی خود را کشف نماییم.
«معادله نصر» اگر همین یک فایده را داشته باشد کلید حل بلبشوهای فساد و تباهی در مدیریت ماست و راهحل اصلی را در خود نهان دارد، البته کاش گفتوگوهایی این چنین با دو سوی برابر سر گیرد که برای همه بس جذابتر است. نه در قالب مصاحبهشونده و مصاحبهکننده، بلکه به صورت دو نیروی همدوش و هم ارز، مثلاً سردار سلیمانی و سیدحسن و در قالب صحبتهای دو فرمانده مقاومت جهانی اسلام. ما به این نورها برای تقویت روح و ایمان جوانان اهل ایمان نیاز داریم. در برابر آن همه برنامه عبث که تأثیر معکوس در دینداری و تأثیر هولناک در ترویج مدرنیسم پوچ و مضحکه دنیاگرایی در عصر جدید و تبعیت از شیطان دارد و سیمای جمهوری اسلامی را مخدوش کرده، برای همین یک مصاحبه باید مدیریت مسئول و طراح این مصاحبه را تحسین کرد. این برنامه نه برای سرگرمی، بلکه برای توسعه آگاهی و شوق مبارزه و مقاومتی بزرگ در مقام سربازان امام عصر(عج) باید ارزیابی شود.
والسلام