به تازگی ادعای «شکنجه» در یکی از نهادهای امنیتی بازتاب گستردهای داشته و حالا نمایندگان مجلس نیز پیگیر آن شدهاند. اما آیا ادعای «شکنجه» پیش از این سابقه داشته است؟ فرجام ادعاهای قبلی شکنجه چه شد؟
یک منبع آگاه گفت: اسماعیل بخشی در روزهای منتهی به آزادیاش در دیدار با یک مقام مسئول پرونده اعمال هرگونه شکنجه را تکذیب کرده بود.
چندی پیش از سوی اکانتهای وابسته به رسانههای معاند ادعای عجیبی مبنی بر شکنجه اسماعیل بخشی یکی از متهمان تجمعات غیرقانونی در شهرستان شوش را منتشر شد که از سوی رییس دادگستری شوش تکذیب گردید.
ریاض هنوز از اتهام قتل روزنامهنگار منتقد هیئت حاکمه سعودی تبرئه نشده است که منابع رسانهای از کشته شدن یک روزنامهنگار دیگر در زیر شکنجه مقامهای امنیتی در زندان خبر دادند.
فیسبوک صحنه تبلیغاتی یک بازی ویدیویی را که در آن بازیکنان به کشتن و شکنجه یک زن دعوت میشدند، حذف کرد.
قربانعلی جباری آزاده جنگ تحمیلی در سالروز ورود آزادگان به وطن به بیان خاطرات روزهای اسارت پرداخت و میگوید؛ 6 سال در اسارت بودم اما بیشترین صحنههای زجرآور اسارت، دیدن کتک خوردن همرزمان با کابلهای چند لایه بود و زمانی هم که خودم کتک میخوردم تحمل درد بهتر دیدن آن صحنه بود.
از میان مردم یک پیرزن عراقی خودش را بیرون کشید و به طرف یکی از بچهها رفت. همچون مادری که بعد از سالها دوری فرزندش را دیده باشد، او را درآغوش کشید و غرق بوسهاش کرد.
محمد جواد، جعفر، باقر، نصرالله زمردیان! بیشتر شبیه به اسم، کنیه و لقب است و برای ما ایرانیان آشنا. مشخصات نوجوانی ۱۶ ساله از رزمندگان سالهای دفاع مقدس که در جبهههای نبرد حق علیه باطل به سن تکلیف میرسد و مدتی بعد، اسیر دشمن. در بین خانواده و دوستان به جعفر مشهور است، لیکن در شناسنامه محمدجواد نام دارد. اگر در ماه رمضان چند سال پیش، پای برنامه «ماه عسل» نشسته باشید با او آشنا شدهاید. همان غواص عملیات کربلای ۴ که همرزمانش گواهی شهادتش را میدهند و چندی بعد پیکر شهیدی با همان چهره و قد و بالا شاهد مدعایشان. لیکن سالیانی بعد در بُهت و ناباوری خانواده و همرزمان، در قامت آزادهای از تبار مفقودالاثرهای صلیب سرخندیده به وطن بازمیگردد و علامت سوالی بزرگ که پس آن پیکر متعلق به کیست با آن همه شباهت و ... قصهاش مفصل و خواندنی است اما الان مجال طرحش نیست.