به گزارش حلقه وصل: امام موسی صدر در آستانه تاریخ ایستاده بود. یک تنه. بیآنکه واهمهای از دندانهای آغشته به خون اسرائیلیها که لبنان را احاطه کرده بودند به دلش راه بدهد. دستهایش را پشت کمرش حلقه کرده بود و نگاه نافذش را دوخته بود به مرزهای فلسطین. موسی بود.
موسایی که کلماتش سامری کُش بود. هیچ روزنامه و شبکه تلویزیونی و رسانهای نمیتوانست زخمهایی که او به چشمش میدید را لاپوشانی کند یا به شوخی بگیرد. و قاطع، ایدئولوژیاش را درباره اسرائیل میگفت «اگر اسرائیل با ابلیس هم بجنگد، ما کنار شیطان خواهیم بود!»
شخصیت عجیبی داشت. در عین سادگی و همدلی اما آیندهبین و مقتدر بود. سکوت را هیچوقت و هرگز جایز نمیدید. باطل که برایش عیان میشد، دنبال راهِ مردانه و حقطلبانهای برای در برابرش ایستادن میگشت. بیش از آنکه یک روحانی دینیِ صرفاً مسلمان و به ویژه شیعی باشد، «انسان» برایش اهمیت داشت و پیوسته شعارش این بود که «برای انسان گرد آمدهایم!» حالا این انسان میتوانست با هر رنگ و قومیت و ملیت و دینی باشد.
کسی نمیداند اما شاید اولین گلولههایی که در سینه برادران و خواهران فلسطینیاش مینشست، او، درد را بیش از همه احساس کرده بود؛ چون «جنبش اَمل» را راهاندازی کرد و جانپناه فلسطین بود. جنبشی به معنای امید. امیدِ دفاع از مظلومان و ایستادن جانانه در برابر ظالمان. جنبشی که شروعی برای آغاز حرکتهای مدونتر و قویتری چون «حزبالله» و «حماس» بود، تا اسرائیلیها بدانند که هیچگاه، به حال خود رها نخواهند شد و مردانی صاحب ارادههای استوار به سویشان خواهند شتافت.
در مجموع، نگاه امام موسی صدر به مسئله فلسطین و اسرائیل همیشه قابل تأمل بوده و هست. ایشان این موضوع را صرفاً یک حادثه رخ داده نمیدانست و همیشه آن را ریشهیابی میکرد و در نتیجه میگفت «فداکاریهایی که ما امروزه در راه مبارزه با اسرائیل باید تقدیم کنیم، دهها برابر بیشتر از چیزی است که میتوانست در آغاز فعالیت صهیونیستها و اشغال سرزمین ما تقدیم شود. اگر ما از صد سال پیش، مطابق دستورات دینی عمل میکردیم و متوجه خطر بودیم، امکانات فراوان و ثروت هنگفتی ذخیره کرده بودیم ... جنگ ما با اسرائیل جنگ با یک مجموعه از انسانها نیست، بلکه این جنگ در واقع نبردی است با فساد و انحراف و ستم و اندیشه تبعیض نژادی که اساس تفکر آنان این است که «شما دوستان خدا هستید، نه مردم دیگر!» این است مصیبت ما.»
امام موسی صدر همچنین با «شر مطلق» دانستن اسرائیل پیوسته در تلاش بود تا روزهایی مانند این روزها را به مجامع جهانی و انسانهای نسبت به این موضوع، دچار غفلت شده، نشان دهد و بارها و بارها هر آنجا که دعوت شده بود و سخنرانی داشت میگفت «مصیبت اینجاست که آنان خود را اولیا و دوستان خدا میدانند و دیگران را نه، این نکته اساسی است، اسرائیل شرّ مطلق است. اسرائیل ضداسلام، ضد مسیحیت، ضد ایمان، ضد قومیت عربی، ضد انسانیت و ضد میهن است. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. ما اسرائیل را شرّ مطلق میدانیم. بدتر از اسرائیل در جهان وجود ندارد. اگر اسرائیل و شیطان با یکدیگر بجنگند، ما در کنار شیطان میایستیم. اگر اسرائیل با چپ بجنگد، ما درکنار چپ خواهیم ایستاد. اگر اسرائیل با راست بجنگد، در کنار راست خواهیم ایستاد. این است معنای «اسرائیل شرّ مطلق است». من شخصاً در حد مطالعاتم هیچ نهادی را خطرناکتر از اسرائیل نمیشناسم.»
امام موسی صدر پیوسته مسئله فلسطین و اسرائیل را تحلیل و بررسی و کنکاش میکرد و تنها راه چاره را در بصیرتیابی جهانیان نسبت به این موضوع میدانست. ایشان اسرائیل را فراتر از تجاوز و قتل و خونریزی، نهادی از خویشتنپرستی و نژادپرستی معرفی میکرد که جز خودشان، هیچ موجودی را سزاوار ارتباط با خدا نمیبینند و کشتار و قتلعام انسانها مبنای تفکرات آنها است. به همین دلیل ایشان در دهه هفتاد میلادی، با توجه به جایگاه حقوقیشان به عنوان مرجعیت دینی و رییس مجلس اعلای شیعیان، حکم اسلامی_سیاسی «اسرائیل شر مطلق است و تعامل با آن حرام است.» را صادر کرد که هیچ یک از مراجع تقلید آن دوره نه تنها آن را رد یا نفی نکردند بلکه آن را نیز تایید و مورد استفاده قرار دادند.
در دوره حضور امام موسی صدر در جبل عامل همه چیز برای او مشخص شده بود. مردم جنوب قربانیان قدیمی تجاوزهای پیوسته اسرائیلیها حتی قبل از تشکیل دولت صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ در سرزمین فلسطین بودند و ریشه تجاوز صهیونیستها در این منطقه چه بسا دامنهدارتر هم بود. چون کشتارهای «حولا» و «صلحا»ی جنوب لبنان، یک سال قبلتر از جنایات «دیر یاسین» و «طنطوره» در فلسطین رقم خورد! و به همین دلیل بود که امام موسی صدر، همبستگی میان محرومانِ «در» سرزمین و محرومانِ «از» سرزمین را مطرح کرد و در برابر تهدیدها و توهینها و تخریبها میگفت «من بهای اخلاص بالای خود نسبت به مقاومت را پرداختم. من در برابر وظایف و مسئولیتها احساس زیاندیدگی نمیکنم، چون کارهای من برخاسته از ایمان من است.»
حالا با وجود گذشتنِ سالهای بسیار از سخنان امام موسی صدر اما برای همه ما پیشبینیهای این شخصیت بینا درباره اسرائیل روشن است. انگار با هر بمبی که منفجر میشود و با هر دیوار خانه فلسطینیای که فرو میریزد، جملههای امام موسی صدر زندهتر میشوند و انگار که ما نیز باید چون ایشان بر آستانه تاریخ بایستیم تا در گرداب حق و باطل، با انتخابمان غربال شویم که به قول ایشان «بازگشت به فلسطین، نماز ما و ایمان ما و دعای ماست و ما در این راه هر چیزی را تحمل میکنیم و با تحمل سختیها در این راه به خداوند تقرب میجوییم.» «انقلاب فلسطین تنها راه به سوی سرزمین مقدس است. انقلاب فلسطین شعله مقدسی است که خداوند برای پشتیبانی از خلق خود و برای کرامت این امت و نابودی دشمنان آنکه دشمنان انسانیتاند، برافروخته است. ملت فلسطین بیست سال انتظار کشید، ولی دنیا با آن منصفانه برخورد نکرد و حتی سازمان های بین المللی آن را فراموش کردند. باید تلاش کنیم تا اسرائیل همواره دشمن باقی بماند. تکیهگاه حقیقی انقلاب فلسطین، عمامه من و محراب و منبر من است.»