در بین ژانرهای مختلف رسانهای ژانر «مستند» به حقیقت واقع رویداد نزدیکتر است. مستندکردن حرفها به واقعیت رخ داده به کار مستندساز اعتبار و مشروعیت اجتماعی میبخشد. مستندساز سعی میکند با طرح احتمالات متناقض، آوردن موافقان و مخالفان موضوع مورد بررسی، رجوع کردن به شاهدان عینی رویداد، استفاده از نقلهای طلایی و ارائه سند، بین حقایق رخ داده و دیدگاه و نظرات خودش تمایز قائل شود. برای همین است که بین فعالان رسانهای که درک درستی از رسالت رسانه دارند و ژانر مستند، پیوند و نزدیکی خوبی برقرار است. مستندسازان نمیخواهند که به جانبداری و تحریف واقعیت متهم شوند و برای گریز از این اتهام و برای همراه کردن مخاطب با خود سعی میکنند که واقعیت رخ داده را از عقاید خود جدا کنند. آنها سعی میکنند با غلبه بر احساسات و عقاید شخصی خود فرصت مناسبی به طرفهای درگیر ماجرا بدهند تا افراد ذیسهم و ذیربط بتوانند استدلالهای خود را بیان کنند. در مجموع میتوان گفت که ژانر مستند، فرد حقیقتجو یا مستندساز را متعهد میکند که از جاده انصاف خارج نشود و تلاش کند تا حد امکان واقعیت را آنگونه که رخ داده نه آنگونه که دوست دارد رخ بدهد به نمایش بگذارد تا مخاطب قضاوت درستی از ابعاد ماجرا داشته باشد.
ساعت 25 با آوینی
همنشینی «نادر طالبزاده» با ژانر مستند، ما را به حقیقت زندگی او نزدیکتر میکند. نادر طالبزاده شخصیت ذوابعادی دارد ولی براساس آنچه در خصوص ژانر مستند گفته شده در یک تعریف کلان میتوان نادر طالبزاده را اینگونه تعریف کرد که او یک فرد حقیقتجو است و همیشه برای نمایش و قاب گرفتن افراد و اتفاقهایی تلاش میکند که نسبت نزدیکی با انسان و ارزشهای انسانی دارند. بر اساس همین روحیه است که فیلم «بشارت منجی» را میسازد و در این فیلم بر روی ارزشهای انسانی و اشتراکات بین اسلام و مسیحیت تاکید میکند. او همیشه به دنبال بیان واقعیت ماجرا بوده است. لذا وقتی در آمریکا نوع واکنش مردم آمریکا نسبت به تسخیر سفارت این کشور در ایران را میبینید در اولین فرصت به ایران برمیگردد و برای روشن شدن ابعاد مختلف ماجرای تسخیر سفارت آمریکا مستند «واقعیت» را میسازد. نادر این روحیه استکبارستیزی را فقط در مورد مردم کشور خودش ندارد. لذا برای نشان دادن واقعیتهای جنگ بوسنی به این کشور سفر میکند و حاصل این سفر میشود مستند «خنجر و شقایق». نویسنده و راوی مستند خنجر و شقایق، سیدمرتضی آوینی است.
مستند «ساعت 25» از دیگر مستندهایی است که حاصل همکاری شهید آوینی و نادر است. شهید آوینی از طریق حوزه هنری امکان رفتن نادر به آمریکا و ساخت این مستند را فراهم میکند. طالبزاده در خصوص موضوع این فیلم و چرایی انتخاب اسم آن میگوید: «سال 69 سفرى به آمریکا رفتم، دیدم چقدر گداها در خیابان زیاد شده، در بازگشت با موافقتحوزه هنرى به آمریکا رفتم و حدود سه ماه درباره فقر در آمریکا تصویربردارى کردم. نام ساعت 25 را هم مرتضى انتخاب کرد، یک روز داخل اتاق او بودیم گفت اسم این مجموعه را مىگذاریم «ساعت 25». من تا آن زمان اصلا نام ساعت 25 را نشنیده بودم، اسم خیلى مناسبى بود، چون بحث، بحث آخرالزمان بود. منظور ساعتى وراى ساعت تقویمى و 24 ساعت معمول و من این نام را قبول کردم.»
یک راز برای یک عصر!
برنامه تلویزیونی «راز» از دیگر تولیدات نادر طالبزاده است. نادر در برنامه راز موضوعات مرتبط با جنگ نرم و گفتمان انقلاب اسلامی را با حضور کارشناسان مورد بررسی قرار میدهد. «عصر» از دیگر تولیدات نادر طالبزاده است. عصر یک برنامه تلویزیونی تحلیلی و گفتوگو محور است. این برنامه در هر بخش خود با مورد توجه قرار دادن مسائل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی داخلی و خارجی سعی کرده که با آوردن کارشناسان خبره و افراد درگیر در ماجرا واقعیتهای این مسائل را برای مردم به نمایش بگذارد.
همه آنچه که تا اینجا در مورد نادر طالبزاده بیان شد مربوط به ویژگیهای شخصیتی و فعالیتهای رسانهای او در حوزه تولید برنامههای تلویزیونی، مستند و تنها فیلم داستانیاش بود. اما اینکه چرا نادر طالبزاده را همه با نام «حاج نادر» صدا میزدند را نباید در تولیدات او و تسلط و اشراف کامل او بر تکنیک تصویربرداری و مستندسازی جستوجو کرد. نادر را شاگردانش حاج نادر صدا میزنند و نشان از فرمانده بودن ایشان دارد. فرماندهای که قرار است سربازانی را برای یک جنگ نرم آموزش دهد. لذا نادر از مستندسازی هم مقداری فاصله گرفت و روی به تولید برنامههای گفتوگومحور آورد تا به رسالت و ماموریت آموزشی خود نیز برسد. نادر در انجام این رسالت نیز موفق بود. شاگردانی که او تربیت کرده امروز هسته اصلی تبلیغات و جنگ نرم حزبالله لبنان را بر عهده دارند و شبکه المنار را تاسیس کردند. اولین تولیدات شاگردان لبنانی حاج نادر تولید کلیپ موسیقی برای ایجاد جنگ روانی بود. آنها بعدها مستندسازی را آموزش دیدند و شبکه المنار را تاسیس کردند. «محمد دبوق» از جمله این افراد است. او مستند «روحالله» را در 10 قسمت برای شبکه المنار تولید کرده است. این مستند تا به حال جامعترین اثر مستند پیرامون زندگی پربار امام خمینی(ره) است. بعد از بچههای لبنان، بچههای افغانستان بودند که حاج نادر این امکان را برایشان فراهم کرد که دو سال در باغ فردوس دوره ببینند. در ایران نیز از حسین دهباشی تا حسین شمقدری و... از تربیتشدگان کلاسهای مستندسازی حاج نادر هستند.
حلقه وصل میان نسلها
فرمانده نادر! یا به قول شاگردانش حاج نادر همواره در پی حقیقت بود، حقیقتی که از ذات دین نشات گرفته است و تاکید داشت که حقیقت یکی است. او برای راهیافتن به حقیقت مدنظر خودش تلاش نمیکرد، بلکه میکوشید تا از طریق آموزش افراد جستوجوگر و حقیقتیابی مثل خودش، واقعیت را همانگونه که هست از طریق رسانه به مردم منتقل کند تا خود مردم قضاوت کنند. برای همین است که در روزهای پرالتهاب سال 88 در برنامه «دیروز، امروز، فردا» بیان میکند که: «چه اشکالی دارد که حرفهای مخالفان را هم در رسانه ملی پخش کنید و مانند مناظرههای ابتدای انقلاب که شهید بهشتی و شهید مطهری با حضور مخالفین و منتقدین حرفها و استدلالات خود را بیان میکردند، مناظرههایی را برگزار کنید… این خیلی خوب و مؤثر است و مردم هم به خوبی استقبال میکنند.» در ادامه اضافه میکند: «اینجا جایی است که باید برخی واقعیتها را گفت و من مجبور شدم یک چیزهایی را بگویم… وقتی رسانههای ما حرف نمیزنند، خب آنها حرف میزنند… این همه وقت است که رسانههای ما سکوت میکنند و هیچ خبری را منتشر نمیکنند خب آنها میگویند…».
نادر را همین نگاهش و اشرافش به ماهیت رسانه، فرمانده یا حاج نادر کرده بود. فرماندهای که امروز همه از ویژگی حلقهوصل بودن او یاد میکنند. حلقهوصل بین نسلهای مختلف فعال رسانهای و هنری جبهه فرهنگی انقلاب، حلقهوصل بین جریانهای فکری مختلف و حلقهوصل بین آزادیطلبان اقلیمهای مختلف جغرافیایی -از آمریکا و اروپا تا آفریقا و آسیا- که آرمان مشترکشان آزادیخواهی و عدالتطلبی است. این حلقهوصل بودن در بعد بینالمللی خود را در برگزاری کنفرانس بینالمللی «افق نو» نشان داده است و در داخل نیز از دیدن رویشهای عرصه فرهنگ و هنر و رسانه جبهه فرهنگی انقلاب در کنار قدیمیهای این عرصه لذت میبریم.