حلقه وصل: نعمتالله سعیدی/
اخیرا خبری در گروه های مجازی ایران و بسیاری از کشورهای جهان دست به دست میشد که با توجه به حواشی تکمیلی آن، احتمالا بسیاری از مخاطبان نیز آنرا دیده اند. خبری مضحک و درعین حال وقیحانه که با آب و تاب خاصی اعلام میکرد.
پاسخ به تحدی وخشم مسلمانان از 'سوره کرونا':
یک دختر تونسی به نام آمنه الشرقی، متنی به تقلید از سوره های قرآن و همچنین بر اساس ظواهر، قالبها و تزئینات معمول این کتاب نوشته...
«سوره کرونا» بر وزن و سیاق آیه های قرآن که حتی شماره گذاری نیز شده بود، از شیوع ویروس کرونا سخن میگوید و همان توصیه های بهداشتی رایج را ارائه میدهد...
کوفید (1) و الفیروس المبید (2) بل عجبو ان جاءهم من الصین البعید (3) فقال الکافرون انه مرض عنید (4) کلا بل هو الموت الاکید (5) لا فرق الیوم بین الملوک و العبید (6) فاعتصموا بالعلم و اترکوا التقالید (7) و لا تخرجو لتشتروا السمید (8) وامکثو فی بیوتکم انه بلاء شدید (9) واغسلو ایدیکم بالصابون الجدید (10) صدق جیلو العظیم...
ترجمه: «کووید (۱) و ویروس کشنده (۲) آنان از دیدن آن که از چین دور میآید، متعجب میشوند (۳) کافران میگویند که یک بیماری است (۴) هیچ فرقی بین شاهان و بردگان وجود ندارد (۶) به علم متوسل شوید و سنتها را رها کنید (۷) برای خرید سمید [نوعی آرد] از خانه خارج نشوید (۸) در خانه هایتان بمانید که آن قطعا بلایی شدید است (9) و بشویید دستهایتان را با صابون جدید ...»
این سوره با نام یک خدای ابداعی هم به پایان میرسد: «راست گفت جیلوی بزرگ!»
در انتهای خبر نیز قید شده بود: دادستانی تونس، این جوان را به اتهام توهین به باورهای مسلمانان، به دادگاه معرفی کرده است.
***
نمیدانم واقعیت دارد که دادستانی تونس این شخص را به دادگاه احضار کرده یا نه؟ چون خیلی وقت است که دروغ گفتن برای این جماعت از آب خوردن هم راحت تر شده! انگار این روزها هر رسانه ای که اخبار کذب بیشتری منتشر کند و دروغهای بزرگتری بگوید، اعتبارش بیشتر میشود! کدام مخاطبی حال و حوصله اش را دارد که اگر توانست، برود تونس ببینید اصل ماجرا چیست؟! و اگر نتوانست، حداقل خبرگزاریهای تونسی یا عربی را بررسی کند؟! فعلا گیریم دربست قبول. چون مهم خود همان نمونه ای ست که ادعا میشد «سوره کرونا» است. و دقیقا به همین دلیل نیز بنده اگر به جای دادستانی مذکور بودم، شاید به این دختر جایزه هم میدادم! واقعاً این دادستان چه خیالی در مورد تحدی قران کریم کرده است؟! آیا دادستان یک کشور اسلامی نیز مثل همین دخترک و بسیاری از رسانه های ضد دین، تصور کرده قران میگوید کسی نمیتواند مسخره بازی در بیاورد؟! آیا نعوذا بالله خدای سبحان تحدی داده که اگر جن و انس جمع شوند نمیتوانند جک بگویند و جفنگ ببافند؟! نمیتوانند ادا و اطوار در بیاورند و رسما به عجز و بیچارگی خودشان اعتراف کنند؟! آخر «متنی به سیاق آیه های قران...» دقیقا از چه صیغه ای ست؟! مثل کل قران را آورده؟! مثل ده سوره را آورده؟! سوره ای مثل یک سوره آورده؟! این بابا دقیقا چه غلطی کرده که رسانه های ملحد خیال کنند سوژه پیدا کرده اند؟! یعنی موضوع تحدی قران این قدر مهجور و غریب شده است؟!
حالا اگر خبری در مورد سقوط شاخص بورس ، یا حادثه مانور دریایی اخیر بود، امت حزب الله خیال میکردند باید در مورد انتگرال «شاخص کل» تقسیم بر کوسینوس «ضریب بتا» در هشتاد سال گذشته، و تاثیری که بر «آربیتراژ» «ارزش ذاتی» سهام ها گذاشته و منجر به «خرسی» شدن بازار شده توضیحات مبسوط بدهند و رفع شبهه کنند! یا توضیح دهند که طول موج امواج کوتاه چطور در اثر افت دمای لایه مزوسفر و ... کمانه کرده و موشک را منحرف کرده به سمت ناوچه خودی؟ انگار به قول آن طلبه مشهور تلگرامی، چون حزب الهی هستیم، سازمان بورس هم یکی از معاونت های سازمان بسیج مسجد محله خودمان است! کسر شأن مان می اید بگویم «آربیتراژ» پول شوهر عمه شما چه ربطی به من و گفتمان انقلاب دارد؟! یا در همه جای دنیا مانورهای نظامی تا 20% تلفات دارد و مانور بدون تلفات که مانور جنگی نیست! (در مانور نیروها میروند که دشمن فرضی روبرو را واقعا از روی زمین بردارند!) اگر وقوع چنین اتفاقاتی در مانورهای نظامی به معنای تغییر نظام سیاسی بود، الان کشورهایی مثل امریکا و روسیه هم باید جمهوری اسلامی میشدند! بگذریم. اما این گاف آشکار بی دینها در مورد تحدی قران کریم (که مستقیما مربوط میشود به اصل نبوت و تقلید بردار هم نیست) به جای اینکه مهر تایید دوباره ای بر اعجاز تحدی قران کریم باشد ، چرا باید دستاویز فشار رسانه ای دشمنان دین و انقلاب شود؟!
کجا گفته شده که شب اول قبر از بنده و شما میپرسند با «آربیتراژ» شوهر عمه ی آن اکانت مجهول الهویه ی همگروهی ضد انقلاب تان چه کردید؟! یا میپرسند کدام خدا را میپرستیدی و پیامبرت کیست و چرا؟! کسی به وحدانیت خدا و نبوت حضرت رسول ص گواهی بدهد مسلمان است. یعنی صدها هزار سوال و شبهه ی بزرگ و کوچک ... تا وقتی این دو اصل را نقض نکند... عملا تاثیر خاصی بر ایمان یک مسلمان ندارد. در عرصه سیاست نیز خیلی وقت است که دشمنان جمهوری اسلامی متوجه شده اند تنها راه واقعی ضربه زدن به این انقلاب و این نظام مقدس، تهاجم به باورها و اعتقادات آنها ست. متوجه شده اند که طرفداران واقعی و اصلی این نظام در صفوف نماز جماعت هستند. متوجه شده اند مسلمانی که در برابر روزی 16 ساعت روزه داری مقاومت میکند، کسی نیست که در مقاطع حساس و سرنوشت ساز تاریخی به حمایت از نظام دینی کشورش برنخیزد. اصلا این اواخر اگر به گروه های گفتگوی پرتعداد تلگرامی دقت کنیم، اکثرشان اعتقادی هستند...
به هر حال، خبر مذکور در همان ساعات اولیه تبدیل به تیتر یک بسیاری از رسانه ها و سایتهای خبری فارسی زبان شد. رسانه های ضد انقلاب و دین ستیزی که شاید خودشان هم بهتر از دیگران میدانستند که این مسخره بازیها واقعا نمیتواند از جنس پاسخ تحدی باشد! اصلا نوع تنظیم خبر به گونه ای چند پهلو بود که معلوم نشود اصل ماجرا چیست. آیا این نمونه ادعا دارد که پاسخ تحدی ست؟! یا فقی شوخی با کرونا ست؟ یا خشونت دادگاه یک کشور اسلامی و همان ماجرای آزادی بیان و از این حرفها مورد نظر است؟! بعد هم که دیدند کسی چیزی نمیگوید، کار به جایی کشید که چند روز بعد همین متن را با صوت هم اجرا کردند. کم مانده بود ادعا کنند، سپاه ناوچه ارتش را زده است و انداخته تقصیر خود ارتش که حواس مردم را از سوره کرونا پرت کند...!
در روایات آمده که به هنگام قیامت ، قران کریم از غربت و مهجویت خود در بین مسلمین به درگاه الهی گلایه میکند. غربتی که باعث شده یک چنین کار مضحک و بی ارزشی تا به این حد دشمنان دین خدا را به وجد بیاورد! در صورتی که اگر ما مسلمان ها حتی به صورتی اجمالی و حداقلی با برخی از مفاهیم ابتدایی موضوع تحدی قران کریم آشنا بودیم، چنین اقداماتی میتوانست دقیقا نتایج معکوس بدهد. تازه متوجه میشدیم که چرا این تعداد از رسانه های ضد دین و ضد انقلاب کم مانده ذوق مرگ شوند که چه؟! که یک ملحد بانوی تونسی توانسته چند کلمه عربی در مورد یک ویروس سرهم کند و «مثل» قران کریم بین جملات خودش از اعداد و شماره استفاده کند! انگار تحدی این بوده که کسی نمیتواند در صفحاتی تذهیب دار جملات بی نمک شماره دار بگوید! یعنی خود همین نمونه نشان میدهد که دشمنان اسلام چقدر تشنه پاسخی برای تحدی مانده اند و احساس عجز میکنند که حتی همین نمونه بی ارزش هم برایشان این قدر اهمیت دارد! پس قطعا اگر پاسخی جدی و قابل اعتنا داشتند که این همه سال معطل نمیکردند. و این همه وقت مبارزه با دین اسلام متوسل به برده داری و تعدد و زوجین و ارتداد و غیره نمیشدند...
درست است که این مهجوریت فقط مربوط به قرائت قران نمیشود، اما نخستین گام برای انس با کلام الله مجید همین روخوانی آن آست. مگر میشود بدون قرائت قران به دستوراتش عمل کرد؟! کسانی که با قران انس دارند، میدانند که این کتاب الهی در اوج مبین بودن و بلاغت و فصاحت ، از نظر آهنگ کلمات و موسیقی لحن به گونه ای ست که هرکسی را ترغیب میکند آنرا زمزمه کند. هزار بلاتشبیه، مثل آهنگ زیبایی که هر کس میشنود، سعی میکند آنرا تکرار کند و اگر شعر ترانه اش را بلد نیست، اصطلاحا «معر» خوانی میکند. (کلماتی مشابه یا مبهم بر وزن شعر همان ترانه.) مخصوصا همان طور که در این سلسله از گفتارها بارها یادآور شدیم: قران کریم کتابی ست با حداقل کلمات و حتی وجود جملات و عبارات مشابه و پرتکرار. یعنی خداوند حکیم این همه مفهوم و معنا را با همین کلمات محدود و عبارات تکراری بیان کرده است.( طوری که اگر بنا بود هزار بلاتشبیه، برای کتابی با نصف حجم قران کریم چیزی مثل «کشف الآیات» بنویسند، حجمش چندین برابر کشف الایات قران کریم میشد...) کلمات و عباراتی که نهایتا به راحتی در ذهن رسوب میکند و برای هرکسی این تصور را به وجود می آورد که میتوان آنها را به گونه های دیگری نیز ترکیب کرد و با آنها سخن گفت. اما در عمل دقیقا برعکس است!
خلاصه مجموعه اینها باعث میشود که هرکسی تمایل پیدا کند مثل قران چیزی بگوید. (حتی اگر زبان مادری اش عربی نباشد! این نکته را ما فارسی زبانها نیز دقیقا احساس میکنیم. درصورتی که این فرایند مثلا با هیچ یک از آثار یک شاعر و یا نویسنده آلمانی و انگلیسی و ایتالیایی و ... برای ما و برعکس، پیش نمیآید!) اعجاز قران کریم نیز دقیقا همین جا ست که به دلیل همین ویژگیها همه را به «مثل آوری» تشویق میکند و اما کسی نمیتواند مثل قران حتی یک سوره کوچک بگوید! (اعجاز امری ست که تمام مخاطبان متوجه شوند از انجام مثل آن عاجز هستند.) و حال نکته هم اینجا ست که چنین اتفاقی دقیقا درماه مبارک رمضان روی میدهد! همان ایامی که ماه قران است. ماهی که در آن قرائت یک آیه به اندازه قرائت کل قرآن در ماههای دیگر ثواب و حسنه دارد. در گفتارهای قبلی نیز یادآور شدیم که چرا بحث تحدی حتی در بین اکثر خود مسلمین نیز غریب است. اصل اعجاز قران به همین بی مثلی و تحدی بازمیگردد و فقط خداوند میداند که چه اسراری در این تحدیها وجود دارد! و اشاره کردیم که قران کریم در خود موضوع تحدی نیز بی مثل و مانند است...
بعید میدانم این «سوره کوفید» ملحد بانوی اینستاگرامی اهل تونس بیشتر از این نیاز به نقد و بررسی داشته باشد. (همان اینستاگرامی که بدون اجازه دادستان تونس و وزیر مخابرات ایران عکس سردار سلیمانی را از صفحه شخصی مردم پاک میکند و آب از آب تکان نمیخورد!) مثلا معلوم نیست دخترک «مثل» کدام سوره از قران را آورده است؟ حداقل حد تحدی یک سوره است ، نه یک یا چند آیه! نمونه مذکور ظاهرا از آیات ابتدایی سوره مبارکه «ق» تقلید کرده است. (ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ ﴿۱﴾ بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ ﴿۳﴾ ...) بسم الله هم ندارد و در ادامه رفته است سراغ سوره های دیگری! خب طبیعی ست که اگر بنا بود این متن سخیف و بی مزه مثل سوره مبارکه «قاف» باشد ، باید دهها آیه دیگر میآورد. (سوره مبارکه «ق» 45 آیه است) از طرف دیگر کاملا بدیهی ست که هم خود گوینده و هم تمام شنوندگان میدانند که این نمونه طنز و تقلید و ادا بازی ست.
آیا قران تحدی داده کسی نمیتواند مسخره بازی در بیاورد؟! از نظر معنی و محتوا هم که اصلا قابل آن نیست و ارزشی ندارد که وقت گذاشته و مفهوم آنرا با ایات سوره «ق» یا هر سوره ی دیگری مطابقت داده و بسنجیم. از فیروس المبید گرفته تا صابون الجدید ... فقط مهملات سرهم کرده است. مثلا میگوید: کوفید و الفیروس المبید... آیا نام ویروس کووید19 قبلا «پیروس پرونا» بوده است که «پ» تبدیل به «ف» شود؟! آن وقت صفت مبید برای ویروس یعنی چه؟ در ادامه:
بل عجبو ان جاءهم من الصین البعید...
چه کسانی تعجب کرده اند که ویروس از چین یا هر کشور دیگری بیاید؟ بالاخره هر ویروسی از یک جا شروع میشود و باید بیاید. آیا کرونا از مریخ آمده است که باعث تعحب کسی شود؟ مردم از آمدن این ویروس عصبانی و ناراحت هستند یا متعحب؟!
صین البعید (چین دور دست) یعنی چه؟ مگر «چین نزدیک» یا «چین خاورمیانه ای»هم داریم؟! خود مردم چین ، کشورشان برایشان دور به حساب می آید؟! آن وقت مردم کره و تایوان و ژاپن و هند و ... هم از چین دور هستند؟! حالا چون دور نیستند با باقی مردم فرق دارند؟! آنها تعحب نکرده اند چرا ویروس آمده؟! (و کل کشورهای آسیای شرقی ماجرایشان با دیگران تفاوت دارد؟)
فقال الکافرون انه مرض عنید...
مرض عنید (از ریشه عناد و دشمنی لابد!) یعنی فقط همین بیماری با ما دشمن است؟! سارس و سیاه زخم و سرطان دوستان ما هستند که کرونا دشمن باشد؟!
کلا بل هو الموت الاکید ...
اینجا فقط باید گفت: بر پدر دروعگو لعنت! این ویروس که کمتر از 5% کشته میدهد! موت اکیدش کجا بوده؟! کافران میگویند این ویروس «مرض عنید» است، اما نه، هرگز، بلکه مرگ حتمی ست؟! این جمله دوم را مومنان میگویند؟! آن وقت حق با مومنان است یا کافران؟! اگر حق با مومنان است، چرا بعد از آن میگوید: فاعتصموا بالعلم و اترکوا التقالید ...
بالاخره مومنان اهل تقلید هستند و کافران اهل علم، یا برعکس؟! گوینده خودش کدام طرفی ست؟! طرفدار کافران است و این طور با تاکید حرف مومنان را تایید میکند؟! پس در ادامه نیز باید کافران اهل «تقالید» باشند یا مومنان؟! یا بیچاره خودش هم نمیداند دارد چه غلطی میکند؟!
و لا تخرجو لتشتروا السمید ... مردم برای خرید «سمید» بیرون نروند؟! اگر خواستند چیبس و کلم بروکلی و رژ لب بخرند، اشکالی ندارد بیرون بروند؟! یعنی فقط خارج شدن برای خریدن «سمید» خطرناک است و در باقی موارد نه؟! دخترک تونسی این همه اراجیف و مهملات را چطور سرهم کرده؟! تا جایی که واغسلو ایدیکم بالصابون الجدید...
یعنی اگر صابون جدید نبود، اثری بر ویروس ندارد؟! صابون های قدیمی مشکلی دارند؟! در این گیر و دار کمبود مواد شوینده مردم صابونهای قبلی خودشان را هم دور بریزند؟! یا صدق جیلو العظیم... جیلوی بزرگ راستگو است و گوینده این متن نه! خودش هم میداند که دروغگوست؟! یا چرا سوره اش را با «بسم الجیلو الرجّام و الرجیم» آغاز نکرده؟! واقعا کسی جرات دارد، این نمونه را با آیات مشابهی از قران کریم تطبیق بدهد که ببینیم چه «مثلیت» و تشابهی دارد؟!
مثلا اصل آیات این است: ق وَالْقُرْآنِ الْمَجِيدِ ﴿۱﴾ بَلْ عَجِبُوا أَنْ جَاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقَالَ الْكَافِرُونَ هَذَا شَيْءٌ عَجِيبٌ ...
اولا صفتی را برای قران ذکر میفرماید (مجید) که اگر بخواهیم وارد تفسیرش شویم خیلی مفصل است. اما حداقل توصیف مثبتی از قران است. سپس میفرماید چرا کافران تعجب کرده اند که خداوند یک انسان مثل خودشان را برای پیامبری و انذار به سوی آنها فرستاده است؟ مگر پیامبران قبلی همگی از نوع بشر نبوده اند؟! آیا توقع داشته اند فرشته ای برای این کار نازل شود؟ انسان ها حرفها و هشدارهای همنوع خودشان را بهتر میفهمند یا یک موجود غیر همنوع؟ اصلا چرا فکر میکنند انسان نمیتواند بهترین مخلوق و فرستاده خداوند باشد؟ آیا آن وقت نمیگفتند این پیامبر فرشته بود که تقوا داشت و نماز میخواند و ... و ما نمیتوانیم؟!
اما در این نمونه، کشور چین چه موضوعیتی برای تعجب انگیز بودن دارد؟! مثلا اگر از هلند یا شیلی این ویروس می آمد فرقی داشت؟! چرا تعجب کرده اند که چین نمیتواند منشا یک ویروس باشد؟ بنابراین نمونه مذکور مثل همان مواردی ست که مخالفان به جای پاسخ تحدی متوسل به تمسخر و ادا در آوردن میشوند. (مثل الموز و الآناناس ... به جای والتین و الزیتون... که در این مواقع نیز نمیتوانند اینها را تبدیل به یک سوره ای کنند که حداقل جدی باشد. مگر شعر حافظ که بیش از 70% مثل غزلیات «خواجو» ست، طنز و تمسخر است؟!)
مثل این می ماند که هزار بلا تشبیه ، یک کارخانه بزرگ ماشین سازی ، یک خودرو بسازد که هم زیر دریایی ست، هم قایق، هم هلیکوپتر و هواپیما و سفینه. و تحدی بدهد که هیچ کارخانه دیگری نمیتواند نمونه مشابه آنرا بسازد. آن وقت 14 قرن بگذرد و یک نفر بردارد برف پاک کن و جراغ راهنمای بغل ژیان را به یک قاطر ، یا چوب دستی وصل کند و بیاید در مقابل هیات داوران چند جفتک بیندازد و ... مردم را بخنداند و برود! خب چنین نمونه ای را اصلا کدام کارشناسی برسی میکند و تطبیق میدهد؟! (قبلا توضیح دادیم که قران کریم نه شعر است و نه نثر؛ نه کتاب فلسفی ست و نه اخلاقی، سیاسی، علمی، تاریخی، عرفانی، احکام و قوانین، روانشناسی و جامعه شناسی، زیست شناسی، نجوم، پیشگویی، داستان و قصه و ... در عین حال از تمامی اینها در حد اعلای خود مطلب و محتوا دارد! کسی اینها را قبول ندارد؟! هیچ اشکالی ندارد. اول یک نمونه بیاورد و در همان نمونه ادعا کند که مثل قران است. زیرا اینجا فقط «مثل بودن» مورد نظر است. اگر کسی ادعا دارد که نعوذا بالله قران ضعیف است، خب برای او چه بهتر! آوردن «مثل» یک نمونه ضعیف راحت تر است ، یا یک نمونه قوی؟! کدام شان 14 قرن طول میکشد؟! بگذریم) اما اگر بنا بر تطبیق و بررسی باشد، به این بهانه قصد داریم نمونه ای جدی تر را برسی کنیم. نمونه ای که به این راحتی تناقضات و افتضاحاتش مشخص نیست...
***
خطاکاران خطا ناپذیر:
بحث مان به اینجا رسیده بود که اجمالا، وقتی متوجه شدیم جهان خالقی دارد و پوچ آفریده نشده ، متوجه میشویم که چنین خالق بزرگ و توانا و حکیمی ، انسان را بدون هدایت رها نمیکند. حتی اگر به فرض محال ، انسان نیاز به وحی و پیامبری نداشته باشد، باز هم باید یک پیامبر از طرف خدا مبعوث شود و همین مطلب را به انسان بگوید! (از این بیشتر که نیست؟!) و گرنه ما انسانها از کجا بدانیم که دقیقا چرا آفریده شده ایم و باید در این جهان چه کنیم؟! از کجا مطمئن شویم که معادی وجود دارد و برای سعادت اخروی چه باید کرد؟! اصلا از کجا متوجه شویم که خالق جهان از ما چه میخواهد؟! برخی ادعا میکنند چون انسان عقل دارد ، نیازی به پیامبر و راهنمایی توسط وحی ندارد. درصورتی که متوجه نیستند دقیقا ماجرا برعکس است! یعنی اتفاقا چون انسان عقل دارد ، نیاز به وحی دارد. اصلا خود همین عقل است که ضرورت وحی را تشخیص میدهد. مثلا امروزه بسیاری از خود اندیشمندان و فلاسفه اذعان دارند که تمام گزاره های علمی ذاتا خطا پذیر هستند. البته بگذریم از اینکه ، ابلهانه است احکام عقل تجربی را به عقلانیت منطقی نیز تعمیم دهیم. چیزی که خطاپذیر است، یافته های تجربی ست، نه کل عقلانیت! مثلا وقتی میگوییم «جمع نقیضین محال است» این گزاره خطا پذیری ندارد. به عنوان مثال نمیشود الان در تهران هم وسط ظهر باشد و هم نیمه شب. یک جسم نمیتواند هم موجود باشد و هم نباشد. نمیتواند هم فلزی باشد و هم غیر فلز. یا همین طور وقتی میگوییم «جزء از کل کوچکتر است» معنی ندارد که ده هزار سال بعد غیر از این باشد.
اصلا همین حکم و گزاره اخیر نیز (که ادعا میکند احکام علم خطاپذیر است) آیا میتواند خطا پذیر باشد! اگر خطا پذیر باشد که آنرا پذیرفته و باید بابت این خطای خودش عذر خواهی کند! اگر خطا پذیر نباشد هم که علمی نیست. آن وقت کسی هم نمیتواند خودش ادعایی از جنس غیر علم کند و در عین حال مدعی شود غیر علم اعتبار ندارد! و در این صورت چگونه ممکن بود اصلا حکمی صادر کرد؟! (انشالله در بحث از دین و علم و نقد افکار امثال «پوپر» در این مورد مفصلتر بحث خواهیم کرد. و اشاره خواهیم کرد که شکاکیت سادیسمی و نسبیگرایی افراطی چه مصیبتهایی را به بار آورده است؟!) نهایتا میبینیم که خود همین عقل است که به محدودیتهای خود پی برده و متوجه ضرورت نبوت میشود. و انسان چون عقل و شعور دارد، طبق همین عقل و شعور خودش، متوجه ضرورت وحی میشود. الغرض، اگر انسان عقل نداشت نیازی به وحی نداشت. وحی می آید که دقیقا خود همین عقل را مخاطب قرار داده و هدایت کند. این عقل است که محدودیت خودش را تشخیص میدهد؛ این عقل است که وحی را دریافت میکند، درک میکند، تفسیر میکند و ... احکام آنرا اجرا میکند. عقل هیچگاه تعطیل بردار نیست. فرصت نیست بیش از این به ضرورت وحی و نبوت اشاره کنیم ، اما قبلا بحث کردیم که هر پیامبری نیز برای اثبات نبوت خود نیاز به معجزه دارد. در مطلب قبلی به مسائل کلی تعریف اعجاز و شرایط آن و تفاوتش با امور خارق العاده و شاهکارها و نوادر و کرامات و ... و نقد نظر مخالفین اشاره کردیم. حال بپردازیم به بررسی یک نمونه دیگر که بحثش ناتمام مانده بود و در ظاهر به مراتب از نمونه قبلی جدی تر است. و به بهانه نقد و برسی آن به یکی دیگر از مهمترین رموز تحدی قران کریم اشاره کنیم...
***
مخالفان در برابر تحدی قران کریم تبدیل به کلکسیونی از سوء تفاهمات و مغاطات و نهایتا لجاجت و وقاحت میشوند. مثلا بارها دیده ایم که بعد از کلی مباحثه و گفتگو باز هم طرفین مخالف متوجه نیستند که حداقل حد تحدی یک سوره است (وقتی از آوردن کل کتاب و یا ده سوره عاجز بودیم!) نه یک یا چند آیه! وگرنه در مقام مبارزه طلبی و پاسخ تحدی طرف میتواند ادعا کند چند برابر چیزی که تو تحدی داده ای می آورم و ... غیره. بگذریم.
یکی از مواردی که طول ماههای اخیر بسیار از آن نام برده میشود، نمونه ای ست که به تقلید از آیه 123 سوره مبارکه توبه گفته شده است. نمونه ای که مخالفان حتی ادعا میکنند نعوذا بالله، از آیه مذکور بهتر است! در این آیه میفرماید:
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ.
ترجمه: ای کسانیکه ایمان آورده اید، با کافرانی که نزد شمایند جهاد و کارزار کنید! تا در شما درشتی و شدت را بیابند. و بدانید که خداوند با پرهیزکاران است!
آیه بدلی : يا ايها العاقلون لا تقتلوا الذین یلونکم من المخالفين وليجدوا فيكم رحمة و الانسانیه واعلموا ان الله مع العادلين.
ترجمه ای که خود طرفین مخالف عنوان میکنند: ای خردمندان، کسانی از مخالفان که در نزد شمایند را نکشید! تا در شما ترحم و انسانیت را بیابند. و بدانید که خداوند با عدالت پیشگان است!
اگر دقت کنیم، ظاهر این آیه جعلی بسیار شبیه همان آیه 123 سوره مبارکه توبه است. و از نظر محتوا نیز ظاهرا به انسانیت و مدارا و صلح طلبی دعوت شده است. ضمنا بارها و بارها توسط مخالفان قران کریم ، به عنوان یک نمونه عالی مطرح میشود. ( از اینکه توسط چه کسی گفته شده و دقیقا از چه زمانی ، اطلاع ندارم ...) و مضافا اینکه ، در شبهات مرلوط به ارتداد و جهاد نیز بارها مورد استناد قرار میگیرد.
مجددا کاری نداریم که حداقل حد تحدی آوردن یک سوره مثل سوره های قران کریم است ، نه یک آیه! (تحدی به کل قران ، ده سوره ، و یا حداقل یک سوره) وگرنه مثلا در قران کریم آمده است الف لام میم؛ ما میتوانیم بگوییم الف میم لام!
بنابراین اگر بنا بود این آیه جعلی را پاسخ تحدی قران کریم بدانیم ، طرف مقابل باید آنرا ادامه میداد و تبدیل به سوره ای مثل سوره مبارکه توبه میکرد...
با این وجود ، در این نمونه اتفاق عجیبی افتاده است که میتواند یکی از کلیدهای درک معنای واقعی تحدی قران کریم باشد. چه اتفاقی؟
این اتفاق که: «هر گاه بخواهیم محتوای آیات را رعایت کنیم ، به هیچ وجه نمیتوانیم شکل ظاهری آنها را تقلید کنیم.»
و از آن عجیب تر: «هرگاه میخواهیم شکل ظاهری آیات قران کریم را تقلید کنیم ، در باطن رسما و علنا شروع میکنیم به مزخرفات گویی و مهملات سر هم کردن و افتضاح بار آوردن!» چطور؟
یک بار دیگر به آیه ای که مورد تقلید قرار گرفته و متن آیه جعلی که در پاسخ به آن آمده دقت کنیم، تا ببینیم در پشت این ظاهر صلح طلبانه چه فاجعه ای پنهان شده است: (گاهی نیز به عنوان آیه دیما یاد میشود...) نمونه بدلی: يا ايها العاقلون لا تقتلوا الذین یلونکم من المخالفين وليجدوا فيكم رحمة و الانسانیه واعلموا ان الله مع العادلين. ترجمه: ای خردمندان، کسانی از مخالفان که در نزد شمایند را نکشید! تا در شما ترحم و انسانیت را بیابند. و بدانید که خداوند با عدالت پیشگان است!
اما ابتدا ببینیم نمونه اصلی ماجرایش چیست؟
سوره توبه آیه 123 : يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ قَاتِلُواْ الَّذِينَ يَلُونَكُم مِّنَ الْكُفَّارِ وَلِيَجِدُواْ فِيكُمْ غِلْظَةً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ ...
در این آیه به اهل ایمان دستور میدهد که از این پس با کافران اطراف و نزدیک خود ، یعنی کافرانی که در محدوده حکومت اسلامی قرار گرفته اند و نمیخواهند از آن اطاعت کنند ، جهاد کنید.
چون قاعدتا در داخل مرزهای یک حکومت ، قدرتهای دیگر نمیتوانند حکومت کنند. یا باید با حکومت مرکزی جنگ کنند ، یا تسلم شده و معاهده صلح ببندند.
این کاری ست که طبق ابتدایی ترین و بدیهی ترین مبانی علم سیاست، هر حکومت انقلابی و جدیدی انجام میدهد.
ضمنا سفارش میکند که محکم برخورد کنید که دیگر مثلا هوس نقض پیمان و خیانت به شما را نکنند و غیره. (یعنی هدف اصلی همین است که متوجه قدرت و قاطعیت شما شده و از ایجاد هرج و مرج و یا شورش بر علیه شما و خیانت به مسلمین و ... جلوگیری شود. پس پیام و محتوای اصلی این فرمان جدید همین است که دشمنان و مخالفانی که نزدیک شما هستند و در داخل مرزهای حاکمیت شما زندگی میکنند ، متوجه اقتدار و جدیت شما شوند. نه مثلا دستور به نابودی شان...)
و نهایتا نیز یادآور میشود که تقوا داشته باشید (ان الله مع المتقین) یعنی حواس تان باشد که در این مورد هم زیاده روی نکنید...
پس تصویر اولیه این طور میشود که: مسلمین تا کنون در کنار کافران و مخالفان خود بدون جنگ زندگی میکردند. اما از این پس باید با آنها وارد جهاد و کارزار بشوند. درست است؟
حالا به آیه جعلی دقت کنیم! يا ايها العاقلون لا تقتلوا الذین یلونکم من المخالفين... : ای خردمندان، کسانی از مخالفان که در نزد شمایند را نکشید! این یعنی چه؟
یعنی ظاهرا با عاقلانی طرف هستیم که تا کنون داشتند مخالفان نزدیک خود را میکشتند!!؟؟
و دستور رسیده دیگر این کار را نکنید!
حالا قبلا از کی مشغول جنگ با مخالفان نزدیک خود بوده اند؟
آیا جنگیدن و کشتار مخالفان نزدیک حالت طبیعی و عادی شما عاقلان بوده است؟ (که حالا دستور رسیده از این پس جور دیگری رفتار کنید؟!)
در این صورت چطور شما و یا مخالفان نزدیک هنوز زنده هستید؟!
چند وقت است دارید مخالفان نزدیک خود را میکشید و با آنها جنگ میکنید؟
چطور این همه مدت ، آن هم در حالت جنگی و کشت و کشتار ، کنار مخالفان نزدیک خود بوده اید؟!
آن وقت یا ایها العاقلون؟! عاقل هم بوده اید؟! ملاحظه میکنید تصویر اولیه این آیه جعلی چقدر مضحک و غیر منطقی میشود!؟
درثانی چطور با مخالفان نزدیک خود جنگ نکنیم؟!
اگر خواستند ما را به قتل برسانند و یا مثلا غارت مان کنند ، به نوامیس مان تجاوز کنند ، شورش و اغتشاش کنند و ... با آنها جنگ و مقاتله نکنیم؟!
بگذاریم هر کاری دل شان خواست انجام بدهند و ...
هر وقت دور شدند با آنها مقابله کنیم؟! آن وقت اصلا چرا مخالفان نزدیک؟ مگر با مخالفان دور از خود کاری داشته ایم؟!
بعد باید دقت کنیم که هر دشمنی قاعدتا مخالف ما هم هست. اگرچه هر مخالفی ممکن است دشمن ما نباشد. (گاهی دو دوست یا برادر و همکار و غیره با هم سر موضوعی اختلاف دارند. اما دشمن هم نیستند. اما دشمنی را سراغ نداریم که در همه چیز با ما موافق باشد.)
بنابراین وقتی بناست مخالفان نزدیک خود را نکشیم و در برابرشان مقاومت نکنیم (که رحمت و انسانیت را در ما ببینند!) یعنی با هیچ دشمن نزدیکی هم نباید جنگ کنیم! مگر اینکه دشمن ما باشد و مخالف مان نباشد!
چنین دشمنی وجود دارد؟!
اگر موافق ما ست مگر مرض دارد دشمن ما باشد؟!
پس این آیه جعلی کلا منظورش این است که با دشمنان نزدیک خود جنگ نکنیم. آن وقت چرا همین را از اول نگفته؟! چه معنایی دارد که میگوید مخالفان را نکشیم؟ باید میگفت کلا دشمنان را نکشیم و با آنها جنگ نکنیم!
یعنی باید میگفت: یا ایها العاقلون لا تقتلوا الذین یلونکم من الاعداء و المتخاصمین بالکل! (در صورتی که در آیه اصلی سوره توبه فقط به مخالفان اشاره شده. یعنی اگر دشمن بودند و مخالفتی با شما نداشتند و ابراز نکردند ، کاری با آنها نداشته باشید...)
پس اگر بنا ست مخالفان نزدیک خود را نکشیم ، چه کار کنیم؟! موافقان خود را بکشیم؟!
یا مثلا اگر رفیتم بادمجان بخریم و سر قیمت اختلاف پیدا کردیم و مخالف یکدیگر شدیم ، همدیگر را نکشیم؟ مگر قبلا می کشتیم؟!
اگر آری ، پس چطور عاقل هم بوده ایم؟!
یعنی هم عاقل بوده ایم و هم قبلا اگر با بادمجان فروش سر کوچه به اختلاف نظر میرسیدیم یکدیگر را می کشتیم؟!
و این آیه از غیب نازل شده و گفته مخالفان نزدیک خود را نکشیم!!؟
آن وقت آدم اگر مخالفان نزدیک خود را نکشد و با آنها جنگ نکند ، ثابت میشود انسانیت و رحمت دارد؟!
مثلا کمد دیواری هم مخالف نزدیک خود را نمیکشد.
گربه هم مخالف نزدیک خود را نمیکشد. سوسک و مگس و پشه و گوسفند و ... هم همین طور. آیا اینها انسانیت و رحمت دارند؟!
اگر معنای انسانیت و رحمت این بود که مخالفان نزدیک خود را نکشیم ، چطور نسل انسان ها تا کنون منقرض نشده است؟! بعد چرا آیه نازل شده است و میخواهد از این پس نسل عاقلان انسانیت دار و مهربان را منقرض کند؟!
دقت کنید که تمام این خطاب ها به عاقلان است! مثلا عاشقان و کودکان نابالغ و ... از این دستور معاف شده اند!
میگوید ای عاقلان! مخالفان نزدیک خود را نکشید! پس یعنی مخالفان دور خود را بکشیم؟!
بعد چطور به آنها نزدیک نشویم و با آنها بجنگیم؟! با تله پاتی از دور آنها را بکشیم؟!
چون اگر نزدیک شویم که همین مخالفان دور تبدیل میشوند به مخالفان نزدیک!
ضمنا موافقان نزدیک خود را بکشیم؟! موافقان دور خود را هم؟! پس همه را میتوانیم بکشیم ، غیر از دشمنان و مخالفانی که به ما نزدیک شوند؟!
اینها اگر دشمن بودند و مخالف نبودند ، آنها را بکشیم؟! اما اگر دشمن مخالف شدند آنها را نکشیم؟!
فقط مخالفان نزدیک خود را زنده نگه داریم و باقی را بکشیم؟!
یعنی وقتی مخالفان نزدیک شدند و مشغول کشتن ما شدند ، ما برویم باقی موافقان و هر کسی که نزدیک مان است (اما مخالف مان نیست) را بکشیم؟!
آیا این آیه دستور به انتهار و خودکشی دسته جمعی خودمان داده است؟!
آن هم فقط به این خاطر که این «مخالفان نزدیک» رحمت و انسانیت را در ما ببینند؟!
این حماقت و بی غیرتی و حماقت محض است ، یا رحمت و انسانیت؟!
این عدالت است که مخالفان نزدیک خود را نکشیم ، اما موافقان دور و نزدیک ، به اضافه مخالفان دور را بکشیم؟!
یا منظورش این است که خدا با عادلان است و با شما بی غیرتها نیست؟!
اگر خدا با عادلان است ، پس این آیه را چه کسی فرستاده؟!
اگر خود خدا فرستاده ، چرا دستور ناعادلانه داده؟!
بعد چطور خدا با عادلان است و خودش دستورات ناعادلانه میدهد؟! خوددرگیری دارد؟! یا نعوذا بالله دیوانه است و با «ایها العاقلون» حرف زده؟!
اگر مخاطبش را عاقلان دانسته ، چرا ابله گیرشان آورده؟!
نجنگیدن با مخالفان نزدیک چه ربطی به عقلانیت و رحمت و انسانیت و عدالت دارد؟! چه ربطی به فرستنده ی خود همین مثلا آیه دارد؟!
چطور ممکن است کسی در یک جمله ، این همه مزخرف و مهملات متناقض را با هم جمع کند؟! فقط به خاطر اینکه ظاهر یک آیه را تقلید کرده باشد؟! اگر این شخص میخواست با همین روش ، یک سوره مثل سوره مبارکه توبه بگوید ، چقدر افتضاح بار می آمد؟!