سرویس حاشیهنگاری: سینما برای سید جلال هقانیاشکذری از مطالعه کتاب «حکمت سینما»ی شهید آوینی شروع شد. حکمت سینما همان آیینه جادوی شهید آوینی است. او بعد از مطالعه این کتاب سینما را جدی گرفت و 9 ماه در یک دوره آزاد بازیگری-کارگردانی شرکت کرد و با شرکت در این دوره بود که به این باور رسید که میتواند فیلمساز شود. اشکذری مثل خیلیهای دیگر مسیر فیلمساز شدن را با فیلمهای کوتاه آزمود و در این راه تجربه کرد تا اینکه با ساخت «خانهای کنار ابرها» توانست برای خود نامی دست و پا کند. اشکذری اما پیش از خانهای کنار ابرها 30 فیلم کوتاه و مستند و چهار تله فیلم کار کرده بود.
خانهای کنار ابرها
خانهای کنار ابرها اولین فیلم سینمایی اشکذری است که وقتی موفقیتهای این فیلم را در کنار اولین بودن کار کارگردان میگذاریم، موفقیتهای این فیلم بیشتر به چشم میآید. اشکذری برای ساخت خانهای کنار ابرها دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه در بخش «نگاه نو» سیودومین جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد و مخاطب نیز در اکران اقبال خوبی به این فیلم نشان داد. خانهای کنار ابرها از تلویزیون نیز پخش شد و توانست رضایت خانوادههای زیادی را جلب کند. این فیلم تلاشی بود برای روایت رساندن خبر شهادت و سنگینی بار این خبر برای حامل خبر و استقامت و ایثار خانواده شهیدان. با اینکه دیپلم افتخار بخش نو هم برای دهقانیاشکذری موفقیت بزرگی بود ولی برخی اعتقاد داشتند که این فیلم میتوانست به موفقیتهای بیش از این هم دست پیدا کند ولی زیر سایه فیلم «چ» ساخته ابراهیم حاتمیکیا و «شیار 143» ساخته نرگس آبیار قرار گرفت.
حانیه
همزمان با اکران خانهای کنار ابرها، سریال 13 قسمتی «حانیه» ساخته سید جلال دهقانیاشکذری به روی آنتن شبکه دو رفت. داستان سریال تلویزیونی حانیه در حوالی سال ۱۳۵۷ در یزد اتفاق میافتاد و ماجرای اصلی درباره زندگی ستوانی به نام سعید بود که به همراه خانوادهاش به یزد منتقل میشود و در خانه سید جعفر از بازاریان انقلابی این شهر سکونت میکند. حضور ستوان در خانه این مرد انقلابی ماجراهایی را به دنبال دارد. به بهانه آن به برخی از مبارزان انقلابی در آن دوران از جمله راشد یزدی نیز اشاره میشود. این سریال به نوعی درامی عاشقانه به حساب میآید که وقایع تاریخ معاصر ایران از مهر ۵۷ تا فرار شاه را به تصویر میکشد. حانیه نیز اقبال نسبی مخاطبان تلویزیون را به همراه داشت.
دلبری
سید جلال دهقانیاشکذری دو سال بعد از اولین ساخته سینمایی خود، با فیلم «دلبری» در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر حضور پیدا کرد. دلبری روایت تلاشزندگی همسر یک جانباز قطع نخاعی است و آنگونه که مسعود فراستی میگوید: «تمام این فیلم بازی خوب «هنگامه قاضیانی» است و هنگامه قاضیانی است که فیلم را نگه داشته است. دلبری یک سوژه دارد که قابل دفاع است ولی کارگردان فیلم را به لحاظ کارگردانی هدر داده است.» وحید جلیلی فیلم دلبری را در فضای کلی حاکم در سینمای میدید و معتقد بود که در این فضا دلبری یک فیلم مغتنمی است. جلیلی دلبری را بیشتر از یک فیلم دفاع مقدسی فیلمی در حوزه سبک زندگی میدانست. اما با این وجود دلبری حتی با داشتن سوژه ناب هم در اکران نتوانست مردم را همراه خود کند و به لحاظ فروش در گیشه هم فیلم ناموفقی بود.
نیلوفرانه
اشکذری با اتمام نگارش طرح سریال «نیلوفرانه» و تحویل آن به رسانه ملی دوباره خبرساز شده است. به گفته او نیلوفرانه یک سریال 30 قسمتی است و موضوع آن زندگی نخبگان جوان و فرار مغزها را روایت میکند. نکتهای قابل تامل بازگشت سید جلال اشکذری به تلویزیون است. با مرور کارنامه او میتوان گفت که حتما این بازگشت از روی اراده و علاقه اشکذری اتفاق نیفتاده است و اگر نگا خوشبینانه داشته باشیم باید بگوییم که تلاش برای آزمودن و تجربه کردن بیشتر اشکذری را دوباره به تلویزیون بازگردانده است. چون وقتی کارنامه سینمایی او را مرور میکنیم میبینیم که دلبری نتوانست مسیر ساخت کارهای سینمایی بعدی او را تسهیل کند و این کار ضعیف سبب شد که دیگر کسی حاضر نباشد با برگ سید جلال دهقانی اشکذری در سینما بازی کند.