پای منبرها زیاد شنیدهاید که برای خوابیدنمان در ماه رمضان و حتی برای نفس کشیدنمان، ثواب مینویسند. عینا همان چیزی که پیامبر در خطبه شعبانیه فرمود: أَنْفَاسُکمْ فِیهِ تَسْبِیحٌ وَ نَوْمُکمْ فِیهِ عِبَادَةٌ. اما چقدر شایسته است این تفضلات الهی که در مورد ماه رمضان بیان شده بشود جزء سبک زندگی ما در این ماه؟! در مورد همین خواب رسول خدا میفرماید: «از خواب بسيار برحذر باشيد؛ زيرا خواب زياد آدمي را در قيامت فقير ميكند.» حالا آدم بدسلیقهای بیاید در این ماه که لحظه لحظه آن غنیمت است به هوای اینکه خواب روزهدار هم عبادت به حساب میآید هی چرت بزند. اینجا من هم با جناب مولانا هم سلیقهام که گفت: کوشش بیهوده به از خفتگی!
از طرفی زیاد میخوریم و مینوشیم تا گرسنه و تشنه نشویم از آن طرف زیاد میخوابیم تا خدای ناکرده قندمان افت نکند! این «ترس برای تن» عنصری است که بازدهی خیلی از ما را در ماه مبارک رمضان پایین آورده است. دائما سعی میکنیم به خودمان بد نگذرد. هرچند این صفت در همیشه سال با ما هست؛ اما آن اتفاقی که باید در ماه رمضان بیفتد و متأسفانه نمیافتد یک «عزم» برای حرکت از «خود جسمانی» به سمت «خود روحانی» است. اینکه قدری از ارزشهایی مثل توجه به ظاهر و لذات خوردن و خوابیدن فاصله بگیریم. شاید که به قول مولوی این دهان بستی دهانی باز شد/ تا خورنده ی لقمههای راز شد. علامه حسینی طهرانی در کتاب مهرتابناک که به بررسی آراء و افعال پیر و استاد خود آیت الله سید علی قاضی پرداخته است از قول آن بزرگوار نقل میکند:
«در زمان انبیاء سلف، سه نفر رفیق گذرشان به دیار غربت افتاد، شب فرار سید، هر یک براى تحصیل غذا به نقطهاى متفرّق شدند، لیکن با یکدیگر میعاد نهادند که فردا در وقت معیّن در آن میعادگاه یکدیگر را ملاقات کنند. یکى از آنها میهمان بود، و دیگرى به میهمانى شخصى درآمد، و چون سوّمى جایى نداشت با خود گفت: به مسجد مى روم و میهمان خدا مى شوم، و تا صبح در آنجا بسر برد و همچنان گرسنه باقى بود. صبحدم در میعاد خود هر سه نفر حضور یافتند و هر یک سرگذشت خود را بیان کردند. از جانب خداى تعالى به نبىّ آن زمان وحى رسید: به آن میهمان ما بگو ما میهمانى این میهمان عزیز را قبول کردیم و خود میزبان او شدیم و براى او در صدد تهیّه بهترین غذاها برآمدیم، لکن در خزانۀ غیب خود تفحّص کردیم بهتر از گرسنگى، غذایى را براى وى نیافتیم» یا نظیر این روایت را در توصیه شارع مقدس میبینیم برای روزهداری در ایام عید. عیدی که از دیدگاه ما بساطی است برای سورچرانی و بخور بخور. اینها نشان میدهد در ملکوت و برای ملکوتیان گرفتار خاک، ارزشها طوری دیگر تعریف میشود و وقتی قرار باشد فقط در یک ماه 180 درجه تغییر کنیم یا نشدنی میشود یا آن ارزشهای ملکوتی را کورمال کورمال و با نگاهی معوج درک و لمس میکنیم. این ماه هم با همه سعیش برای تغییر ذائقه روزهداران میگذرد اما عدهای با مستی عرفانیش سرخوش میمانند تا رمضان سال بعد و زبان حالشان اینست که: نانم مده آبم مده آسایش و خوابم مده/ ای تشنگی عشق تو صد همچو ما را خونبها.